پرنسیپ آذر ماجدی و عاقبت محفل “حزب اتحاد”

اخیرا مطلبی از آذر ماجدی در دفاع از محمود احمدی و اتهامات او به رفیق سعید صالحی نیا منتشر شده است.  رفیق خلیل کیوان پاسخ جامعی به آذر ماجدی داده است: “دریغ از یک جو پرنسیپ”. که بخوبی زیبنده آذر ماجدی و حزبش است. حزبی را که نام “اتحاد کمونیسم کارگری” روی خود گذاشته است می توان نمونه کامل و مجسم بی پرنسیپی و اپورتونیسم دانست. بطور واقعی این حزب نه خواست و جریان اجتماعی و سیاسی خاصی را نمایندگی می کند و نه در تحولات جامعه نقشی دارد از این نظر ممکن است ارزش وقت تلف کردن و پاسخ دادن را نداشته باشد، اما از آنجا که هنوز خود را به کمونیسم کارگری می چسباند، لازم است به ناظرانی که شاهد معرکه گیری و لمپن بازی های آن هستند، فاصله عمیق آن با آرمان ها و شیوه های کمونیسم کارگری توضیح داده شود. من بعنوان یک عضو حزب کمونیست کارگری و از آنجا که آذر ماجدی و هم محفلی هایش به هر مناسبتی به سابقه حضور خود در این حزب اشاره می کنند، نظر خودم را در مورد رفتار این جماعت می گویم و فکر می کنم این حرف دل همه اعضای حزب باشد. اعضایی که آذر ماجدی هیچگاه نخواست به نظر و رای آنها احترام بگذارد.

چند سال قبل جماعت حزب “اتحاد” با تشکیل محفلی در درون حزب کمونیست کارگری و با حمایت از اقدامات ضد کمونیستی و ضد حزبی “نوید بشارت” ابراز وجود کرد.  اعلام فراکسیونی کردند که عاجز از ارائه یک پلاتفرم مشخص بود و به همین دلیل از طرف حزب به رسمیت شناخته نشد. اعلام نمودند که هیچ مخالفتی با مواضع حزب ندارند اما همزمان که هنوز خود را عضو حزب قلمداد می کردند، آغاز به همکاری با حزب حکمتیست نمودند. به توصیه کورش مدرسی و حزب حکمتیست از شرکت در کنگره حزب و بیان مواضع خود در مقابل اعضا خودداری نمودند و پس از این فرار حزبشان را تشکیل دادند با این توجیه که می خواهند در جنبش کمونیسم کارگری “اتحاد” ایجاد کنند. تقاضای پیوستن به حزب حکمتیست که پیشتر آنها را “جریان دست راستی ضد کمونیست” تعریف کرده بودند، نمودند و حتی رسما اعلام کردند که حزبشان را منحل کرده و تک تک تقاضای عضویت در آن حزب (دست راستی) می کنند. کرنش ها و پذیرش مواضع حزب حکمتیست افاقه نکرد و به حزب حکمتیست راهشان ندادند که چیزی از اعتبار و آبرو برایشان باقی نماند. بحث های جنگ سردی در نقد لنین آنهم در صفحه اول نشریه شان شروع کردند، چنان ماهیت راست آنها را برملا کرد که ناچار شدند بعد از چند هفته بی سر و صدا آن را کنار گذاشته و پرونده اش را ببندند. هیچ توجیه و دلیلی برای ادامه حیات حزب خود نمی دیدند و تنها پرنسیپی که برای در طول عمر و برای بقای خود رعایت کردند خصومت هیستریک با حزب کمونیست کارگری است.

