عملکرد رهبران سیاسی کرد ایران در سال ٢٠١٠ … بخش اول: عبدالله ‌مهتدی رهبر حزب کومه‌له ‌کردستان ایران

شاید همه‌ما در انتهای هر سال ،گزارشات متعددی در مورد اتفاقات مهم آن سال را در روزنامه‌ها و یا خبرگزاریها دیده‌و خوانده‌باشیم.این گزارشات به‌ما کمک می کند بار دیگر اتفاقات مهم سال را مرور نموده‌ و در عین حال با تامل کردن بر ان، سال جدید را با درس گرفتن از سال جاری آغاز کنیم. هر چند این گزارشات تازه‌گی نداشته‌و همه‌ما به‌نوعی به‌آن خو گرفته‌ایم ،اما مرور و یا بازخوانی عملکرد سیاسی رهبران سیاسی چیز تازه‌ای به‌نظر می رسد.   در این مقاله‌بنده‌سعی نموده‌ایم هر چند کوتاه‌و شاید در مواردی ناقص ، به‌عملکرد تنی چند از رهبران سیاسی کرد در کردستان ایران بپردازم. تردیدی نیست نوشتن عملکرد رهبرانی سیاسی که‌هنوز زنده‌اند و به‌کار سیاسی مشغولند سخت است اما به‌باور من غیر ممکن نیست. هرچند نقد و بر رسی رفتار وعملکرد سیاسی رهبران سیاسی مستلزم دقت خیلی بیشتر وعمیق تر و همچنین زمان بیشتر است، اما این نوشته میتواند مقدمه ای برای نقد و بررسی بیشتر و دقیق تری باشد که‌امید است در آینده‌ای نزدیک ،توسط کارشناسان دلسوز انجام پذیرد. پیش از آغاز باید دو نکته‌را بعرض برسانم اول اینکه‌، این نوشته تاویل من است و بس ،دوم  اینکه‌در این نوشته‌به‌هیچ عنوان قصد اسائه‌ادب و یا بی حرمتی به شخص و یا گروه‌خاصی را نداشته‌و اگر احتمالا نوشته‌بنده‌کسانی را آزرده‌خاطر می کند ، پیشاپیش پوزش می طلبم.

 

کردستان ایران  جامعه است که‌ به دلیل اسارت در چنگ حاکمیت های  دیکتاتور هنوز که‌هنوز است نتوانسته‌به‌عنوان جامعه‌ای پویا و در بعضی از مقاطع منسجم عرض اندام نماید. جامعه‌ای که‌هنوز اثار ارتجاع و عشیره‌گری در آن نمایان است ، به‌همین دلیل اکثر  احزاب و رهبران سیاسی که در بستر سرنوشت سیاسی کردستان  نقش آفریده اند، از طریق پایگاه‌قومی وارد تعاملات سیاسی کردستان شده‌و در روند این تعاملات گاه‌به‌میخ زده‌اند و گاه‌به‌نعل.

مردم کردستان ایران در مسیر پر فراز و نشیب تاریخ کشور ایران  سهم ارزنده و دینامیک واری را در پاسداری از آزادی و دمکراسی و در بسیاری از موارد از جمله‌دفاع از خاک و ارزشهای تاریخی داشته‌و در حال حاضر نیزجزء فعالترین مردمان ایران زمین بشمار می ایند.

رهبران احزاب چپ در کردستان

سال جاری ، سال تحولات بسیار مهمی در ایران بشمار می رود ،تحولاتی که‌بعد از  انتخابات دهمین دوره‌ریاست جمهوری روی داد واحزاب سیاسی را وارد مرحله‌ای تازه از زندگی سیاسی خود کرد.

