هیچ کس سخنی نگفت
نهمهمان ، نهصاحبخانه
نهگلهای داودی
مقدمه:هدف اساسی در ترور شخصیت، تسخیر افکار عمومی و تغییر نگرش و رفتار مخاطبان است. چنانچه تخریب شخصیت ،هویت فرد،حرمت انسانی و شخصیت انسانی ، سیاسی ، اجتماعی وی و تحریف آراء و افکار وی با موفقیت صورت بگیرد و افکار عمومی تبلیغات منفی علیه او را باور کنند، نسبت به وی بی اعتماد شده حتی ممکن است علیه او تحریک شوند.از آن گذشته دیگر به سرنوشت وی اهمیت چندانی نمیدهند.برای همین میتوان گفت ترور شخصیت پیش زمینه ترور فیزیکی است.
ترور شخصیت، در طول تاریخ به شکل های مختلف علیه نخبگان، شخصیت های سیاسی مخالف رژیم ها، در درون اپوزسیون ها، و در درون تشکلات های سیاسی هموارهبعنوان مرعوب آنان، و تبلیغات دروغین درون تشکیلاتی بکار گرفتهشدهاست.
ترور و ترور شخصیت مخالفین, سلاح حاکمیت های مستبد و ستم کار و دیکتاتور است. تاریخ نسل ما بخصوص در چهار دههگذشته در دو رژیم سرمایهداری خشن و وحشی شاهد بکار گیری این روش از سوی حکومت ها و در درون اپوزسیون آن بودهاست.در سی سال گذشته تروریسم حکومت فاشیستی اسلامی ایران بی رحمانهترین و غیر انسانی ترین منش تروریسم را علیهمخالفین خود چهدر داخل ایران و چهدر خارج آن را بوفور در معرض دیدههمگان قرار داد .
در چند روز گذشتهنوشتهای تحت عنوان، هشدار! خطاب بهاپوزسیون چپ و کمونیست.،،،،،
در چند سایت درج شدهبود .بی شک همهفعالین و انسان های سیاسی کنجکاو بعد از مشاهده تیتر آن منتظر بودند کهاین کاشف بزرگ حتمأ همانند ویکی لیکس یکی از توطئههای در شرف تکوین جمهوری اسلامی را قبل از وقوع عملیات افشاء نمودهو جان هزاران نفر و یک تشکیلات را از این فاجعهآگاهنماید اما با خواندن آن پی می برند که باز هم گرایش و تفکری کهدر طی دو دههگذشتهبا شعار دادنهای تو خالی فیل هوا کردن، خود خواهی ها و خود محوری هایشان ،تهمت و افترا گویی هایشان بانی و مسئول از هم پاشیدن تشکیلات ها و خانهنشین کردن هزاران نفر از فعالین و شخصیت های مبارز و دلسوز بودند این بار هم بجای یک نقد و بحث سیاسی کهدر چنتهندارند با آلودهکردن فضایی دیگر و در لابلای چند جمله بظاهر سیاسی وارد عرصهای شدهکه با توجهبهعمل کرد خود در گذشتهنسبت بهآن جنبش اصلأ و ابدأ در صلاحیت او وهمفکرانش نیست کهاینچنین برخوردهایی و بازی کردن با الفاضی کهبهنویسندهیک مطلب اشارهکردهاست خود را یک بار دیگر در معرض همگان قرار دهد.
نویسندهنسان نودینیان: از آنجایی کهدر کارخانه و تفکر مالیخولیای اش خود را صاحب و مالک تام الختیار یک جنبش و یک نام بامسما ء(کومهله) می داند بدین جهت هر نقد و و نوشتهای از گذشتهآن را فقط در حیطهخود و همفکرانش می داند و اگر کسی بههر دلیلی بخواهد در بارهتاریخ و گذشتهآن دست بهقلم ببرد باید از وزارت ارشاد آنها رد شود تا سانسورها و زیادهرویهای آن را کهممکن است بهامنیت ملی کمونیست کارگری لطمهبزند و اذهان عمومی را و پیوند میان امام و امت را تضعیف کند جلوگیری بعمل آورند. خود خواهی و خود مطرح کردن این جادوی استیصال چهبلایی بر سر جنبش چپ و سوسیالیستی آورد ؟ براستی هدف و انگیزهنسان و امثال او از این فتوا صادر کردن ها چیست؟ از سر دلسوزی برای کومهله؟ دفاع از رفیق ابراهیم علیزاده؟ پاک کردن عملکرد خود در قبال ضربهزدن های پیاپی علیهآن در سالهای گذشته؟ تصمیم بهخزیدن دوبارهدر حزب کمونیست ایران و کومهله؟
برای نسان و امثالهم و رفتن دوبارهبهکمیتهمرکزی احزابی کهقبلأ در آن فعالیت می کردهروش های دیگری هم هست اتفاقأ بی دردسر ترو هم آسانتر، مثلأ کافی است فردی یک ماه در اطاقهای ایترنتی پالتاک جولان بدهد و کمی هم کارگر کارگر کمونیست کمونیست از زبانش جاری شود یا اینکهپرچمی سرخ در دست بگیرد و آنرا در مرکز همین شهرهای اروپایی در هوا تکان دهد تا سر از کمیتهمرکزی یکی از همین احزاب کمونیست در بیاورد.
