رژیم جمهوری اسلامی بالاخره بعد از سالها کشمکش، حذف یارانهها را بهمرحلهی اجرا در آورده است و کالاها و مایحتاج اولیهی زندگیای همچون آب، برق، نان، شکر، بنزین، گاز، برنج، روغن، نفت و غیره، به شکل غیر قابل باوری افزایش یافته است.
البته پیشاپیش تأثیرات و نتایج مخرب “هدفمند کردن یارانهها” بر زندگی کارگران و زحمتکشان مشخص بود و نیازی به گمانه زنیها در حول و حوش آن نبود. بارها و بارها از جانب سران متفاوت رژیم بر “اهمیت” و “مزایا”ی طرح اشاره گردیده است و بارها و بارها اعلام نمودهاند که حذف یارانهها در خدمت به “شکوفائی و استقلال” اقتصادی جامعه است؛ امّا فارغ از همهی اینها چنانچه بخواهیم پایه و ملاک قضاوت خود را نه بر اساس گفتههای سران حکومت بلکه بر تأثیرات فیالبدههی آن در سطوح مختلف جامعه و اهداف در پس پردهی سرمایهداران وابسته ایران استوار سازیم، بی تردید در آن چیزی جز سر کیسه کردن هر چه بیشتر کارگران و زحمتکشان و انطباق آن با سیاستها و اهداف صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی نخواهیم جست؛ سیاست و اهدافی که دهههاست سران حکومت در صدد عملی نمودن آن بودند.
به بیانی واقعیتر حذف یارانهها توسط رژیم جمهوری اسلامی در شرایطی به مرحلهی اجرا در آمد که تودههای ستمدیده سه دههایست، قادر به گذران زندگی بخور و نمیر نبودهاند و هزاران کودک بدلیل ناتوانی والدینشان، از فراگیری دانش و تحصیل باز ماندهاند و هزاران تن دیگر به نیروی کار خیابانی تبدیل گردیدهاند و میلیونها انسان و جوان بدلیل فقر و نداری به کارهای ناخواسته تن دادهاند و در این میان کسی پاسخگوی ناهنجاریهای اجتماعی – زیستی جامعه نیست.
مسلم استکه در چنین مناسبات و روابطی، ادامهی زندگی برای آکثریت آحاد جامعه ناممکن گردیده است و طبعاً عامل و مولد آن سرمایهداراناند. متأسفانه تهیهی نان اینروزها برای محرومان دو چندان شده است و پائین بودن دستمزد کارگران و گاهاً عدم پرداخت آنان از سوی کارفرمایان و سرمایهداران زالوصفت و به تیعی آنها بالا رفتن هزینههای اولیهی زندگی، امان را از آنان بُریده است. در این سه دهه حاکمیت از خود و در تعرض به جان و مال تودهها کمترین تعللی بخرج نداده و هرگونه اعتراض بحق و پایهای آنانرا به شنیعترین و خشنترین شکل ممکنه پاسخ داده است. در یک کلام زندگی در ایران تحت سلطهی رژیم جمهوری اسلامی برای کارگران و زحمتکشان بمانند مرگ تدریجیست. قصد و مقصود سران حکومت بر آن است تا همگام با سرمایهداران جهانی بر تعرض خویش بیافزایند و زمینهی سودبری و دستاندازیها را گستردهتر نمایند تا مبادا به طبقهی خودی و سیستم سرمایهداری لطمهای وارد گردد. نه تنها نفت را بر سر سفرهی مردم نبُردند بلکه نان را هم گرفتهاند. نانی که اینروزها برای میلیونها انسان به کالای لوکس تبدیل شده است و قادر به تهیهی آن و سیر کردن شکم خود و خانوادههایشان نیستند. در حقیقت مشکل رو در روی محرومان در زیر سلطهی رژیم جمهوری اسلامی یکی دو تا نیست. کرایهی ایاب و ذهاب هم اینروزها کمرشکن شده است تا جائیکه بنابه خبرگزاریهای خود رژیم، تعدادی از مردم تبریز در اعتراض به حذف یارانهها و گرانی بیرویهی بنزین با سوار شدن بر الاغ به خیابانها آمدند و بعضاً مردم چابهار میگویند “داریم برمیگردیم به زمانیکه با اسب و قاطر رفت و آمد میکردیم”.
همهی اینها از سر خیر سران رژیم جمهوری اسلامیست، سرانی که دارند بحران دائمالتزاید خویش را به پای “تحول اقتصادی” مینویسند و بر آنند تا فرودستان جامعه، نظام گندیده و پوسیدهیشانرا نجات دهند. مردم از دست این نظامها جانشان، به لبشان رسیده است و به عناوین متفاوت دارند تاکید میورزند که عامل هزاران بدبختی و مصائب اجتماعی، سردمداران نظامهای کنونیاند. علناً دارند سران رژیم جمهوری اسلامی را بباد ناسزا میگیرند و خواهان نابودی همهی آناناند. دلیل آنهم بسیار روشن و گویاست، چرا که در تهیهی نان و گوشت و مرغ و غیره ماندهاند. این سیمای واقعی جامعهی دستساز سرمایهداران است و مسلماً پایدار نخواهد ماند و جامعه در آیندهای نزدیک شاهد بروز عکسالعملهای طبیعی قربانیان نظام امپریالیستی خواهد بود. بدون کمترین شک و شبههای دلیل آن، به وضعیت بد اقتصادی مردم مربوط میشود و خلاف آنها غیر طبیعیست.
