دریغ از یک جو پرنسیب ٬ محفل حزب اتحاد را بهتر بشناسیم!

اخیرا محمود احمدی از محفلی که خود را حزب اتحاد کمونیسم کارگری معرفی میکند، با اتهام شبه پلیسی به سعید صالحی نیا عضو حزب کمونیست کارگری ایران، پرده دیگری از بی پرنسیبی های این محفل را بنمایش گذاشت. بعد از اینکه دبیرخانه تشکیلات خارج کشور حزب مچ او را گرفت، نیمی از ادعایش را پنهان کرد و خرگوش دیگری ازکلاه در آورد. در نوشته اول، به سعید اتهام عضویت در سپاه پاسداران زد و با طرح سوالاتی سعی کرد این شائبه را دامن بزند که سعید آدم لو داده است و در نوشته دوم با مخفی کردن نیمی از این اتهامات به شائبه پراکنی دیگری دست زد که گویا حزب اطلاعات بیشتری در این زمینه دارد! گویا ایشان یک ماموریت مخفی نیز در حزب دارد! هرچه بیشتر دست و پا میزند بیشتر در لجن فرو برود. اگر واقعا محمود احمدی یا محفل او، یک جو صداقت و سلامت سیاسی داشت، وقتی مدعی بود که اطلاعاتی امنیتی از یک عضو یک سازمان اپوزیسیون دیگر دارد، میبایست با حزب مربوطه در میان میگذاشت و دست به اینهمه بی پرنسیپی و حقارت نمیزد، و اینهمه هوچی گری نمیکرد. آیا باید برای صدمین بار به اینها گوشزد کرد که هیچ درجه از اختلاف سیاسی با یک فرد یا سازمان سیاسی،  پرتاب اتهام پلیسی در مورد او را موجه نمیکند؟

اما، این تنها خرابکاری این محفل  نیست. این محفل در اظهار نظرهای غیر مسئولانه و شائبه پراکنی و اتهام زنی کارنامه درخشانی! دارند و بویژه در مقابل حزب کمونیست کارگری ایران در استفاده از این روشها، سخاوتمندانه تر عمل میکنند. به چند مورد از اعمال این محفل اینجا اشاره میشود.

حزب یا محفل اینها با یک اسکاندال متولد شد. اسماعیل مولودی از اعضا اولیه این محفل، در همان بدو کار محفل شان، کار دست شان داد و به اسم نوید بشارت، با انتشار نامه های پی در پی، دست به حملات شبه پلیسی علیه حزب زد. رهبری حزب کمونیست کارگری ایران پس از تحقیقات همه جانبه که اسناد آن نیز بعدا منتشر شد، دست نوید بشارت را رو کرد. اما محفل فوق (آذر ماجدی، علی جوادی و سیاوش دانشور) بخاطر همدلی و همسوئی شان با نوید بشارت، بدفاع جانانه از وی دست زدند. علی جوادی تا حدی در این مسیر پیش رفت که گفت جای اسماعیل مولودی در دفتر سیاسی حزب است! اما کار نوید بشارت آنچنان زننده و اسناد منتشره از سوی حزب به حدی روشن بود که این محفل علیرغم  مجاهدات بسیار برای تبرئه اسماعیل مولودی، چند روز بعد مجبور شد اعلام کند که نوید بشارت همان اسماعیل مولودی است.

رهبران این محفل علیرغم اینکه هنوز عضو حزب بودند و فراکسیونی هم در حزب تشکیل داده بودند و قاعدتا میبایست تحت تنظمیات حزب عمل میکردند، بطورمخفیانه و با پنهانکاری با حزب حکمتیست وارد تماس و مذاکره برای وحدت شدند که آنها هم دست رد به سینه شان زدند.

در ماه آوریل سال جاری، حزب کمونیست کارگری ایران از وجود یک طرح ترور چند عضو رهبری  خود مطلع شد. حزب  بعد از تحقیقات اولیه و پس از اینکه متوجه جدی بودن توطئه ترور شد، موضوع را طی اطلاعیه ای به اطلاع عموم رساند. در ادامه، همزمان با پیگیری این پرونده از طریق قانونی، در اشکال دیگری، از جمله مصاحبه در نشریه ندای انقلاب، مصاحبه در رادیوهای محلی در شهر استکلهم و برگزاری کنفرانس مطبوعاتی در تاریخ ۱۷ ماه مه با حضور دهها نفر از فعالین شهر استکهلم، بطور مفصل در این مورد توضیح داده و به سئوالات حاضرین پاسخ داده شد تا سایر جریانات اپوزیسیون بطور شفاف از اقدامات جمهوری اسلامی اطلاعات بیشتری پیدا کنند. اما این محفل بی پرنسیب در ماه اوت اطلاعیه ای منتشر کرد و در آن به شائبه پراکنی دیگری دست زد. در اطلاعیه این محفل غیر مسئول به خواننده القا میشود که حزب کمونیست کارگری، بابک شدیدی را برای اقدامات ضد جاسوسی علیه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی وارد این بازی کرده بود! ظاهرا در صفوفشان یکی نیست بپرسد این چه مشغله هائی است که مسئولین این محفل برای خود درست کرده اند و چه افتخاراتی را میخواهند نصیب خود کنند؟
 
همین چند قلم از رفتار غیر مسئولانه این محفل که در اینجا به اختصار به آنها اشاره شد، نشان میدهد که اتهام زنی و شائبه پراکنی یک روش و یک خصیصه نهادینه شده در این محفل است که آگاهانه در مقابل مخالفین خود و بویژه علیه حزب کمونیست کارگری بکار گرفته میشود. اینها به کسی در درون خودشان هم پاسخگو نیستند. باز هم باید منتظر بود تا رفتارهای بسیار ناپسندتر نیز از اینها سر بزند. گوئی از جریانی که با نوید بشارت متولد شده است، اخلاقیاتی بهتر از این نباید انتظار داشت. فقط جای تاسف است.