اوضاع سیاسى٬ انقلاب زنانه٬ کمپین مردان محجبه

گفتگو با آذر ماجدى
یک دنیاى بهتر: با گسترش اعتراض علیه جمهورى اسلامى نگاهها بیش از پیش بر نقش و جایگاه زنان متمرکز شده است. این رویداد نادرى در تاریخ ایران است. شما در این زمینه در گفتگو با رسانه ها٬ در کنفرانسهاى بین المللى و در مطالب تان تاکید کرده اید. در باره نقش و جایگاه زنان در رویدادهاى سیاسى ایران مشخصا نظرتان چیست؟ افق پیروزى زنان دراین جنبش کدام است؟

آذر ماجدى: نقش زنان و جنبش آزادی زن در خیزش اخیر مردم علیه رژیم اسلامی بسیار برجسته و کلیدی است. این واقعیت آنچنان آشکار است که کلیه گزارشگران و خبرنگاران بین المللی بنوعی به آن اشاره کرده و در مورد آن نوشته اند. لازم به ذکر است که این فقط حضور فعال زنان در اعتراضات نیست که باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد، حضور، نقش و جایگاه جنبش آزادی زن در جنبش سرنگونی طلبی یکی از خصلت های کلیدی خیزش اخیر و جنبش مردم علیه رژیم اسلامی است.

ممکن است تفکیک این دو برای عده ای سوال برانگیز باشد. باید توجه داشت که آنچه نقش و حضور زنان در تحولات سیاسی اخیر را با تحولات ۱۳۵۷ متمایز میکند، بطور مثال تعداد بیشتر زنان نیست. در سال ۱۳۵۷ نیز لااقل در تهران و شهرهای بزرگ زنان حضور گسترده و نقش فعالی داشتند. تفاوت اصلی و مهم در تحولات اخیر حضور جنبش آزادی زن است. زنان در بسیاری موارد پیشاپیش صفوف قرار دارند و بعضا تعرضات و اعتراضات را رهبری میکنند. نقش رهبری کننده آنها بسیار آشکار است، بویژه در اعتراضات رادیکالتر که شعارهای ضد رژیمی در آنها داده میشود. کلا در جنبش ضد رژیم اسلامی جنبش آزادی زن بعنوان یکی از عناصر مهم نقش بازی میکند.

یک فاکتوری که توجه و حیرت بین المللی را برانگیخته، تضاد عمیقی است که میان جایگاه زن در قوانین رسمی و اسلامی با نقش واقعی زنان در جامعه ایران موجود است. مذهب و ایدئولوژی اسلامی بعنوان یک سیستم فکری – سیاسی عمیقا زن ستیز شناخته شده است. در عرض سی سال اخیر با به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی در ایران و طالبان در افغانستان، جنبش اسلامیستی، تحت فشار جنبش آزادی زن و سایر جنبش های آزادیخواه و برابری طلب، وادار شده است که مکررا موضع و نظر خود را نسبت به موقعیت زن در جامعه توضیح دهد. مساله زن بیک خاری در چشم این جنبش بدل شده است. 

میلیون ها دلار هزینه شده است تا اسلام را بخشی از فرهنگ مردم ایران قلمداد کنند. خیل ژورنالیست ها و آکادمیسین های نان به نرخ روز خور کوشیده اند این تصویر از جامعه ایران را در جهان جا بیاندازند: “جامعه ایران اسلامی است!” و مردم یا زنان صرفا خواهان تغییراتی جزیی در نظام هستند. خیزش اخیر مردم ایران، شجاعت و استقامت آنها و نقش خیره کننده زنان در آن تمام این عمارت فریب و مهندسی افکار را فرو ریخت. اینجاست که عمق تضاد میان تصویر ساختگی و واقعیت جامعه ایران عیان میشود. 

سرنگونی رژیم اسلامی پیش شرط هر نوع تغییر و تحول در موقعیت زنان است. تا زمانیکه این نظام زن ستیز بر ایران حاکم است، جنبش آزادی زن قادر نیست هیچ تغییری در وضعیت زنان بوجود آورد. این یک حقیقت انکار ناپذیر است.