تودهی گرسنه چارهای ندارد – و بر خلاف گفتههای “امام جمعه مشهد” – سید احمد علمالهدی – که میگوید “یارانهها مال امیرالمومنین است” -، باید تاکید ورزید که شکم گرسنهی توأم با سرکوب و چماق، دین و ایمان نمیشناسد و نه تنها “هدفمند کردن یارانه” را، “نهضتی که باعث استقلال اقتصادی امت مسلمان در این کشور اسلامی”، به حساب نمیآورد بلکه آنرا به عنوان “نهضت” و تعرض هر چه وسیعتر سرمایه به سفرهی ناچیز خود قلمداد میکند؛ تودهای که کمرش از زیر بار هزاران مصائب سیاسی – اجتماعی خُرد شده است.
اوضاع کنونی بیش از این برای تودههای ستمدیده قابل تحمل نیست و بدنبالهی آن تفاوتِ معانی و مفاهیمی همچون “تحول اقتصادی” و “کار عظیم” تعریف شدهی سران جنایتکار رژیم جمهوری اسلامی، با تحول و کار عظیم مدنظر کارگران و زحمتکشان از زمین تا آسمان است. شکی در آن نیست که یکی در جهت اسارت و بندگی هر چه بیشتر میلیونها انسان رنجدیده است و دیگری مدافع و تضمین کنندهی آسایش برای کارگران و زحمتکشان و فرزندانشان میباشد. بنابراین حذف یارانهها، طرح و نقشهی سرمایهداران است و در خدمت به نجات طبقهی ظالمان چیده شده است و ذرهای بدرد محرومان نمیخورد و پر واضح استکه پیآمد آن چیزی جز تخریب هر چه بیشتر زندگانی قربانیان نظام سرمایهداری نیست. گرانی سرسام آور اقلام ابتدائی زندگی، اصلاً و ابداً خواست و طرح تودههای ستمدیده نیست. توده خواهان رفاه و استفاده از نعمات جامعه به نفع محرومان است. نمیتوان با ریاکاری از یکسو، سیاست مبارزه با گرانفروشی را در پیش گرفت و از سوی دیگر رسماً و قانوناً بر قیمتهای نان، برق، گار و آب و غیره افزود. نمیتوان بیش از این توده را سر کیسه نمود و خواستهها و سیاستهای ظالمانانهی خود را به پیش بُرد. سیاستی که پیشبرد آن – و بنابه گفتهی احمدینژاد -، بدون همیاری سپاه و دیگر ارگانهای سرکوبگر، ناممکن میباشد. علنا و بمانند همهی نظامهای سرکوبگر، بقاء و تضمین طرحهای ارتجاعیشانرا در دخالتگریهای دستههای مسلح میدانند؛ دستههای مسلحای که، همواره در صف مقدم جبههی ضد انقلاباند و تاکنون در مقابل اعتراضات پایهای تودهها به آنچنان جنایاتی مرتکب گردیدهاند که قلم قادر به توضیح همهی ابعاد آن نیست.
با این اوصاف و علیرغم آگاهی به وقوع تنشهای آتی تودههای محروم با سرکوبگران و جانیان رژیم جمهوری اسلامی باید دانست که رادیکالیزه شدن و سمتو سو یافتن اعتراضات خودجوش تودهای، به شکل و پایگیری سازمان کمونیستی و انقلابی در درون مربوط میباشد. سازمانی که قادر گردد در گرههای تاریخی، دوشادوش اعتراضات مردمی، سازمانهای مسلح رژیم را مورد خطاب قرار دهد و نقشههای شوم آنانرا در درازمدت عقیم سازد. روشن استکه جنگ طبقاتی موجود در ایران بدون هدایت مدبرانهی سازمان رزمنده ناممکن میباشد و امر انقلاب تودهای با دستاندازهای متفاوتی روبرو خواهد گردید. هیچ جنبش اعتراضی – مبارزاتیای، مستحق تلاشی و در غلتیدن به کج اندیشی و کجراهی نیست. همهی نظامهای سرمایهداری و از جمله رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی به این دلیل بر سر کاراند که جنبشهای اعتراضی فاقد آلترناتیوهای سالم و کمونیستیاند. همهی این نظامها و از جمله رژیم جمهوری اسلامی مستحق نابودیاند؛ مستحق آنند تا در مبارزهای قهر آمیز بزیر کشیده شوند و میلیونها کارگر و زحمتکش از اوضاع دهشتناک کنونی نجات یابند. امر مهمی که بر عهدهی همهی کمونیستهای رزمنده است و باید آگاه بود که بدون به چالش کشیدن عملی ارگانهای بقای سلطهی سرمایه و آنهم در جنگی مستقیم و رو در رو، نمیتوان نقشههای شوم و استثمارگرایانهی حاکمان را عقیم ساخت و آرامش و آسایش را برای کارگران و زحمتکشان و فرزندانشان به ارمغان آورد.
۵ ژانویه ۲۰۱۱
۱۵ دی ۱۳۸۹