آقای اصغر کریمی مطلبتان را در نقد به آذر ماجدی خواندم. از اینکه قلم را برنداشته اید که فحاشی و رکیک گویی کنید٬ واقعا خوشحال شدم. حداقل آدم رغبت میکند که آن را تا پایان بخواند. اما در این چند سال گذشته کادرها و برخی از رهبری شما واقعا آبرو برای حزبتان باقی نگذاشتند. امیدوارم همانقدر که با راستها و سلطنت طلبان با احترام صحبت میکنید٬ با ما کمونیستهای کارگری پرچمدار کمونیسم منصور حکمت هم حداقل همان رفتار را داشته باشید. و بر خلاف نظرات حمید تقوایی بجای “کشتی گرفتن” با ما کمونیستهای کارگری کمی هم با راست و سلطنت طلب ها و ملی – اسلامی ها “کشتی” بگیرید!
 اما از اینکه مثل سنت تاکنونی حزبتان بجای پرداختن به اصل مساله و پاسخگویی اصولی به انتقادات مطرح شده٬ سعی کرده اید از پرداختن به اصل مساله اجتناب کنید٬ متاسف شدم. باور کنید٬ کسی این فرار شما از بحث اصولی را به حساب “حق به جانبی” شما و حقانیت از پیش شما نمیگذارد. باید بحث کنید٬ جدل کنید٬ قانع کنید. استدلال بیاورید تا بتوانید نظراتتان را جا بیندازید. قصد من نصیحت کردن به شما و حزبتان نیست. هدفم نشان دادن و نقد روش فعالیت سیاسی و حزبی شماست.
بنظر من٬ حزب شما یک دگردیسی کامل را از سر گذرانده است. کاملا پدیده دیگری شده است. پدیده ای که دیگر ربط چندانی به کمونیسم کارگری و منصور حکمت ندارد. بی دلیل نیست که در حزبتان پروژه منصور حکمت زدایی را آغاز کردید و به سرانجام رساندید. بی دلیل نیست که شعار استراتژیک حکومت کارگری و انقلاب کارگری را با شعارهای گنگ و غیر کمونیستی و حقوق بشری “حکومت انسانی” و “انقلاب انسانی” تعویض کردید. بی دلیل نیست که موسوی٬ “قاتل ۶۷”٬ را “همراه مردم” و در “کنار مردم” قرار دادید. بی دلیل نیست که در جنایت جنگی اسرائیل در غزه حتی “اومانیسم” ظاهری خود را هم به کناری انداختید و لیدر حزبی شما با تشر به کادرهایتان اعلام کرد که چه شده؟ “اومانیسم تان گل کرده” است. راستی دلیل اینکه در تظاهرات و اعتراضات خیابانی از سر دادن شعار “زنده باد سوسیالیسم” سر باز می زنید٬ چیست؟ راه دوری نمی روم در همین تظاهرات روز شنبه که در تورنتو برای آزادی فعالین کارگری انجام شد٬ رفقای شما حتی در تظاهراتی که فقط کمونیستها و چپ ها حضور داشتند٬ از تکرار شعار “زنده باد سوسیالیسم” که از بلندگو سر داده میشد٬ سر باز میزدند. و این اولین بارشان نیست. سیاست رسمی حزبتان است. آیا یادتان هست که چه نقدهای تند و تیزی به کورش مدرسی در این مورد شده است؟ آیا وضعیت امروز شما از وضعیت آن زمان گرایش کورش مدرسی به لحاظ سیاسی وخیم تر نیست؟ شما پاسخ دهید!
راستش آن زمان شما شخصا ساکت بودید٬ حرف چندانی نمیزدید و جریان ما نقد اصلی نظرات آن خط را انجام داد. آن زمان ما حق داشتیم آن نظرات را نقد کنیم و اکنون حق داریم نظرات شما را نقد کنیم. اما متاسفانه نظرات امروز شما از نظرات آن دوره کورش مدرسی راست تر است. اگر کورش مدرسی ادعا کرد که باید با امثال حجاریان “دولت موقت” ساخت٬ شما که ادعا کردید با موسوی٬ که چند درجه از حجاریان هم جنایتکارتر است٬  در یک “جنبش” قرار دارید و انقلابی که مد نظرتان است٬ ایشان هم درش جا دارد. حال من از شما میپرسم٬ آیا نظرات کنونی شما از نظرات آن موقع کورش مدرسی راست تر نیست؟ شما لطفا منصفانه پاسخ دهید!