یک دنیاى بهتر: انقلاب زنانه عبارتى است که بسرعت رایج شده است. در عین حال تصویر یکسانى از این واقعیت وجود ندارد. منظور کمونیسم کارگرى و مشخصا منصور حکمت که اولین بار این عبارت را بکار برد چیست؟ 

آذر ماجدى: منصور حکمت این عبارت را در سال ۲۰۰۰ در سمینار “آیا کمونیسم در ایران پیروز میشود؟” در انجمن مارکس لندن استفاده کرد. در چهارچوب جنبش کمونیستی این عبارتی بحث برانگیز است. برای خود من اولین بار که این عبارت را شنیدم، بسیار جالب توجه بود و پس از آن بسیار به آن اندیشیده ام. منصور حکمت در همان کنفرانس توضیحات کمی در این رابطه داد. متاسفانه پس از آن هم دیگر بیماری مجال نداد که در مورد آن صحبت کند و این مقوله را بسط دهد. لذا من در اینجا تعبیر خودم را نه فقط از آن صحبت کوتاه، بلکه از مباحث دیگر او و از نقطه نظراتی که از کنگره سوم در مورد اوضاع سیاسی ایران و جنبش های مختلف اعتراضی در ایران مطرح کرده است، استنتاج کرده ام.

روشن است که با طرح این مقوله، منصور حکمت قصد جایگزینی انقلاب کارگری با یک انقلاب زنانه را نداشت. انقلاب کارگری یک مقوله پایه ای مارکسیستی و یک ستون اصلی کمونیسم کارگری است. انقلاب زنانه به نقش و جایگاه بسیار برجسته و کلیدی جنبش آزادی زن در جنبش سرنگونی طلبانه مردم اشاره دارد. این عبارت دارد تضاد آشتی ناپذیر میان این جنبش و رژیم اسلامی را مطرح میکند. در واقع رژیم اسلامی و جنبش آزادی زن آنتی تز یکدیگر اند. این نظام و ایدئولوژی آن بر زن ستیزی عریان اتکا دارد، حجاب اسلامی بیرق آن و آپارتاید جنسی یک رکن اساسی نظام سیاسی آن است. لذا جنبش آزادی زن قادر نیست بدون تسویه حساب با این رژیم حتی یک قدم بجلو بردارد. جنگ آشتی ناپذیر میان این دو وجود دارد. 

رژیم اسلامی از روز اول حیات با زنان و جنبش آنها برای دستیابی به حقوق خود به مقابله بلند شد. اولین اعتراض وسیع و توده ای علیه این رژیم توسط زنان انجام گرفت. مساله زن از همان ابتدا به یکی از مسائل لاینحل رژیم اسلامی بدل شد. از این رو هر حرکت آزادیخواهانه در جامعه ایران با جنبش آزادی زن پیوند دارد و جنبش برای آزادی زن و علیه آپارتاید جنسی بلافاصله جنبشی ضد رژیمی است. به جنبش آزادی زن اگر جنبش خلاصی فرهنگی را نیز اضافه کنیم (این ترم را نیز برای اولین بار منصور حکمت طرح نمود و به جنبش وسیع برای خلاصی از دخالت مذهب و اخلاقیات مذهبی و قشری در زندگی اجتماعی و خصوصی مردم اشاره دارد) که یکی از جنبش های اجتماعی مهم نسل جوان در ایران است، حتی بیشتر به گسترده بودن جنبش آزادی زن پی میبریم.

واقعیت سیاسی – اجتماعی جامعه ایران به مساله زن جایگاهی بسیار برجسته میدهد. هر دستاورد جنبش آزادی زن جامعه را آزاد تر میکند. از آنسوی آزادی در جامعه بدون زیر و رو شدن موقعیت زن امری پوچ است. شاید بتوان گفت این مقوله همواره صحت دارد، اما در مورد جامعه ایران این واقعیت ابعاد بسیار مهمتر و چشمگیر تری می یابد. با توجه به این مسائل و ویژگی ها، لفظ انقلاب زنانه، لفظی کاملا مناسب و مبتکرانه است. زیرا این ویژگی جامعه ایران بخوبی بیان و آشکار میکند. جالب است که اخیرا در کنفرانسی شرکت داشتم و یکی از سخنرانان از این عبارت استفاده کرد و عنوان کرد جامعه شناسان در مورد جامعه ایران چنین میگویند! 