نخبگان چپ و رهبران سیاسی آن،  قریب به اکثریت در خارج از ایران بسر می برند . گروهی از انان  به‌گوشه گزینی و گریز از اجتماع و نیز اجماع چپ پرداخته اند، گویی درهم شکنی دستگاه دولت و فرو پاشی نظام را، پایان نقش خود می دانند و در بعضی از مقاطع تنها به‌نگاشتن یاداشتهای که‌شاید تعلق به‌گذشته‌را می رساند اکتفا نموده‌اند.گروهی دیگر کمبودهای مادی را دلیل انزوای خود برشمرده‌اند و با سردرگمی در این اقیانوس پر طلاطم ایران از گذشته‌پر اعجاب خود و اینده‌ای مبهم سخن می گویند. در این میان دو گروه‌دیگر نیز وجود دارد که‌بیشتر مورد توجه‌این نوشته‌است.   گروه‌اول   چپهای سرسخت دیروز که‌امروز اگر حتی خود نیز این نام را برای قبول نداشته‌باشند اما عملکرد انها می طلبد بدانها گفته‌شود، چپ دموکرات. این دسته‌از چپها متشکل از کسانی است که‌از سنت های چپ در ایران و جهان بریده اند . به‌گفته‌آنان  چپ دموکرات به عنوان سنتز عینی واقعیات موجود جامعه و جهان عمل می کند و به دنبال ایجاد الگویی جدید و  عملی است . این گروه‌از چپ معتقد است، در این برهه‌از زمان ضروریست  پایه های خود را نه بر کمیات نا مرغوب که بر کیفیات مطلوب  باید بنا کرد .

در حال حاضر رهبری این چپ در کردستان ایران را عبدالله‌مهتدی رهبر پیشین حزب کمونیست ایران و رهبر کنونی حزب کومله‌ کردستان ایران بر عهده‌دارد. حزبی که‌سال ۲۰۰۰ با انشعاب از سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران(کومه‌له‌) پا به‌عرصه‌وجود گذاشت. عبدالله‌مهتدی ،چهره‌ای نام آشنا در میان چپ ایران بشمار می رود.  در کارنامه‌او بیش از ۴۰ سال سابقه‌مبارزاتی علیه‌دولتهای پهلوی و جمهوری اسلامی ایران بچشم می خورد و یکی از معدود اشخاصی است که‌در طول ۴۰ سال گذشته‌همواره‌سکان رهبری حزبش را بر عهده‌داشته‌است. هر چند وی بعد از انشعاب از سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران (کومه‌له‌) با انتقادات شدیدی روبرو گردید و در یک کلام می توان گفت جنگی تمام عیار از طرف نیروهای چپ علیه‌او آغاز شد و بشدت به‌خروج از مانیفست چپ متهم گردید ، اما او هنوز خود را چپ می داند و بر این نکته‌پای می فشارد که‌چپ مورد نظر او چپی عینی و قابل درک بوده‌و در مقابل،  همسنگران دیروز خود را به عدم شناخت کافی از جامعه‌کنونی کردستان و ایران متهم می کند. این رهبر چپ دمکرات در سال ۲۰۱۰ به‌بسیاری از سوالات بی پاسخ ، خصوصا در کنگره‌اخیر حزب کوموله‌پاسخ می دهد ، به‌همین دلیل می توان گفت، مهتدی در سال ۲۰۱۰ از جمله‌رهبران سیاسی بشمار می رود که‌برای اولین بار سیاست حزب مطبوعش را صراحتا مطرح می سازد . این صراحت گویی قبلا کمتر مشاهده‌شده‌بود و رهبران سیاسی بیشتر مایل بودند مسائل را با پرده‌ای از ابهام بیان دارند. عبدالله‌مهتدی این پرده‌را میدرد . او در مورد جنبش سبز در ایران چنین می گوید:” من جنبش سبز را یک جنبش حق­طلبانه و دموکراسی خواهانه می دانم و ما هم از هر جنبش حق­طلبانه و دموکراسی خواهانه پشتیبانی می­کنیم. منظورم هم از این حرف این است که اگرچه این جنبش بند ناف خود را از گروهی که من به آنها اصلاح طلب حکومتی می گویم نبریده و کماکان با آنها دارای لینک است اما من جنبش سبز را امتداد ساده و ادامه خطی آنچه در ایران به اصلاحات معروف بود نمی دانم. برعکس فکر می کنم به بن بست رسیدن آن مدل اصلاح طلبی و سترون ماندن روش های آن در برخورد با استبداد و ناکام ماندن اصلاحات در ایجاد تغییرات در بالا، باعث شد جنبش سبز برای دستیابی به مطالباتش از پایین و به صورت مردمی شکل بگیرد”.

