جمهوری اسلامی در اعتراضات سال ١٣٨٨ جان بدر برد … بخش دوم / مصاحبه مبارزات کمونیست با مجید حسینی

مصاحبه نشریه مبارزات کمونیست با مجید حسینی

جمهوری اسلامی در اعتراضات سال ۱۳۸۸ جان بدر برد،

سرنگونی آن هنوز در دستور است. 

مبارزان کمونیست: با توجه به آنچه گفتید، آیا امکان از سر گیری اعتراضات توده ای در ایران هست؟ موانع باز دارنده کدامند؟

مجید حسینی: در جواب به سوال قبلی گفتم امکان از سر گیری تحرک توده ای یکی از احتمالات ممکن و قوی است. در همین رابطه به چند نکته دیگر اشاره میکنم. تغییر و یا سرنگونی این رژیم در نتیجه مبارزات مردم و یا در اثر بالا گرفتن اختلافات درون آن و یا با ترکیبی از آنها و غیره امری حتمی است. آنچه نا مشخص است شیوه تغییر و جابجائی این رژیم است. چگونگی خلاصی جامعه از دست این نظام اثرات تعیین کننده ای بر نحوه شکل گیری دولت آتی و ماهیت آن و تعیین سیاست در قبال آن خواهد گذاشت. مثلا سرنگونی دولت در نتیجه قیام و اعتراضات توده ای و یا در اثر کودتا و تغییر از بالا به نتایج سیاسی یکسانی منجر نخواهد شد.

نظام اسلامی در طی دو سال اخیر ضربه های سنگینی را از طرف مردم متحمل شده است. سیاست ضد آمریکائی و اسرائیلی و ضد امپریالیستی رژیم از موضع ارتجاعی نمی تواند نیرو برای این دولت جمع کند. در اعتراضات خیابانی مقدسات و ارزش های اسلامی و مذهبی رژیم مورد تعرض بودند. بنابراین ضعیف ترین احتمال باز سازی ارتجاع اسلامی توسط دولت احمدی نژاد و آخوندها است و قوی ترین احتمال تغییر و یا سرنگونی آن است. مردم به حرکت در آمده را تنها با براه انداختن سرکوب وسیع می توان به خانه فرستاد و رژیم این توان را ندارد.

هر دو جناح از تقابل دور گذشته با هم و استفاده مردم از آن برای تعرض به کل نظام اسلامی درس گرفته اند. این دو جناح با هم اختلاف دارند اما بر سر نجات اسلام و حکومت اسلامی متفق القول اند. بعد از آن اعتراضات هر دو محتاط شده اند و ضمن ادامه نزاع خانوادگی حال و هوای هم را دارند تا مردم از شکاف بین آنها برای تعرض به کلیت نظام استفاده نکند. آنچه رابطه فعلی بین دو جناح سیاه و سبز درون رژیم را تنظیم میکند ترس از حرکت مجدد مردم و سرنگونی نظام اسلامی بوسیله آن است. در این مدت نه دولت احمدی نژاد بر جناح سبز فشار زیادی می آورد و نه سبزها جست و خیز قبلی را از خود نشان میدهند. خیلی وقت است هر دو جناح سعی دارند تعادل فعلی بین آنها بهم نخورد. دولت احمدی نژاد بر متن این تعادل برنامه هایش را به پیش میبرد و فعلا ماندگاری رهبران سبز را مفید تر از یکسره کردن حساب خود با آنها میداند. اما حفظ و رعایت این تعادل و ادامه آن ممکن نیست. ادامه وضع فعلی و ماندگاری آن به نفع جناح در قدرت نیست. تناسب موجود بین دو جناح از نظر سیاسی موقتی و شکننده است و چون مردم مبارزه با نظام اسلامی را تعطیل نکرده اند. افزایش فشار اعتراضی و ناتوانی رژیم در حل مشکلات خود و یا هر اتفاق دیگری می تواند این رابطه موقتی را بسرعت در هم بشکند.