یک دنیاى بهتر: در هفته گذشته ماجراى دستگیرى مجید توکلى و سناریوى اطلاعات براى نمایش محجبه نشان دادن وى موجب رویداد ارتجاعى جدیدى در خارج کشور شد. تعدادى از آقایان٬ اساسا هواداران موسوى و جناحى از حکومت٬ در پوشش دفاع از مجید همه محجبه شدند! در جامعه اى که جنگ برسر نفى حجاب تاریخى خونین دارد این اقدام چه اهدافى را دنبال میکند؟ عده اى از جمله چپ ها به دنبالچه این کمپین اسلامى –مردانه تبدیل شدند. تا به این چپ مربوط است٬ این ناتوانى در درک مسائل ساده سیاسى است یا انتخاب سیاسى آگاهانه؟ 

آذر ماجدى: این کمپین حتی اگر در ابتدا با نیت و هدف سوئی انجام نگرفته باشد و بتوان آنرا یک عمل خودبخودی در مقابله با رژیم اسلامی توصیفش کرد، خیلی سریع به یک کمپین آگاهانه و گسترده ملی – اسلامیون در دفاع از حجاب بدل شد. یک نکته ای که در تحولات سیاسی جاری باید توجه داشت، این واقعیت است که هر حمله رژیم و هر تاکتیک آن بلافاصله به عکس خود بدل میشود. مردم سریعا یک ضد حمله قوی علیه آن سازمان میدهند. این جنبه بسیار مثبت و هیجان انگیز خیزش مردم است. 

اما در تحولات سیاسی جامعه ایران ما با یک معادله ساده و صرفا یک رابطه متخاصم میان مردم و رژیم روبرو نیستیم. رژیم در اثر تعرضات مردم به دو جناح تبدیل شده است. این دو جناح با هم در کشمش اند. یک کشمش واقعی. اما جوهر جدال آنها نه بر سر آزادی و سرکوب مردم، بلکه بر سر حفظ رژیم اسلامی، ایدئولوژی اسلامی و اسلام است. هر دو جناح میخواهند نظام را از گزند حملات مردم محفوظ دارند. دعوای آنها بر سر چگونگی حفظ نظام است. در شرایط حاضر ما فقط شاهد شدت گیری نبرد مردم با رژیم نیستیم. تنش میان دو جناح نیز تعمیق شده است. 

در این میان فقط جناح حاکم از رشد و تعمیق جنبش سرنگونی طلبانه در هراس نیست. جناح مغضوب، اصلاح طلبان دولتی نیز بشدت از رادیکالیزه شدن جنبش مردم نگران و در هراس اند. تحرکات مردم در ۱۳ آبان و بویژه ۱۶ آذر آنها را بشدت مضطرب کرده است. تلاش آنها حفظ نظام است. روشن است که بدون نظام اسلامی، اصلاح طلبان آن نیز محلی از اعراب ندارند. لذا از یک سو به جناح هار حاکم توصیه میکنند که دست از سرکوب خشن بردارد و پای میز مذاکره بیاید و از سوی دیگر تلاش میکنند رادیکالیسم مردم را کند کنند و به نوعی آنها را سربراه کنند. 

اصلاح طلبان حکومتی نیز بخوبی آگاهند که جنبش آزادی زن یک رکن اساسی و تعیین کننده جنبش سرنگونی طلب است. میدانند که حجاب و آپارتاید جنسی دو رکن اصلی سرکوب اسلامی است و مردم، بویژه جنبش آزادی زن این دو رکن را هدف گرفته اند. پیش بینی میکنند که اگر اوضاع با همین شتاب به پیش رود بزودی زنان حجاب ها را پرت خواهند کرد. جالب اینجا است که شاهد از غیب رسید و در همان روزهایی که مردان محجبه میدان دار شده بودند و اپوزیسیون پرو رژیم و ملی – اسلامیون به آنها پیام های تبریک و تحسین میفرستادند، تیم دختران کاراته ایران در مسابقات در آلمان حجاب های خود را برداشتند. همین حرکت خصلت نمای ماهیت رادیکال و آزادیخواهانه جنبش مردم علیه رژیم اسلامی است. “جنبش سبز اسلامی” با تمام اعوان و انصارش این پدیده را با ترس دنبال میکند. نفس در سینه حبس کرده اند و در ذهن شان دنبال تاکتیک ها و ترفند های جدید برای عقب نشاندن این سیل خروشان میگردند. جایگاه این کمپین مردان محجبه را در این نقشه باید دید. تلاش برای در بردن تعرض شدید زنان به حجاب، منحرف کردن حمله از حجاب اسلامی به حجاب اجباری بخشی از نقشه بزرگتر نجات اسلام و رژیم اسلامی است.