اما جنبش تودهای کومهلهابعاد گستردهای داشت و تنها مربوط بهعرصهتشکیلات علنی نبود (ضمن ارج نهادن و سر تعظیم فرود آوردن در مقابل همهجان سپردگان پیشمرگهو خانوادهعزیزشان) چهمبارزانی کهنتوانستند در کوهاسلحهبر دارند و بهفعالیت های دیگری پرداختند و بهپهنای تمامی ایران در هر گوشهو کنار آن بهفعالیت مشغول شدند کههمچنان هم هنوز خیلی ها بهراهخود ادامهمی دهند و دیگر فعالین چپ و کمونیست مخفی کههمچنان در جامعهایران حضور دارند، و چهانسانهایی کهحتی همهما اسم و مشخصاتشان را نمی دانیم و یا خیلی های دیگر کهبدست رژیم جانی بعد از تحمل شکنجههای فراوان اعدام شدهاند و یا در روند کار و زندگی مردهاند و هیچکس نامی از آنها نمی برد ، و فعالینی که توسط تشکیلات کومهلهسازماندهی دادهشدند کهدر شهرهای مختلف فعالیت کنند و عده زیادی دستگیر شکنجه و اعدام شدند ، تاریخ واقعی کومهلهتنها مختص بهتشکیلات علنی نبود این نقص قوانین مبارزهای است کهسالها ما شاهد آنیم کهعلنی کاری و پیشمرگهبودن و نادیدهگرفتن فعالین سیاسی و زندانیان سیاسی هزاران نفر را از این تشکیلات ها دور کرد و سبب جدا شدن و دلسردی آنها از این تشکیلات ها شد و هر یک راهی دیگر برای مبارزهبر علیهستم و نا برابری را جستجو کردن. رفیقی بنام بهزاد در حد توان خود بهنقد و بررسی گوشهای از این تاریخ اقدام کردهاست ، بجای بحث، و دیالوگ و تبادل نظر و شکافتن مسائل مورد اشارهوی نسان نودینیان آن را پروژهجمهوری اسلامی و اطلاعات آن و مشکوک خطاب کردهاست و چشم بستهو گوش بسته بدونه سند و مدرک و دلیل تنها بخاطر این نقد بهزاد از حزب کمونیست و کومله ، نویسندهو منتقد را مستقیم و غیر مستقیم جاسوس جمهوری اسلامی خطاب قرار داده است .صاحب این قلم بخاطر شناخت از رفیق بهزاد و خانوادهمبارزش ودر دفاع از حیثیت و حرمت رفیق بهزاد و در محکوم کردن این روش غیر انسانی و غیر سیاسی از طرف نسان نودینیان خود را ملزم بهنوشتن چند نکته می دانم .بی شک جنبش کمونیسی ایران قبل از هر تحولی باید ازاین افاتهبازیها،خود پرستیها،توطئهگری ها و پروندهسازی و ترور شخصیت بر حذرباشد تا بتواند راهدقیق و درست مبارزهرا بپیماید و تا زمانی که بدونهمدرک و دلیل و سند قابل ارزش پدیدهایی را ارائهندهیم فقط بهبانیان جانی جمهوری اسلامی خدمت شدهاست. تمام برخوردها ،مواضع امروز ما مورد بازپرسی و نقد جنبش نوین سوسیالیستی آیندهایران قرار خواهد گرفت .
