اتحاد و توطئه جدیدی برای “حفظ نظام جمهوری اسلامی” در حال شکل گیری است

نمایش فریبکارانه ای که از ابتدای عمر جمهوری اسلامی همواره راهکاری برای دست به دست کردن قدرت و مشغول کردن مردم و مخالفین نظام در دست مافیای قدرت در ایران بوده باز در شکل دیگری در حال پیاده شدن است .

 یکی از عمده ترین دلایل بقای حکومت جنایتکاری که در ۳۱ سال عمر خود جز بدبختی و فلاکت و نیستی و نابودی برای مردم ارمغانی نداشته است و دزدی و چپاول ملت را در راس امور خود دارد چیزی جز اتحاد و اتفاق نظر همه دست اندر کاران حکومت اسلامی با اسم رمز  “حفظ نظام اسلامی ”  از راس تا ذیل نیست.  این اسم رمز همیشه ثابت اما صحنه گردانان آن با اسامی خاصی چون بازرگان ، یزدی …از اول انقلاب ۵۷ آغاز و با خاتمی ، موسوی و کروبی تا همین لحظه متغیر بوده اما روش کماکان  ادامه دارد ، همان عنصری که اگر در جبهه مخالفین نظام ( البته مخالفین ماهوی نه مخالفین تقسیم سهام حکومت) دنبال آن باشیم غالبا جز تفرقه جنگ سرد و اختلاف ایدئولوژیک و تشتت در افکار ، حتی بر روی مشترکات موجود ، چیزی نخواهیم یافت.

آن توافق و التزام به منافع و حفظ وضعیت موجود تا جایی پیش رفته که خاتمی را وادار کرد تا خونین ترین سرکوب دانشجویی را در سالهای زمامداری خود راه بیندازد ، باعث شد موسوی خود را یک عنصر در چهاچوب قانون اساسی و اصول حکومت اسلامی و مهری بر لب از ناگفته های دو نسل کشی سیاسی در سالهای ۶۰ و  ۶۷ بداند و هاشمی رفسنجانی را هم علیرغم خلع لباس از مقام عالیجنابی همچنان متعهد به اصل ولایت و در راس شورای مصلحت حفظ نماید .

این نمایش پرده های فراوانی داشته است که با نزدیک شدن به پایان دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد (مهره سوخته از پرده آغاز دهه چهارم نظام اسلامی ) جدیدترین اپیزود آن توسط به ظاهر مظلوم ترین مهره هایش در حال تمرین دیالوگ برای اجرای نقش خود است ، نمایشی که از مدتی است از دیدارهای هاشمی رفسنجانی و خاتمی با خامنه‌ای آغاز و با دفاع از هاشمی در تعدادی از وب‌سایت‌های خبری و سیاسی مبنی بر اهمیت موقعیت هاشمی در داخل کشور ادامه دارد.

سیاستها و مجموعه اقدامات تخریبی دولت احمدی نژاد در عرصه اقتصاد ، روابط بین الملل ، اشتغال و سیستمهای جاری اداره کشور آنقدر فاجعه بار بوده که به کمک این پرده از نمایش آمده و نظام قادر است با علم کردن افرادی چون خاتمی یا هاشمی چهره ای نجات بخش از خود به مردم ارائه دهد ، نجات کشور از دست کوتوله ای که فقط دوره اش به پایان رسیده و قربانی کردنش برای همان اسم رمز که به آن اشاره شد مانند روغن ریخته ایست که نذر امامزاده می کنند . شواهد آنرا هم می توان در نتیجه غیر رسمی و غیر علنی شکایتهای خامنه ای از احمدی نژاد و عدم رضایت از عملکرد دولت از سوی وی مطرح ساخت ، موارد اختلافی که آخرین نتیجه اش را در برکناری متکی وزیر سابق امور خارجه و یا اخبار غیر رسمی از مذاکرات احمد خاتمی برادر سید محمد خاتمی با فرزندان خامنه ای به وضوح مشاهده کرد .

بر همین اساس است که در جدید ترین اظهار نظر وزیر اطلاعات در مورد آنچه نظام به عنوان فتنه گران انتخاباتی در سال ۸۸ مطرح کرده ، نوک حمله و تهدیدهای جدید از موسوی و کروبی به سمت افراد دست چندمی مانند فرزند دکتر بهشتی معطوف است ظاهرا اعضای ائتلاف هاشمی و خاتمی از این اتهامات فاصله گرفته اند و این چیزی نیست جز حق الزحمه ای که در ازای تلاش و سخنان هاشمی رفسنجانی در باره جانشینی «مجتبی خامنه‌ای» به وی اعطا شده است.

این جنگ قدرت در سایتهای طرفدار دولت با این ادبیات منتشر شده که :” طرح شرایطی برای شرکت در انتخابات مجلس از سوی سید محمد خاتمی در موقعیتی که هاشمی رفسنجانی می‌خواهد موقعیت گذشته خود را بازیابد، می‌تواند نشانه‌ای از همگرایی بخشی از منتقدان احمدی‌نژاد و تلاش برای نزدیک شدن به رهبری نظام باشد. خاتمی در سخنان خود، حاکمیت را به مخیر کرده که یا روش خود را در قبال اصلاح‌طلبانی که بخشی از حکومت بوده‌اند را تصحیح کند، یا با کنار کشیدن بخشی از مردم در انتخابات روبرو شود. خاتمی رای اصلاح‌طلبان را هنوز بالا می‌داند. این در حالی است که نامزد اصلاح‌طلبان نزدیک به خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴نتوانست به دور دوم راه یابد” اما صرف نظر از تحلیلهای جانبی آن حکایت از اجرای همان نمایش قریب الوقوع را در جابجایی قدرت و سیستم سیاسی دارد ، تغییری که امروز بیش از هر زمان مستعد تحول اساسی است ، تحولی از ریشه وبنیاد که ما به عنوان”سرنگونی ” از آن یاد می کنیم. 

اما نتیجه تمام اخبار و اطلاعات منتشره از منابع رسمی ، غیر رسمی و …حکایت از مراجعه دیگر بار مسئولین نظام به اسم رمز “حفظ نظام ” و اسامی خاصی دیگر در حواشی آن است که در درجه اول نیازوند هوشیاری و شناخت دقیق و تحلیل و آگاه سازی طیف سرنگونی طلب و از سوی دیگر بیداری طرفداران رویای اصلاحات در بدنه نظام از خواب غفلتی است که سالهاست بر گور خالی از مرده آن شیون سر داده اند .

در پایان اگر تنها یک مشت کوچک از خروارها جنایت جمهوری اسلامی مبنی بر داغ اعدام علی صارمی و علی اکبر سیادت بر دل مردم را در ماه حرامی که ساخته دست افکار ارتجاعی خودش است مبنا قرار دهیم که در دوران جاهلیت هم قتل را در آن جایز ندانسته اند و اگر فقط یک جمله از یاوه های بنیانگذار آنرا که “اگر لازم باشد برای حفظ نظام اسلامی نماز هم تعطیل می شود” را در نظر بگیریم ، ذات و ماهیت کثیف حکومت دینی و مافیای قدرت نظام جمهوری اسلامی را شناخته و به طور همه جانبه جز برای سرنگونی آن قدم بر نمی داریم.

به امید سرنگونی جمهوری اسلامی