این چپ هایی که به آن اشاره میکنید، چپ های پوپولیستی هستند که دنبال مردم به راه افتاده اند. در عجز خود در دنبال کردن یک سیاست کمونیستی رادیکال و انقلابی به سیاست های سازشکارانه با جناح اصلاح طلب و جنبش ملی – اسلامی درغلطیده اند. مدام زیگزاگ میزنند. یک روز سازمان اکس مسلم علم میکنند، یک روز به تحسین کمپین مردان محجبه می نشینند و هم سو با جنبش ملی – اسلامی و سخنگویان آن، از قبیل شیرین عبادی میشوند. موقعیت عاجزانه و تاسف آوری پیدا کرده اند. برای مقبول شدن و سهیم شدن در قدرت به هر سیاست و تاکتیکی دست میزنند. دفاع از کمپین مردان محجبه نیز در راستای همین چرخش به راست سیستماتیک، تسلیم کامل به سیاست های پوپولیستی و اپورتونیسم پراگماتیستی است که بر کل سازمانشان حاکم شده است.

یک دنیاى بهتر: خانم شیرین عبادى همانطور که حدس زده میشد بعنوان “مادر” این کمپین حاضر شد و براى “پسرانش” درود فرستاد که “حجاب خواهران و مادرانشان را ننگ ندانستند” و سر کردند!! با توجه به دیدگاههاى معرفه و اسلامى شیرین عبادى و نمایندگان سبزها در خارج کشور٬ کمپین مردان محجبه چه اهداف فراترى از بهانه “دفاع ازمجید توکلى” را دنبال میکند؟ مبانى یک سیاست کمونیستى و برابرى طلبانه در تقابل با این سیاستهاى ارتجاعى کدامند؟    

آذر ماجدی: این سخنگویان جنبش سبز اسلامی رسما و علنا دارند از حجاب دفاع میکنند. کسی که در شرایط کنونی، پس از سی سال مبارزه زنان با حجاب در ایران، با توجه به نقشی که حجاب در سرکوب زنان دارد، مردان محجبه را بخاطر اینکه آنرا با “افتخار” سر کرده اند تحسین میکند، روشن است که دارد میکوشد حجاب را از زیر حمله جنبش آزادی زن نجات دهد. در کنار این دفاع زشت و ارتجاعی از حجاب بخشی از جنبش ملی – اسلامی دارند میکوشند حمله را از روی حجاب بردارند و بر حجاب اجباری متمرکز کنند. این نیز حرکتی ارتجاعی است. 

مبارزه آزادیخواهان باید روی نفس حجاب متمرکز شود. حجاب یوغ بردگی زنان است. سمبل و ابزار بردگی و بیحقوقی زن است. این را باید علنا و با صدای رسا اعلام کرد. بویژه در عصر حاضر با وجود معادلات سیاسی بین المللی، حجاب یک بعد سیاسی ارتجاعی دیگر نیز یافته است، به بیرق یک جنبش تروریست، ارتجاعی و زن ستیز بدل شده است، جنبش اسلام سیاسی. این واقعیات را باید صریحا اعلام کرد. البته هر انسان بزرگسالی مجاز است که این ابزار بردگی را انتخاب کند. این حق فردی هر کس است. اما این واقعیت که افرادی وجود دارند که بردگی را به آزادی ترجیح میدهند، یک سر سوزن از ماهیت ارتجاعی و سرکوبگرانه حجاب کم نمیکند. اینها سیاست های مزورانه و مرد رندانه ای است که در پشت این کمپین و هیجانات و خلسه ملی – اسلامی، نهان است. این از نوع پولتیک های توده ایستی است. این شیوه فعالیت توده ایستی است که ما بخوبی با آن آشنا هستیم و لذا باید آنرا وسیعا افشاء کنیم.

حزب اتحاد کمونیسم کارگری در تقابل با این ترفند ملی – اسلامی یک سیاست کاملا درست و اصولی اتخاذ کرد. بلافاصله هدف و نیت این کمپین و طرفداران آنرا افشاء کرد. اهداف پنهان آنرا بیرون کشید و در مقابل جامعه قرار داد. تزویر و ریایی که در این کمپین نهفته است و نیت ارتجاعی هواداران آنرا عریان نمود. ما موفق شدیم که یک مانع دیگری را که جنبش ارتجاعی ملی – اسلامی قصد داشت در مقابل جنبش آزادیخواهانه مردم قرار دهد کنار زنیم. هشیاری و سرعت عمل ما موجب شد که این کمپین نتواند به اهداف خود دست یابد. *