حزب دمکرات کردستان ایران هنوز دنیا را وارونه میبیند (بخش دوم) / مصاحبه ایسکرا با محمد آسنگران

ایسکرا: در جواب به سئوالهای قبلی در باره بیانیه حزب دمکرات کردستان ایران اشاره کردید که  این حزب تحمل آزادیهای سیاسی و رشد کومه له را نداشت و به همین جهت  با سراسری کردن جنگ با کومه له تلاش کرد درگیریها را گسترش دهد و از این طریق خواست خود را تحمیل کند. اینکه حزب دمکرات به اهدافش در آن جنگ نرسید و شکست خورد درست است. اما اخیرا با توجه به تکرار همان سیاستها از جانب رهبری حزب دمکرات کردستان ایران بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی چه تضمینی هست که این حزب یک بار دیگر جنگ به مردم کردستان تحمیل نکند. به چه شیوه ای میتوان آزادی، رفاه و امنیت مردم را درمقابل این نوع نیروها تضمین کرد؟

آسنگران: همچنانکه شما هم گفتید تکرار آن سیاستهای شکست خورده در شرایط فعلی از جانب رهبری حزب دمکرات کردستان ایران خارج از اینکه چقدر توان و امکان تکرار جنگ آنها علیه چپ و آزادیخواهی در آینده وجود داشته باشد هشدار دهنده است. هشدار دهنده است به این معنا که این حزب رسما اعلام کرده است بر همان سیاستهای کهنه و نخ نما پای میفشارد و میخواهد سیاستهایش را با زور اسلحه به جریانات سیاسی و جامعه تحمیل کند. اینکه حزب دمکرات توان و امکان این را داشته باشد که یک بار دیگر علیه چپ و آزادیخواهی دست به اسلحه ببرد جای شک جدی وجود دارد. اما غیر ممکن نیست. زیرا در هر جامعه ای با هر تعداد نیرویی اگر بخواهید عامل این و آن دولت بشوید و حزب دمکرات و همه جریانات ناسیونالیست این پتانسیل را در خود دارند بالاخره با پول و اسلحه این و آن میتوان مزاحمتهای جدی برای مردم و صف چپ و آزادیخواهی در جامعه ایجاد کرد.

این خوشخیالی و عدم شناخت از مکانیسم حرکتهای سیاسی در جامعه است که کسانی فکر کنند آن دوره سپری شده است. اتفاقا دارو دسته های ملی و قومی و مذهبی تا وجود دارند همیشه میتوانند خطر آفرین باشند. اگر کسی فکر میکند آن دوره گذشته و جامعه مصونیت پیدا کرده است و حزب دمکرات ضعیف شده است و غیره و این حزب و امثال او نمیتوانند دست به ماجراجویی بزنند، تنها عدم شناخت پیچیدگیهای اوضاع سیاسی و جایگاه جنبشهای ارتجاعی و خامی و دوری گوینده از واقعیات پیچیده جامعه را نشان میدهد. اتفاقا باید نیروهای چپ و آزادیخواه جامعه و کل مردم را از وجود و امکان چنین خطری مطلع نگهداشت و هشیاری لازم را بوجود آورد. جامعه را باید هر روز واکسینه کرد تا دچار این ویروس جنگ، و ماجراجویی و تفرقه قومی و ملی و مذهبی نشود.

 

با انتشار این بیانیه حزب دمکرات کردستان ایران، همه نیروهایی که در مقابل آزادی و امنیت جامعه بویژه در کردستان که مورد بحث است، احساس مسئولیت میکنند باید بدانند خطر اینکه یک بار دیگر حزب دمکرات جنگی را به مردم کردستان تحمیل کند تماما از بین نرفته است. اما اینکه چه تضمینی هست که یک بار دیگر حزب دمکرات نتواند به این سیاست ماجراجویانه دست بزند یک سوال جدی است. به نظر من در قدم اول آگاهی و هشیاری همه جریانات چپ و آزادیخواه از  وجود چنین پتانسیلی در حزب دمکرات است. به نظر من علاوه بر سازماندهی جنبشهای اجتماعی و اداره جامعه بوسیله شوراهای مردمی، آگاهی جامعه از وجود خطرات احتمالی ماجراجویی جریانات قومی مذهبی یک فاکتور مهم دیگر است. ولی با وجود همه اینها هنوز یک فاکتور دیگر تعیین کننده است و آن وجود نیرویی بازدارنده و قدرتمند مسلح سازمانیافته شوراهای مردمی در دفاع از حاکمیت شوراهای مردم و دستاوردهای سیاسی و اجتماعی مردم آزادیخواه در جامعه است. نیرویی که توان اینرا داشته باشد که مانع اصلی در مقابل ماجراجویی حزب دمکرات و هر نیروی قومی مذهبی دیگر بشود.