اما در مورد موانع، عامل سرکوب مهم ترین و اصلی ترین فاکتور بازدارنده در برابر با از سر گیری سریع اعتراضات است و این نکته عیانی برای همگان است. یک وجه این سرکوب زندان و دستگیری و رو در روئی مستقیم با حرکات توده ای در دانشگاه و کارخانه و کارگاه و خیابان است. بخش دیگر آن اقدامات پیشگیرانه و برنامه ریزی شده نهاد های امنیتی و اطلاعاتی قبل از وقوع هر حرکتی است. جمهوری اسلامی در سرکوب و جلوگیری از حرکات توده ای و استفاده از بسیج “توده ای” هواداران خود از راه فشار و تطمیع دارای تجارب زیادی است. گروه و دسته های مختلف مزدور را برای ترور و تجمع جلو منازل مخالفین و حمله به تجمعات و مراسمهای غییر دولتی سازمان میدهد. برای مقابله با اعتراضات از مناطق دور افتاده و بیشتر غیر شهری نیرو به شهرها می آورد. این رژیم بطور سازمانیافته و استراتژیک تحت هر شرایطی نقاط قوت و مراکز تولید “خطر” را زیر نظر دارد. بنابراین تا آنجائیکه در توان دارد از هیچ جنایت و توطئه ای روی گردان نخواهد بود. مردم هم تجربه دارند، متوجه اند که توان و دامنه سرکوبگری رژیم بی انتها نیست. هر نظام مستبدی در مقابل توده های خشمگین و ابتکارت اعتراضی توده ای ناتوان است. اعتراضات پرشور و جسورانه سال ۱۳۸۸ در فضای آزادی بوقوع نه پیوست، وجود سرکوب و مقابله رژیم فرض بدیهی بر شرایط اعتراضی مردم علیه حکومت اسلامی است. اکنون رو در روئی دولت با مردم حول حذف سوبسیدها متمرکز شده است. دولت بر سر اجرای این طرح برای تحمیل فقر و محرومیت بیشتر بر جامعه و اساسا برای در هم شکستن فضای اعتراضی جامعه حساب باز کرده است.    

مانع دیگر تبلیغات رسانه های کشورهای غربی در منتسب کردن اعتراضات توده ای به جریان سبز است. من فکر میکنم توهم به سبز در میان طبقه کارگر، زنان، دانشجویان، جوانان و اقشار مختلف مردم زحمتکش آنقدر نیست که بتواند مانع تعیین کننده ای در راه جلوگیری از اعتراضات توده ای باشد، اما بمباران تبلیغی رسانه ها به نفع جریان سبز و هول دادن اعتراضات مردم به قالب جنبش ملی اسلامی می تواند به مانع باز دارنده تبدیل بشود. رادیو فردا، بی بی سی، صدای آمریکا و انبوهی از تلویزیونهای مختلف و روزنامه ها بعد از اعتراضات خرداد ۱۳۸۸ وسیعا بلند گو و امکانات تبلیغی در اختیار سخنگویان و روشنفکران ملی مذهبی و نهادهای بنام حقوق بشری که فعالیت شان در چهار چوب منافع آنها می گنجند، میگذارند. روزانه ده ها نفر از این مبلغین را به پای رادیو و تلویزیون میبرند تا موسوی و مهدی کروبی و شخصیت های اسلامی و ملی را رهبر مردم کنند. اینها مواظب اند که مذهب و تقدس آن ضربه نخورد و مورد حمله قرار نگیرد. نجات اسلام را به رکنی جدی از تقابل راست با جریانات چپ و رادیکالیسم اجتماعی جامعه تبدیل کرده اند. این موج گسترده و قوی تبلیغاتی خلاف خواست مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی حرکت میکند و بمثابه عامل بازدارنده ای شب و روز مشغول افکار سازی است. اینها میخواهند چهار چوب حقوق بشری مورد نظر آنها خط آخر اعتراضات رادیکال و مدرن مردم در ایران باشد.