 در حالیکه‌چپ ایران بشدت نو‌ک انتقادات خود را متوجه‌موسوی یکی از رهبران جنبش سبز کرده‌و او را در سرکوب و اعدامهای جمهوری اسلامی ایران در طول ۳۰ سال گذشته‌، سهیم می داند، آقای مهتدی صراحتا می گوید:” آقای موسوی تاکنون انعطاف نسبی در برابر آن مطالبات دموکراتیک و مردمی که به تدریج وارد جنبش سبز شده نشان داده اند. اگر آقای موسوی این انعطاف را نداشتند به نظر من شکاف های بزرگی در درون جنبش سبز به وجود می آمد و تفرقه های زیادی حاصل می شد. این انعطاف و پذیرش گسترش مرزهای جنبش سبز از طرف آقای موسوی تا حدود زیادی از بروز شکاف در جنبش دموکراسی خواهی جلوگیری کرده”.

 باید گفت رهبر حزب کومه‌له‌کردستان ایران با این صراحت گویی می خواهد به‌همه‌سیاسیون بفهماند ، زمان ابهام گویی بسر امده‌و مردم از شفافیت استقبال می کنند. او در کنگره ۱۳ از حذف ایدئولوژیک بودن حمایت می کند و با این کار به‌پرسشی که‌بعد از سال ۲۰۰۰ ذهنها را بخود مشغول داشته‌بود که‌ایا حزب کومه‌له‌مارکسیست است یا نه‌پاسخ روشن می دهد. مهتدی بارها از انسجام و تشکیل جبهه‌ای واحد در برابر جمهوری اسلامی ایران سخن گفته‌و از ان استقبال نموده‌، هر چند تاکنون گامی جدی در این راستا برنداشته‌است ولی شواهد نشان می دهد او به‌این مسئله‌اعتقاد داشته‌و آنرا آلترناتیوی موثر در برابر نظام جمهوری اسلامی ایران می داند. آقای مهتدی در مصاحبه‌ای با رادیو المان در این خصوص چنین می گوید:” در این مورد خیلی کار شد. تماس‌های خیلی زیادی با احزاب مختلف گرفته شد و زمینه‌سازی زیادی شد، بدون این که این زمینه‌سازی‌ها الزاماً در همان وهله‌ی اول رسانه‌ای شده باشد. ولی در همان عرض روزهای گذشته خیلی کار شد تا به اینجا رسیدیم. ولی کلا هم این را بگویم که در عرض یکسال گذشته که این جنبش دموکراسی‌‌خواهی در ایران اتفاق افتاد، بیش از پیش مسأله‌ی همکاری و هماهنگی احزاب کرد مطرح شد، برای اینکه کردها هم بتوانند جایگاه شایسته‌ی خودشان را در جنبش دموکراسی‌خواهی از یکطرف، و برای احقاق حقوق خودشان از طرف دیگر، پیدا کنند. بنابراین از ماهها قبل در یکسال گذشته بخصوص ما خیلی روی این مسأله تکیه داشتیم،”.

در واقع بخشی  از نا امیدی های مردم  و آشفتگی های اوضاع کردستان  را می باید در رفتار و در نگرش نا تعریف شده ی رهبران سیاسی دانست که نتوانسته اند در یک بستر واحد سیاسی به فعالیت سیاسی بپردازند. تفرق و فقدان اخلاق همپذیری در رفتار اینها سبب گردیده است که خود نتوانند در مقیاس و سیعتر نقش بیافرینند، با این تعریف آیا آقای مهتدی در شعار ایجاد جبهه‌ای واحد چقدر موفق بوده‌است.

  عده‌ای از او بعنوان اپورتونیسم سیاسی نام می برند و دلیل آنرا هم تحریف  تاریخ گذشته به‌منظور توجیه تغییر ریل فکری و سیاسی اش ذکر کرده‌اند ، اما او به‌صراحت بیان می کند که‌تجربه حزب کمونیست ایران،  تجربه‌ای موفق نبوده‌ و  سیر تحولات در سطح ایران و جهان آنان را متقاعد ساخته‌، تصمیم به‌جدایی از حزب کمونیست ایران بگیرند. مهتدی عملکرد حزب کمونیست ایران را که‌خود سالها رهبری انرا برعهده‌داشته‌زیر سوال می برد و نه‌تنها آنرا نسخه‌ای مناسب برای ایران و کردستان نمی داند ، بلکه‌از او بعنوان مانعی در برابر خواسته‌های ملت کرد یاد می کند.