زیرا با وجود آگاهی و هشیاری مردم و نیروهای سیاسی هم بالاخره باید نیروی قابل اتکای مسلح و مدافع آزادیهای سیاسی و دستاوردهای مردم سازمان پیدا کرده باشد تا امکان ماجراجویی را از جریانات غیر مسئول سلب کند. این فاکتورها هرکدام مهم هستند و تضمین کننده آینده ای آزاد و برابر برای همه آحاد جامعه است. همه این فاکتورها مکمل یکدیگرند. در غیاب وجود هر کدام از این فاکتورها هنوز امکان ماجراجویی و زورگویی نیروهای غیر مسئول وجود خواهد داشت.

 

ایسکرا: نارضایتی مردم در کردستان عراق و بویژه نسل جدید از حکومت ناسیونالیستها  شدیدا  رو به افزایش است بطوریکه حتی مقامات حکومت در کردستان عراق آنرا تائید میکنند. مردم در کردستان عراق و ایران عملا متوجه شده اند که این جکومت  قادر به حل هیچ یک از مشکلات رفاهی و اجتماعی مردم نیست. از طرفی جریانات ناسیونالیستی سازمانهای کرد ایرانی بویژه بعد از حمله نیروهای آمریکا به عراق ، همواره تلاش کرده اند که در نزد آمریکا مقبولیت بیشتری پیدا کنند. صدور بیانیه  اخیرحدکا چه  رابطه ای  با دو نکته ذکر شده  دارد و چه تضمینی هست که حزب دمکرات یک بار دیگر به این سیاست ماجراجویی دست نزند؟

 

آسنگران: در این راستا اولین خاصیت این بیانیه اینست که حزب دمکرات کردستان ایران بر ضدیت خود با کمونیسم و جنگ با جبهه چپ و آزادیخواهی تاکید میکند و این تلاشی است که رهبری حزب دمکرات میخواهد از این طریق کالای خود را به دولتها بفروشد. این درست است که این بیانیه در جواب مهتدی است و او خود در راس یک جریان قومپرست است. اما در حقیقت بیانیه حزب دمکرات به تاریخی رجوع میکند که جنگش با کمونیستها را مورد تاکید قرار میدهد. من فکر نمیکنم که نه امروز و نه فردا جریان مهتدی و حزب دمکرات کردستان ایران مشکل جدی غیر قابل حلی با همدیگر داشته باشند. مشکل حزب دمکرات این است که چرا مهتدی ناسیونالیست امروزی، سیاستهای حزب دمکرات کردستان ایران علیه کومله و کمونیستها و آزادیحواهی در دهه ۶۰ را تماما تایید نکرده است.

اکنون در جواب به سوال شما باید بگویم حزب دمکرات با این رویکرد میخواهد یک بار دیگر ضدیت خود با کمونیستها و آزادیخواهی را تاکید کند و فکر میکند این برگ قابل فروشی به دولتها و قدرتی مثل آمریکا است. زیرا در کردستان ایران”خطر” قدرتگیری کمونیسم برجسته و غیر قابل چشم پوشی است و اعلام آمادگی این حزب برای مقابله با کمونیستها اگر دیروز برگی برای معامله با جمهوری اسلامی بود، امروز امکانی برای معامله با دولتهای غربی، نیروهای بورژوایی دیگر در ایران و مقبولیت بیشتر در نزد حاکمان کردستان عراق است.

در مورد اعتراضات کردستان عراق باید بگویم علیرغم حقانیت و درست بودن این اعتراضات، متاسفانه به دلیل عدم وجود یک جریان چپ قدرتمند و حاضر در میدان سیاست که بتواند مردم را در عرصه سیاست نمایندگی کند، به تحولات پایه ای نخواهد انجامید. جریانات حاکم بر کردستان هم این را میدانند. این کمبود را باید دید و برای پر کردن این خلا تلاش کرد. اما فکر نمیکنم که بیانیه حزب دمکرات ربط مستقیمی به این موضوع داشته باشد.