رفیق بهزاد یکی از فعالین و مبارزان راهآزادی و سوسیالیسم و از یاران و همسنگران تشکیلاتی کومهله و زندانی دههشصت از خانوادهجان سپردگان و کسی کهدو تن از برادران عزیز و فداکارش در صفوف کومهلهو در مبارزهعلیهرژیم جهل و سرمایهجان سپردند، بهزاد انسانی سیاسی، فعال،عمیق و دلسوز و حامی مردم زحمتکش و از شخصیتهای مبارز شهر سنندج و اطراف آن است .بهزاد و خانوادهاش بخاطر آرمانهای والای انسانی و مبارزهبا رژیم جهل و سرمایهایران سالهای زیادی توسط رژیم تحت ستم و اذیت و شکنجهتبعید و زندان قرار گرفتند بهزاد بعد از فرار از ایران بخاطر فعالیتهایش در ترکیهو در میان پناهندگان چهرهای محبوب و مبارز و نمونهیک انسان کمونیست بهتمام معنا بود و تلاشهای شبانهروزیش در دفاع از پناهندگان در ترکیهرا هیچ رفیقی در آن دورهنمی تواند فراموش کند این فقط گوشهای از شخصیت این انسان شریف و مبارز بود کهبهآن اشارهکردم بهزاد طی سلسلهمطالبی کهدر چند سایت درج گردید و از جملهدر وبلاگی کهبههمت خود او و رفیقی دیگر در آن قلم می زنند بهنقد و برررسی تاریخ سی سالهحزب کمونیست و کوملهو در نقد کتابی و یا مصاحبهای کهبزبان کوردی از رفیق ابراهیم علیزادهبچاپ رسیدهاست همت گذاشت کهطی چند بخش بهنقد گذشتهکومهلهپرداختهاست همچنان کهچند نفر قبلأ در حد توان خود سعی در نوشتن تاریخ این جریان در سهدههگذشتهاقدام کردند بی شک در آیندهنیز رفقای از منظر و دیدگاهخود بهاین امر پاسخ خواهند داد و این نقد و بر رسی ها را پیش خواهند برد کهتجارب و حقایقی را برای نسل آیندهجنبش سوسیالیستی بجای خواهند گذاشت و ضمن نقد دوبارهاز منتقدین و نویسندگان مطلب در این روند همهبا هر دیدگاهی حق دارند در مورد آن اظهار نظر کنند و هر یک دیگری را بهچالش نظری و فکری بکشاند و در این رهگزر جالب است که افرادی کهسالها فیل هوا کردهاند را می توان پایبند یشان بهآزادی بیان و دفاع از حقوق انسانی مردم و اظهار عقیدهدریافت کهاز چهپتانسیل بالای برای پروندهسازی و تهمت پراکنی و ترور شخصیت دیگران از هر دروغی آبایی ندارند و مثل آب خوردن با قلم فرسایی حرمت و شخصیت افراد را لگدمال می کنند غافل از اینکهغیر سیاسی بودن خود را و سرسپردگی ذهنی ،روانی و شخصیتی خود را و همچنین نان بهنرخ روز خوردن خود را در معرض دید همگان قرار می دهند.
.
شناختن سیاست و مبارزه نیازمند درک چرایی وجود آنست فلسفهوجودی سیاست در اختلاف است اگر اختلاف نبود سیاست هم نبود، اختلاف در منافع ، اختلاف در دیدگاهها، اختلاف در ارزش ها. اختلاف در عملکرد ها…. و این اختلاف می تواند هم بین دشمنان، رقبا و حریفان وجود داشتهباشد یعنی میان جبهههای مختلف کهدر مقابل هم صف آرایی کردهاند و هم می تواند میان اعضای یک سازمان یا حزب و گروه کهدر کنار هم مبارزه می کنند در هر دو مورد بر خورد بهاین پدیدهباید برخوردی سیاسی باشد زیرا سیاست دانش مدیریت اختلافهاست، فرد سیاسی تفاوت ایدهها و نظرات مختلف را عادی دانستهو از اختلاف نظر وحشتزدهو نگران و غمگین نیست و دست بهاقدامات غیر اخلاقی نمی زند و باور دارد کههر انسانی کهدر صفوف خود می بیند ممکن است در مورد راه کارها و تاکتیک ها بهنوعی دیگر بیاندیشد .
