ایران صدرنشین زندان روزنامه نگاران در جهان

“کمیته حمایت از روزنامه نگاران” که مقر آن در نیویورک است در تازه ترین گزارش خود به تاریخ چهارشنبه ۱۷ آذرماه سال ۱۳۸۹ به وضعیت روزنامه نگاران و محدودیت آزادی مطبوعات در جهان پرداخته است. به گزارش این کمیته در حال حاضر “۱۴۵ نفر از اصحاب مطبوعات و رسانه ها از سراسر جهان در زندان ها به سر می برند”.
شکی نیست که این آمار، آمار کل روزنامه نگاران و دست اندرکاران فعالیت مطبوعاتی در جهان امروز را که اسیر دست ظالمان در قدرت و جاهلان ضد آزادی و اندیشه می باشند و در سیاهچال های آنان تحت شکنجه های جسمی و روانی قرار دارند، در بر نمی گیرد.
بنا به گزارش “کمیته حمایت از روزنامه نگاران”، ایران با ۳۴ روزنامه نگار محبوس در زندان، به همراه چین با همین تعداد روزنامه نگار زندانی، در صدر کشورهای دشمن آزادی مطبوعات قرار دارند. همچنانکه این گزارش یادآور شده است کشور چین با بیش از ۱۵ برابر جمعیت ایران، ۳۴ روزنامه نگار زندانی دارد. با در نظر گرفتن نسبت جمعیت، ایران اولین کشور صدرنشین زندان روزنامه نگاران و فعالین عرصه مطبوعات در جهان است. از میان ۲۸ کشوری که در گزارش به عنوان زندان روزنامه نگاران در سطح جهان معرفی شده اند، بعد از ایران و چین، کشورهای “اریتره، برمه و ازبکستان” مقام سوم تا پنجم را به خود اختصاص داده اند.
یک روز قبل از انتشار گزارش کمیته حمایت از روزنامه نگاران، ماموران امنیتی با حکم کارگزاران دستگاه قضایی رژیم در عصر روز سه شنبه به دفتر روزنامه شرق یورش بردند و چهار تن از مسئولین این روزنامه از جمله “احمد غلامی” سردبیر آن و “علی خدا بخش” سرمایه گذار این روزنامه را بازداشت و راهی زندان کردند. روز بعد نیز “ماشاالله شمس الواعظین” رئیس انجمن روزنامه نگاران ایران به اتهام توهین به احمدی نژاد، یک سال و نیم زندان تعزیری دریافت کرد. با افزودن اسامی این پنج تن به لیست کمیته حمایت از روزنامه نگاران، هم اکنون ایران با ۳۹ روزنامه نگار زندانی رکورد دار ضدیت با مطبوعات و رسانه ها است. روشن است که این آمار شامل دهها دانشجوی بازداشتی که هم اکنون به اتهام کار وبلاگ نویسی و فعالیت رسانه ای در زندان های جمهوری اسلامی به سر می برند، نمی شود.
بر خلاف ادعای برخی اشخاص و نهادها، به ویژه جریان ورشکسته اصلاح طلب حکومتی که گویا محدودیت فعالیت مطبوعاتی روزنامه نگاران و زندانی کردن آنان به دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و به ویژه بعد از برگزاری دور دهم انتخابات ریاست جمهوری در خردادماه سال ۸۸ بر می گردد، سرکوب و محدودیت مطبوعات و فعالیت روزنامه نگاری، تاریخی به قدمت غصب قدرت حکومتی در ایران از اواخر سال ۵۷، یعنی سال قدرت گیری حکومت مذهبی حاکم بر این کشور دارد که رسالت آن در اساس سرکوب قیامی بود که در ۲۲ بهمن ۵۷ به پیروزی رسیده بودند.
تعرض به دستاوردهای قیام و کوبیدن میخ ضد انقلاب اسلامی بر تابوت غرق در خون آن، بدون تعرض و سرکوب آزادی اندیشه و افکار چپ، سکولار و غیر مذهبی، همگام با سرکوب نیروی اجتماعی حامی آن، یعنی جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجویی، آزاداندیشان و مطبوعات مترقی و حقیقت جو ممکن نبود.