 تبلیغات این رسانه ها بر دو نکته متمرکز است. یکی، خشکاندن خواستهای رادیکال و آزادیخواهانه مردم و به جای آن بزک کردن ملی گرائی و اسلام خواهی است. این کاری است که بسیاری از نویسندگان و اقتصاد دانان و شاعران و هنرمندان سرگرم آنند. دوم، محدود کردن پدیده زندانی سیاسی به داستان دستگیریها، زندانی کردن، دادن و ندادن مرخصی از زندان، وضع جسمانی و موضوع ملاقاتهای دستگیر شدگان کاربدست سابق و پایه گذاران دولت اسلامی است. این رسانه ها دارند از میان این طیف قهرمان و رهبر می تراشند تا مردم و کارگران و زنان و دانشجویان و جوانان را از احزاب و جریانات چپ و مترقی دور سازند. در دوره انقلاب ۵۷ از همین راه خمینی را رهبر مردم کردند. آن تجربه معرفه است و امروز با برنامه های حساب شده و دقیق تری به تقابل با چپ و جنبش کمونیستی در جامعه مشغولند و به نجات اسلام و جلوگیری از پرت شدن آن به حاشیه جامعه شتافته اند. ترس از سرنگونی رژیم بوسیله قیام و انقلاب طیف اپوزیسیون ملی مذهبی را وسیعا به حرکت در آورده است. اینها امکانات دارند و بورژازی جهانی یاری شان میدهد و قوی ترین دستگاهای تبلیغاتی دنیا و امکانات مالی را در اختیار آنها قرار داده است. از نظر این رسانه ها و جریانات ملی مذهبی، مسئله آزادی بیان و زندانی سیاسی فقط در محدوده زندانی کردن افراد وابسته به این طیف معنی دارد. اینجا ایرادم به اعتراض در برابر با دستگیرها و فشار های رژیم نیست، ایرادم به رهبر تراشی و آلترناتیو سازی از میان کاربدستان رژیم و روشنفکران جنبش ملی مذهبی و پروژه های توطئه آمیز آنها است. گویی که رهبران کارگری، فعالین جنبش آزادی زن، جوانان و دانشجویان و فعالین کمونیست و چپ نه در زندان اند و نه زندانی سیاسی هستند. فقط در حاشیه و در موقعیت مظلومان و نه رهبران جنبش ها و جامعه فقط به افردی از آنها اشاره میشود.

این رسانه ها هدفمندانه کمونیست ها و جریانات سیاسی چپ را که از همان روز اول سر کار آمدن این رژیم با آن مبارزه کرده اند بطور کلی از قلم انداخته اند. همین امر دارد یک وارونگی را قدم بقدم پرورش میدهد. اگر امروز مدافع حقوق بشر به تعبیر آنها بشوی، فردا سر از مهم ترین رسانه های تبلیغی جهانی در خواهید آورد. اما سی سال مبارزه بی وقفه انسانهای چپ و کمونیست و نیروهای سیاسی را باید پنهان و خفه کرد. تصادم این موج قوی تبلیغاتی با خواست مردم اثرات منفی بر جا گذاشته است. جامعه ایران زیر این بمباران تبلیغاتی متضاد با خواستها و مطالبات بر حق و عادلانه خود قرار دارد.

خوشبختانه تجمعات اعتراضی و آکسیونهای دانشجویان در ۱۶ آذر امسال(۱۳۸۹) در دانشگاه ها، سخنرانیها و مطالباب آمده در قطعنامه ها و شعارهای آنها نشان داد که جریان آزادیخواهانه و چپ در دانشگاه ها با جریانات ملی اسلامی فاصله دارند و هنوز فضای سیاسی و آزادیخواهانه بر دانشگاهها جاری است و فعالین چپ و ترقیخواه نقش جدی دارند. این در شرایطی است که دانشجویان با یکدوره سرکوب و فشار بیسابقه روبرویند.  

کمبود دیگری در وضعیت بحرانی ایران عدم وجود آلترناتیو سیاسی است. اگر جامعه ایران جریان سبز را آلترناتیو خود می دانست رژیم در برابر با آن اعتراضات دوام نمی آورد. اصلا قرار بر این نبود که جریان سبز بر جناح در قدرت پیروز شود و اگر این اتفاق می افتاد شیرازه امور از دست هر دو خارج میشد. اما آن اعتراضات دست رد به سینه جریان سبز زد. در میان نیروهای اپوزیسیون تا کنون هیچ حزب و سازمان سیاسی چپ و یا راستی نتوانسته اند در موقعیتی ظاهر شوند که بخشی قابل توجهی از مردم به آنها توکل کنند. هیچکدام از جریانات سیاسی قادر به چپ و راست کردن حرکت های توده ای در جامعه نیستند. آن اعتراضات نشان داد که جریانات سیاسی از نظر آمادگی و توان دخالتگری و تاثیر گزاری در اتفاقات ایران عقب تر از آن حرکات توده ای اند.

 ادامه دارد

مجیدحسینی

۲۹ دسامبر ۲۰۱۰

majid.hosaini@gmail.com

k.mobarez@yahoo.se