آیا شما نبودید که در زیر نویس برنامه های تلویزیونی تان همگام با بسیاری از جریانات مرتجع سبز اعلام کردید که “خواست مردم برکناری دولت احمدی نژاد است”٬ و سرنگونی کلیت رژیم اسلامی را کمرنگ کردید؟ آیا شما نبودید که اسامی خاتمی و موسوی و عکسهای آنها را از لیست سران جنایتکار حکومت اسلامی که باید به جرم جنایت علیه مردم محاکمه شوند٬ خط زدید؟ پاسختان چیست؟ 
راستش من شما را ازنزدیک ندیده ام ولی بارها وبارها در پلنومها وکنگرهای حزبی زمانی که در حزب کمونیست کارگری بودم از دیدن سیمای ساده و بی آلایش شما خوشم می آمد. اما اکنون مدتی است که از آن تصویر فاصله گرفته اید. به همراه حزبتان تغییر کرده اید. سیاستهایی را دنبال میکنید که راست و غیر کمونیستی است. جدل آنلاین هنوز “لجن هایش” بر چهره بسیاری از رهبری حزب شما نمایان است. یادتان هست که چه فحاشی های میکردید؟ آیا یادتان هست که چه لجن پراکنی هایی را سازمان دادید؟ آیا یادتان هست که چه آرزوهایی برای حزب ما داشتید؟ آن چهره زمانیکه که با “جدل آنلاین” جمع شد٬ چیز دیگری شد! 
آقای اصغر کریمی شما آذر ماجدی را نقد کرده اید٬ گفته اید که نباید از اتاق شیشه ای سنگ پرانی کرد: بسیار خوب٬ من از شما میپرسم آیا اطاق شیشه ای بهتر است یا اطاقی که اصلا شیشه نداشته باشد. کسی که از اطاق بدون شیشه بگوید و بنویسد نه چیزی می بیند ونه چیزی می شنود. من از شما میپرسم آیا شما فرق مبارزه برای “حقوق بشر” و مبارزه برای آزادی و برابری و رفاه و سوسیالیسم را متوجه هستید و یا قبول دارید؟ من میدانم که حد و حدود مطالبات “حقوق بشر” وادعای کسانیکه در حد همان “حقوق بشر” با کسانیکه برای آزادی کامل وسوسیالیسم و حکومت کارگری مبارزه می کنند چقدر است و چه فاصله عمیقی بین این دو جنبش موجود است. رقابت کردن با شیرین عبادی و ادعای حقوق بشری کردن که گویا (خانم عبادی تو مدافع حقوق بشر نیستی بلکه ما هستیم) شما را در حد یک فعال جنبش “حقوق بشری” قرار داده است. من بر خلاف شما معتقدم که اتفاقا شیرین عبادی یک فعال “حقوق بشری” و از نوع این دوره ای اش است. من و حزبم و آذر ماجدی وظیفه خود میدانیم که جایگاه سیاسی کمپین “حقوق بشر” را نشان دهیم و شما هم رقابتتان را با شیرین عبادی پیگیری کنید. و ما در این میان نشان میدهیم که جدال شما با شیرین عبادی ربط چندانی به جدال کمونیسم کارگری و این گرایش جریان ملی – اسلامی ها ندارد.
آقای کریمی من در این مدت نقدهای بسیار روشنی از آذر ماجدی در نقد پروژه شیرین عبادی و جریان اصلاح طلبان حکومتی و ملی – اسلامی ها دیدم. راستی شما در این مدت کجا بودید؟ به غیر از این است که جنبش ارتجاعی اصلاح طلبی حکومتی٬ جنبش سبزها٬ را انقلابی و غیر انقلابی کردید و شیرین عبادی که هیچ موسوی را در کنار مردم قرار دادید؟ براستی آیا اصلا شما سنگی به طرف ملی – اسلامی ها در این مدت انداختید؟ شما بگوئید؟
احمد بابایی