مضمون مطلب آذر ماجدی اتهاماتی است که حزب “اتحاد” در مورد رفیق سعید صالحی نیا از اعضای حزب کمونیست کارگری مطرح کرده است. محمود احمدی عضو کمیته مرکزی این حزب در جریان یک بحث سیاسی که در سایت های اینترنتی انعکاس پیدا کرد، بناگهان به یاد گذشته سعید صالحی نیا می افتد و اتهاماتی را در مورد همکاری با جمهوری اسلامی به او وارد می کند. سعید صالحی نیا عضو حزب کمونیست کارگری است و محمود احمدی و حزبش از آن کاملا با خبر بوده اند. طبیعی است اینکه محمود احمدی بعد از چند سال به یاد این مسئله می افتد را نمی شود فقط به دلیل کند بودن عملکرد و مکانیسم ذهن ایشان و حزب مربوطه شان دانست. این عمل محمود احمدی توسط رفیق خلیل کیوان دبیر تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری تقبیح شد و آنرا عملی شبه پلیسی خواند. روشن می شود که چهار سال و نیم پیش در این مورد شکایتی از سعید صالحی به رهبری حزب رسیده. این شکایت به اثبات نرسیده و با اطلاع مستقیم همین رهبران محفل “حزب اتحاد”، مختومه اعلام شده است. پس از اطلاعیه خلیل کیوان آذر ماجدی ترجیح می دهد خود وارد عمل شود و حرکت محمود احمدی را تکمیل کند. دست به قلم می برد، اتهامات به رفیق سعید صالحی را همراه با فحاشی به حزب کمونیست کارگری همراه می کند. او در نوشته خود به شکایتی استناد می کند که پرونده آن بسته شده است. از نظر آذر ماجدی همه کسانی که عضو حزب توده و یا سازمان اکثریت بوده اند متهم هستند و اعلام می کند: “لذا طرح پرسش از هر فردی که زمانی عضو این دو جریان (حزب توده و اکثریت) بوده است، مبنی بر اینکه آیا وی نیز در این همکاری ها شرکت کرده است یا خیر؟ کسی را لو داده است یا خیر؟ همراه سپاه به کمونیست ها حمله نظامی کرده است یا خیر؟ در بازجویی و شکنجه نقش داشته است یا خیر؟ سوالاتی کاملا مربوط و معتبر است…..”. آذر ماجدی همه کسانی را که به هر دلیل در حزب توده و یا سازمان اکثریت عضو بوده اند متهم می کند. سازمان اکثریت را بعنوان یک سازمان سیاسی همکار رژیم باید منحل شود، اما هیچگاه نمی توان حکم محکومیت اعضای آن را داد. تا وقتی که در مورد این اشخاص شکایتی مطرح نشده باشد، از هر گونه اتهامی مبری هستند. معیار شکایت و محکومیت اشخاص در برنامه حزب کمونیست کارگری صریحا قید شده است. اگر آذر ماجدی طی سالها عضویت در حزب کمونیست کارگری آن را درک نکرده، بعید است که بعد از این هم آن را بفهمد. اما بد نیست از جناب داروغه بخواهیم وقتی که همه اعضای اکثریت و حزب توده را طبق فرمایشات ایشان به دادگاه میبرد ، لطفا سوالات فوق را در مقابل عضو کمیته مرکزی محفل “حزب اتحاد” و همکار نزدیک خانم ماجدی هم بگذارد و پاسخ را نیز منتشر کند.

آذر ماجدی تهدید می کند که اطلاعات تشکیلاتی که در دست دارد، انتشار می دهد و در پایان مطلب خود ادعا می کند که حزب کمونیست کارگری “اطلاعات کلاسه شده” نداشته است. برخلاف تصور ایشان هر گونه اطلاعات در مورد زندگی خصوصی اعضای حزب و سایر اشخاص کاملا محرمانه است و این امر منحصر به حزب کمونیست کارگری نیست. اینکه آذر ماجدی این را نمی داند، باید بخاطر میزان دانش او در فعالیت سیاسی و تشکیلاتی دانست.
نمی توان از سیاست توطئه آمیزی که در پشت مطلب آذر ماجدی وجود دارد حرفی نزد. سابقه این سیاست را باید در اطلاعیه حزب اتحاد در مورد بابک شدیدی دید. حزب اتحاد در اطلاعیه خود سعی کرد این شبهه را ایجاد کند که بابک شدیدی به درخواست حزب کمونیست کارگری با جمهوری اسلامی تماس گرفته است. بازگویی اتهاماتی به سعید صالحی، عضو حزب د رمورد ارتباط با سپاه که چهار سال و نیم پیش اثبات نشده و پرونده آن بسته شده، و فحاشی به حزب حاکی از روش کثیفی است که حزب اتحاد در پیش گرفته است و باید محکوم شود. هر درجه پیشروی حزب کمونیست کارگری و مطرح شدن آرمانها و سیاست های آن در میان مردم ایران این جماعت را به هیستری بیشتری علیه آن میکشاند. این فاسفه وجودی اینها را تشکیل میدهد. درباره “حزب اتحاد” زیاد می توان گفت و نوشت اما همین نوشته آذر ماجدی کاملا بیان کننده معیارها و پرنسیپ هایی است که این حزب به آن عمل می کند و این برای هر فرد و یا گروه سیاسی هشدار دهنده است. این حزب نه اثری در زندگی مردم می گذارد و نه اینکه چند سال دیگر کسی آن را بخاطر می آورد. شاید سالها بعد یک دانشجوی روانشناسی که برای پایان نامه خود وقایع دوران تحولات انقلابی را بررسی می کند، رفتار این جماعت و ناهنجاری های حزب اتحاد را مورد مطالعه قرار دهد و نامی از آنها بیاورد. بیش از این نخواهد بود.
بهروز مهرآبادی