کمدى “نیمه هدفمند کردن” یارانه ها

سال گذشته در همین نشریه طرح کذایی هدفمند کردن یارانه ها را “طرحی از پیش شکست خورده” اعلام کردیم و دلایل آنرا مشروح توضیح دادیم. همه چیز دارد این نظر را بطورکامل تایید میکند. طی این مدت هر بار اعلام کرده اند که این طرح در فلان ماه شروع خواهد شد و بعد یک ماه به تاخیر انداخته اند و باز هم یک ماه دیگر و بعد آماده باش و بحث و اختلاف و همه چیز جز آن طرح کذایی. آخرین خبر جالب اینست که سایتی بنام سایت آینده از قول “یک منبع آگاه” بیان کرده است. و آن اینکه با نظر احمدی نژاد طرح هدفمند کردن یارانه ها به نیمه هدفمند کردن یارانه ها تغییر میکند! بگذارید خبر را از قول خود سایت دنبال کنیم: “یک منبع آگاه در گفتگو با “آینده” از تبدیل طرح هدفمندی یارانه‌ها به طرح نیمه هدفمندی یارانه‌ها خبر داد. به گزارش آینده این منبع درباره تغییرات صورت گرفته در طرح هدفمندی یارانه‌ها گفت:با توجه به اینکه اجرای این طرح در شرایط فعلی منجر به افزایش شدید قیمتها در حوزه عمومی خواهد شد، با نظر دکتر احمدی نژاد برای کنترل تورم ، یارانه‌ها کاملا هدفمند نشده و بخشی از یارانه های انرژی حفظ خواهد شد..”

هیچ چیز بیش از همین طرح کذایی یارانه ها نمیتواند بن بست و اغتشاش و سردرگمی جمهوری اسلامی را بازتاب دهد. شاید برای هیچکس بیش از احمدی نژاد و باند مربوطه اش این طرح جدی نباشد و شکست آن فاجعه بار نباشد. زیرا او عروج خودرا مدیون این طرح است. او را آوردند که بتواند طلسم را بشکند. کاری را که دولتهای رفسنجانی و خاتمی نتوانستند انجام دهند قرار بود باند احمدی نژاد و یک مشت جنایتکاران حرفه ای همراهش در معیت سپاه پاسداران و جانیان حرفه ای دیگر به انجام برساند. قرار بود اول باند او که سابقه “درخشانی” در جنایت داشت جامعه را به ارعاب و سکوت و تمکین بکشاند و بعد طرح جراحی اقتصادیش را به اجرا بگذارد. هیچ چیز اینگونه پیش نرفت. چهار سال اول دولت احمدی نژاد تمام شد و حتی جرات نکردند طرحشان را آفتابی کنند. فقط همان اوایل حرفهایی در مورد جراحی اقتصادی زدند و بعد که دیدند هوا پس است پینوشته اسلامی به “دولت مهر پرور” تغییر نام داد! زیرا تظاهراتها و اعتصابات کارگری و شورشهای شهری و کل جدال فعالی که در جامعه جریان یافت جایی برای پینوشه بازی باقی نمیگذاشت. دور دوم ریاست جمهوری این جناب هم که همه میدانند با خیزش انقلابی مردم شروع شد. تا چندین ماه اصلا احمدی نژاد جرات نمیکرد شخص خودش را آفتابی کند چه برسد به طرح ریاضت اقتصادیش را. بعد که ظاهرا اوضاع آرام شد طرح کذایی شان را بیرون کشیدند. این بار مجلسی ها هشدار دادند که این طرح قیمتها را چند برابر میکند و جامعه را به طوفانی مجدد میکشاند. جدالهایشان تند شد و بالاخره خامنه ای از اقتدار قانونیش استفاده کرد و طرح را زخم خورده به پای اجرا رساندند. قبل از آن هم یک عالمه تهدید و هشدار و مانور و طرح محله محور و امثال اینها را جلوی مردم گذاشتند تا مانع شورش مردم موقع شروع اجرای طرح شوند. اما بازهم جرات نکردند شروع کنند. تعویق انداختن ها پی در پی مطرح شد تا به اینجا رسید که نیمه اش را کنار زده اند. این البته خلاصه داستان است.

اما مساله اساسی هنوز این نیست. مساله اینست که این طرح تنها راهی است که سران جمهوری اسلامی برای نجات اقتصاد از هم گسیخته شان در دست دارند. فکر میکنند یا دوست دارند فکر کنند که با این طرح تکانی در اقتصاد داده خواهد شد، اعتماد سرمایه داران خارجی جلب خواهد شد و سرمایه هایی به سوی این کشور سرازیر میشوند. اما همه کس و بیش از همه سرمایه داران میدانند که معضل بحران اقتصادی ایران خود جمهوری اسلامی است. این حکومت انقلابی را علیه خود فشرده کرده و آینده اش از نظر هر صاحب سرمایه ای بسیار ناروشن است. باندهایش تحت کنترل هیچکس نیستند و قانون جنگل را در جامعه حاکم کرده اند. سنتها و قوانینش برای حرکت سرمایه دست و پا گیر است. هیچ صاحب سرمایه ای که عقل تجارت داشته باشد در چنین مملکتی با چنین دولتی سرمایه گذاری نمیکند. بهر رو این بیان ساده مساله است. با این اوصاف طرح زدن یارانه ها که جمهوری اسلامی مثل دانش آموزان مستمع آزاد از روی دست بانک جهانی و صندوق بین المللی پول رونویسی کرده است، حتی اگر میتوانست تمام و کمال هم اجرا شود معضل اقتصادی جمهوری اسلامی را حل نمیکرد. مانع جدی این طرح اینست که ریاضت اقتصادی در جامعه ای که فی الحال در ریاضت کشی بسر میبرد امکان پذیر نیست. جامعه ای که دستمزد کارگر در آن سه برابر زیر خط فقر است  و هیچ بیمه و تامینات اجتماعی ای در آن وجود ندارد را معلوم نیست چگونه میخواهند به ریاضت اقتصادی بکشانند. این دلیل اصلی در نطفه خفه شدن این نوع طرحها در دوره رفسنجانی و خاتمی است. و همین به اضافه فضای انقلابی جامعه، دلیل اصلی در گل گیر کردن پای دولت احمدی نژاد است.

تبدیل طرح “هدفمند کردن یارانه ها” به “نیمه هدفمند کردن یارانه ها” به خوبی دارد این گرفتاری جمهوری اسلامی را بازگو میکند. این حکومت راهی برای اقتصاد از هم گسیخته اش ندارد. راهی برای حل بحران سیاسی اش ندارد. راهی برای عقب راندن جامعه و تمکین مردم هم ندارد. نیم کلاچ کردن هیچ کدام از نقشه هایش معضل را حل نمیکند. کل حکومت و طرحهایش باید به زباله دان انداخته شود و انداخته خواهد شد.*