نسان نودینیان این نقد را بهتوطئههای اطڵاعات سپاهپاسداران ربط دادهاست و بهاپوزسیون مخالف رژیم هشدار دادهاست کهآگاهو بر حذر باشند کهپروژهای مشکوک از راه رسیدهاست ،(چون به کوملهنقد کردهاست) و این همان پروژهای است کهنام حقیقی منصور حکمت را افشا کرده است. بنازم بهاین کشف باور نکردنی واقعأ آدم باید برای چنین دیدگاه و موضع گرفتنی تأسف بخورد و خون گریهکند این چنین بدونههیچ مدرک، و دلیلی و حتی بدونهشناحت و پرس جویی، حرمت، شرافت، و انسانیت یک انسان شریف و مبارز را لگد مال می کنند و عجبا از این دنیای بی رحم و وارونه و بازار مکارهسیاسی کهچند نفری هم از سر دوستی و نان و نمک گیر شدن دوران پیشمرگایتی در فیس بوک با یک کلیک آن را تائید می کنند از سویی دیگر حزب کمونیست و کومهلهکهدرسالهای اخیر تا کنون بیشترین تصیفهحسابهای درونی، اخراجهای دستهجمعی را درمورد مخالفین نظری و رفقای صفوف خود بکار بردهاست با مشاهدهاین کشفیات مالیخولیایی نسان نودینیان آن را سریعأ و بهعنوان برگ برندهای برای کمرنگ کردن از پاسخها و پرسشهای بی شماری کهدر مورد اخراجها و تصفیهحساب های درون تشکیلاتی خود زیر فشار داخلی و بیرونی است بلافاصلهبدون هیج مدرک و سندی نوشتهرا در سایت های خود درج می کند در این رابطهها همهما زد و بند های درونی تشکیلاتی این طیف ها را می شناسیم و چراغ سبز نشان دادن نسان و جمع مربوطهاش و این نوع کدها را خوب درک می کنیم. تفکر ی کهپشت این اطلاعیه خوابیدهاست ھمان تفکری است کهکومهلهرا تا مرز متلاشى شدن تکهتکه کرد. تفکرى کهکومهلهرا از پا درآورد. ضربهى این نوع تفکر بهکومهلهچنان تکان دھندهو مھیب بود کهبا سپرى شدن دو دھهھنوز کومهلهنتوانستهکمرش را راست کند. تفکری کهاین تشکیلات تودهای و محبوب را به۱۶ تشکیلات و گروهمتفاوت تبدیل کرد. بهگواهی همهشاهدان عینی نسان یکى از مخالفین افراطى کومهلهبود. حالا چهشدهکهاز کومهلهو رفیق ابراھیم علیزادهدفاع مى کند؟ بحث ھاى موسوم بهچپ و راست درون کومهله در تاریخ ثبت شدهاست حتمأ نسان می خواهد هم خود را بهخود فریبی بزند هم با این اطلاعیهو قربانی کردن یک انسان شرافتمند کهتنها جرمش نقد یک دورهاز عملکرد این تشکیلات بودهاست این تاریخ را ماست مالی کند شما کهدر اردوگاهکومهلهبهشهادت همهکسانی کهدر آن دوران بودهاند بدترین و زشترین و رکیک ترین کلمات را خطاب به رفیق ابراھیم علیزادهدر اردوگاهمرکزى (زهرگویز) در سال ١٩٩٠ گفتهاید و ایشان را با جلال طالبانی و بدتر از آن مقایسهو کومهلهرا همانند سازمان ارتجاعی خهباته خطاب کردهاید خود تشکیلات کومهلهدر این رابطهمدارک صوتی و نوشتاری دارد حتمأ یادت هم هست کهبرای اخراج مدافعین کومهلهطومار جمع می کردهاید و فعالیت شبانهروزی انجام میدادید و سالها دشمنیت با کومهلهرا کسی فراموش نکردهاست شما کهخود یکی از طرفداران سر سخت انتشار علنى اسناد کومهلهبودید و نھایتأ آن را تحت عنوان بحران خلیج علنى کردید. دوست عزیز کسی دلسوزیت را برای کومهلهبا این اطلاعیهصادرکردنها باور نمی کند، اسناد محرمانهکومهله را شماھا علنى کردید. لطفأ بهگستردگى و ابعاد اسنادى کهشما علنى کردید، نگاهکنید. آنگاه می فهمید کهاطلاعیهای کهصادر کردهاید را باید چهکسی و بر علیهچهکسی صادر کرد اگر فکر می کنید کهمی توانید حقیقت را قربانی جاطلبی ها و خود خواهیها و پروندهسازی های خودت کنید سخت در اشتباه هستید. شما مستقیمأ بهترور شخصیتی فردی اقدام کردهاید کههمانند همه و خود شما ها و دیگردلسوزان و مدافعین مردم کارگر و زحمتکش سهدههزیر فشار ستم و زندان و شکنجهو تبعید قرار گرفتهاست. حتمأ تأثیرات مخرب این ترور شخصیتی را درک نکردهاید کهبا این عملکردت بهمراتب بدتر از جمهوری اسلامی و وحشتناکتر از آن بهحقوق انسانی یک مبارز راهآزادی و سوسیالیسم تعرض کردهاید و باید جوابگوی این عملکرد و اتهام زنی خود باشید و رو بهجنبش با مدرک و دلیل کافی اثبات کنید یا اینکهاز افکار عمومی و شخص بهزاد معذرت خواهی کنید.
م شکیب
۱۹،۱۲،۲۰۱۰