از همان اوایل به قدرت رسیدن حکومت اسلامی، خمینی بنیانگذار آن، دستور شکستن قلم ها، آتش زدن روزنامه و نشریات و کتب غیر دینی و بریدن زبان غیر مذهبیون و دگراندیشان ضد حکومتی را صادر کرد و نشر اندیشه خارج از قوانین اسلامی و فقاهتی، حرام و منع گردید. اندیشه آزاد و نشر آزاد، چراغ روشنی بخش هر جامعه ای است که سیاهی استبداد بر آن سایه افکنده و بی دلیل نیست که مستبدان، بقای طول عمر خود را در خاموش کردن این نور امید می بینند.
در دوران حاکمیت اسلامیون بر ایران در طول ۳۱ سال گذشته، دهها و صدها نشریه، مجله، روزنامه، هفته نامه، ماهنامه و  فصلنامه سلاخی شده اند. صدها و هزاران کتاب، نوشته و مقاله علمی و تحقیقی در تاریکخانه های نهاد فوق ارتجاعی “ارشاد اسلامی” هرگز دیده به جهان نگشودند و صاحبان بسیاری از آن کتب و نوشته ها به خاطر خلاف حاکمان اندیشیدن و افکار مترقی و انسانی در سر داشتن، زندان، شکنجه و برخی سر سوداگرشان بر چوبه دار تاریک اندیشان وحشت زده از بذر آگاهی و نواندیشی بوسه زدند، اما هرگز تسلیم نشدند.
اما در این میان نیز، قلم به مزدها و  به نرخ روز نان خوران، بانیان و نظریه پردازان ضد اندیشه و فرهنگ ستیز، “انقلاب فرهنگی” راه انداختند و بی فرهنگی را با پسوند اسلامی و لومپنیسم و با اتکا به اسلحه و زندان بر مطبوعات و جامعه تحمیل کردند. در دولت اصلاحات، تعطیلی “فله ای” نشریات و مطبوعات و ترور چهره های شاخص فکر و قلم و در راس آنان “پوینده و مختاری” را در پروسه قتل های زنجیره ای سازمان دادند.
امروز ایران به برکت حکومت “الله” و نماینده تام الاختیار آن ولی فقیه  بر “عوام الناس”، در بدی ها صدرنشین است.
ایران، صدر نیشین زندان روزنامه نگاران و اهل قلم، صدرنشین حضور کارگران مبارز و حق طلب در سیاه چالها، صدرنشین زندان دانشجویان، صدرنشین زندان و اعدام زنان و اجرای حکم ضد انسانی قصاص و سنگسار، صدرنشین اعتیاد به مواد مخدر و صدور آن به جهان، صدرنشین کودکان کار و خیابان، صدرنشین صدور دختران جوان جهت تن فروشی به کشورهای حاشیه خلیج فارس و نقاط دور دست، صدرنشین بیشترین آمار پناهنده و فرار مغزها در جهان، صدرنشین ترور و حمایت از گروههای تروریست در گوشه و کنار دنیا، صدرنشین تولید کارخانه آخوندسازی و طلبه پروری و ….. می باشد. اما صدرنشین هیچگونه اثر و پدیده مثبت و انسانی در جهان کنونی نیست.
اکنون و در شرایطی که جامعه ایران از دست این همه بلا و مصائب منفی جهانی و داخلی به ستوده آمده و آبستن تحولات عظیم اجتماعی و سیاسی است، حکومت مذهبی حاکم بر این کشور مانع و سد هرگونه ترقی معنوی و فکری شهروندان این جامعه است. امروز ایران به برکت حکومت اسلامی با ۳۹ روزنامه نگار زندانی، نه تنها زندان روزنامه نگاران، بلکه با قانون اساسی ارتجاعی و نظام خود گمارده ولایت فقیه، زندانی به وسعت کل کشور برای آحاد آن است.
دفاع از آزادی اندیشه و بیان و تحقق آن که پیش شرط سلامت و بالندگی هر جامعه ای است و کوشش برای آزادی زندانیان عرصه مطبوعات و دیگر زندانیان سیاسی، بدون مبارزه متحدانه و آگاهانه برای سرنگونی حکومت اسلامی ممکن نیست.

۲۱ آذرماه ۱۳۸۹