درپایان این بحث اجازه بدهید نکات مهم دیگری را مورد تاکید قرار دهم:

به نظر من جنگ حزب دمکرات علیه کومله جنگی ناعادلانه و برای کومله غیر قابل اجتناب بود. یعنی هیچ راهی بجز تسلیم کومله به حزب دمکرات نمانده بود که مانع این جنگ بشود. آشکار بود که کومله آن زمان راهی به جز دفاع از خود و امکان فعالیت سیاسی و آزادیهای سیاسی در مقابل تعرض حزب دمکرات نداشت. بنابر این متاسفانه آن جنگ ناخواسته به کمونیستها و مردم کردستان تحمیل شد. تعداد زیادی از نیروهای مسلح دو طرف قربانی این جنگ شدند. من همینجا همدردی خودم را با خانواده و بستگان همه جان باختگان این جنگ اعلام میدارم. من فکر نمیکنم که آن جنگ نفعی به حال کسی به جز جمهوری اسلامی داشته است.

به نظرم حزب دمکرات در آن جنگ شکست خورد و متاسفانه تعداد قابل توجهی از مخالفین جمهوری اسلامی را هم قربانی گرفت. این درست است که ما کمونیستها در آن جنگ توانستیم از موجودیت خود و امکان فعالیت سیاسی و آزادی فعالیت همه مخالفین جمهوری اسلامی دفاع کنیم، اما اگر حزب دمکرات به این آزادیها تعرض نمیکرد احتیاجی به این جنگ نبود. ما در آن جنگ دچار تلفات شدیم و صف وسیعی از کمونیستها و رفقای عزیزی را از دست دادیم که مرگ آنها قابل جبران نیست. در صف حزب دمکرات هم متاسفانه تعداد بیشتری قربانی این سیاست جنگ طلبانه رهبری حزب دمکرات شدند. همه اینها با سیاستهای متفاوتی مخالف جمهوری اسلامی بودند. در جریان این جنگ، دو طرف نه تنها دچار تلفات جانی شدیم بلکه آن جنگ امکانی به جمهوری اسلامی داد که بتواند مناطق آزاد کردستان را راحت تر به تسخیر و تصرف خود در آورد.

منصفانه باید بگویم عواقب و  خسارات ناشی از آن جنگ تماما به عهده رهبری حزب دمکرات است. برای ما کمونیستها جنگ و کشتار حتی دشمنان چه رسد به مخالفین، نه خوشایند است و نه از آن اسقبال میکنیم. اما هنگامیکه از جانب نیروی مقابل جنگ تحمیل میشود و همه راههای منطقی برای فعالیت آزاد بسته میشود، معلوم است که پای منافع سیاسی و طبقاتی گرایشات و جنبشها و با التبع احزاب خاصی به میان کشیده میشود و ما کمونیستها نمیتوانیم به جز جواب قاطع و کوبنده جواب دیگری داشته باشیم. اما در نهایت باید بگویم که آن جنگ علیرغم تلفات و خسارات زیادی که به ما و مردم کردستان تحمیل کرد، اما در نهایت توانستیم نماینده بورژوازی کرد (حزب دمکرات کردستان ایران)را به عقب برانیم و امکان فعالیت و حضور همه جریانات سیاسی را برای یک دوره طولانی که هنوز ادامه دارد را تضمین کنیم. اکنون باید تلاش کنیم که حزب دمکرات و هیچ نیروی غیر مسئول دیگری نتواند یک بار دیگر چنین جنگی را به مردم تحمیل کند. امکان گسترش نفوذ و موفقیت کمونیستها و نیروهای آزادیخواه در یک مکان و جامعه ای که در آن فعالیت سیاسی آزاد و بدون مانع و محدودیت باشد عملی تر است. وجود جنگ و نا آرامی در جامعه به ضرر مردم و نیروهای کمونیست و آزادیحواه است و ما باید تلاش کنیم مانع هر نوع جنگ و نا آرامی در جامعه بشویم.

 

پایان