 آقای مهتدی بعنوان رهبری تئوریسین توانسته‌در حزب کومه‌له‌، همچون نقطه‌اتکا عمل کند ، بطوریکه‌در بسیاری از موارد ، اختلافات شدید درون حزبی را با درایت حل کرده‌و همین امر باعث گردیده‌در حزب همه‌راهها به‌او ختم گردد. شاید در حوادثهای چند سال اخیر و خصوصا سال ۲۰۱۰ که‌در کردستان ایران بوقوع پیوست ،از جمله‌اعتراضاتی که‌بصورت اعتصاب خود را نشان داد کمتر رد پایی از حزب کومه‌له‌کردستان ایران یافت شود، اما سیاست دیپلوماسی نوین آقای مهتدی و مصاحبه‌با دستگاه‌های اطلاع رسانی خارجی این فرصت را به‌حزب او داد تا خود را یکی از وارثان اعتراضات بنامد و باید اقرار کرد تا حدودی هم موفق بوده‌است. او با شناخت کافی از علم دیپلوماسی و با اجرایی بموقع ان، توانسته‌در جاده‌پر پیچ و خم سیاست منطقه‌ای خودی نشان داده‌و عملا از خود چهره‌ای اثرگذار بسازد. او با مهارتی مثال زدنی حزبش را بعنوان اصلی ترین پایه‌اعتصاب سال ۲۰۱۰ کردستان ایران معرفی می کند و در مصاحبه‌با رادیو آلمان می گوید:” من بایستی بگویم که این رویداد اعتصاب عمومی که در کردستان خیلی موفقیت‌آمیز پیش رفت، چرخشی در اوضاع ایجاد کرد. منظورم این است که تلاش جمهوری اسلامی این بود که کردها را در گوشه‌ای محصور کند و با “محارب” و “ضدانقلابی” و این نوع عناوین کاری کند که هیچ نوع پشتیبانی‌ای از کردها در ایران بوجود نیاید و هیچ نوع محکومیت این اعدامها به بقیه‌ی ایران تسری پیدا نکند. خوشبختانه این طور نشد.

خوشبختانه این بار ما شاهد این بودیم، همان طور که شما اشاره کردید، که خیلی از نیروهای سیاسی، شخصیت‌های سیاسی، رسانه‌های مختلف، سایت‌های مختلف فارسی‌‌زبان، نویسندگان و روشنفکران و غیره، همه یکصدا این اعدامها را محکوم کردند. حتی در داخل خیلی بیشتر از سابق این اتفاق افتاد. در نتیجه تیر جمهوری اسلامی به سنگ خورد، برای اینکه کردها را از بقیه منزوی کند و بتواند به تنهایی آن‌ها را سرکوب کند، و بعد البته خدمت بقیه برسد. به نظر من زمینه‌های بسیار مناسب‌تری در مقیاسه با دوره‌ی گذشته الان بوجود آمده، برای همکاری همه‌ی احزاب و نیروهای سیاسی در ایران. این اعتصاب عمومی موفق در کردستان اتفاقا مشوقی برای این همکاری می‌تواند باشد. به نظر من الان بی‌گمان زمینه‌های بسیار مساعدتری برای این همکاری وجود دارد”.

 گروهی او را متهم می کنند که‌ بیشترین شعار و کمترین عمل را ازخود به یادگار گذاشته است، اما او خود با رد این ادعاها بارها اذعان نموده‌دوران عملکرد کم، مربوط به‌حضور در حزب کمونیست ایران است و این اتهامات را به‌آن دوران نصبت می دهد و معتقد است با انشعاب از سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران(کومه‌له‌) دوران تازه‌ای از عملگرایی اغاز شده‌است.

کمتر کسی است که‌نداند حضور آقای مهتدی درعرصه‌سیاسی کردستان ایران پررنگ است ، اما سوال اینجاست، آیا  این حضور تا چه‌اندازه‌در رشد و گسترش اعتراضات مردمی موثر بوده‌و چه‌میزان این اعتراضات را به‌مسیر اصلی خود رهنمون شده‌است؟

 

 بخش دوم مربوط به‌عملکرد ابراهیم علیزاده‌دبیر اول سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران(کومه‌له‌) خواهد بود.