لبخندهاى دیپلماتیک یا صراحت در کلام؟ چند کلمه در مورد نوشته رفیق یدى محمودى

رفیق یدی محمودی از رهبری حزب کمونیست کارگری در مقاله ایی و به بهانه جواب دادن به نوشته یکی از کادرهای تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران آقای ستار فتحی از موضعی کاملا ضعیف از کسانی که وی چپ و نزدیک به خویش میداند میخواهد که چرا در مقابل ستار و ستار مانندها سکوت اختیار کرده اند.

قبل از اینکه چند کلمه در مورد این موضع کاملا ضعیف رفیق یدی بنویسم بد نیست هم به نوشته آقای ستار فتحى از کادرهاى قدیمی تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران نگاهی بیندازیم .
اگر کسی فکر کند که آقای ستار فتحی و یا هر شخص دیگری از موضع قدرت دست به قلم میبرد و در مورد منصور حکمت قلمفرسایی میکند  کاملا در اشتباه است . این نوشته ها بر علیه منصور حکمت بر عکس از موضع ضعف نویسندگان و یا تشکیلات مربوطه شان نشات میگیرد . برای نشان داد این حکم لازم نیست حتی به مضمون این نوشته ها پرداخت . آسانترین راه حل برای نشان دادن این ضعف استفاده از عمل ضرب در ریاضیات است . ببینید حدود ٢٠ سال است که این نوع بحثها مرتبا از طرف اعضای این تشکیلات تکرار میشود . اگر هر سال ٣۶۵ روز و تعداد اعضای این تشکیلات مثلا٢٠٠٠ باشد . آنوقت با ضرب کردن این اعداد در هم عدد ١۴۶٠٠٠٠٠ بدست می آید . فکرش را بکنید بحثهایی ١۴۶٠٠٠٠٠ بار تکرار شده است و به غیر از اعضای این تشکیلات کسی را خارج از خود قانع نکرده است پس تکرار مجدد نمیتواند از موضع قدرت باشد.
 با این توضیح این سوال مطرح میشود که با توجه به اینکه رفیق یدی از این رقم باخبر است چرا به جای اینکه به ستار حق دهد که برای بار یک میلیون و چندم زور خود را بزند که شاید کسی را قانع کند از نوشته اش احساس نگرانی میکند؟
برای پیدا کردن جواب این سوال باید از این جمله در نوشته رفیق یدی شروع کرد :  ” شما را نزدیکترین جریان به خود ارزیابی کردیم. در این پروسه و برای تقویت این جهت درست در سطح رهبری هر دو حزب نشستهایی برگزار شد. ”
وقتی به این جمله در نوشته میرسیم متوجه میشویم که در اصل رفیق یدی از صراحت ستار در ابراز نظراتش نگران و ناراحت نیست و بیشتر از لبخندهای هیئت مذاکره کننده بر روی میز مذاکرات ناراحت است و گویا اکنون متوجه شده است که با آن لبخندها سرشان را کلاه گذاشته اند.
رفیق یدی و رفقای رفیق یدی روی آن لبخندهای دیپلماتیک کمی بیش از حد حساب باز کرده بودند و اکنون با سکوت هیئت مذاکره کننده در مقابل نوشته کادرهای قدیمی خود تازه متوجه شده اند که کل پروسه این مذاکره چیزی جز  یک پولیتیک زدن ساده از طرف مقابل نبوده است.
اشکال دیگر نوشته رفیق یدی این است که با وجود پی بردن به این پلتیک زدن ساده از طرف مقابل نمیخواهد صراحتا اعلام کند که سرمان را کلاه گذاشتند و برای سرخ نگه داشتن صورت خود و برای توجیه کل این داستان به گرایش تراشی در داخل این تشکیلات دست میزند و به میل خود چپ و راست درست میکند و با کوبیدن گرایش راست دست به دامن گرایش چپی میشود که موجودیتش مانند وجود موجود زنده در کره مریخ زیر سوال است.
رفیق یدی فراموش میکند که آقای ستار فتحی فرد دیپلماتی نیست و حرف دلش را بدون رو در باسی میزند و من هم در اینجا با ستار کاملا موافقم که ٩٩ درصد تشکیلات کاک ستار دقیقا همان نظرات ستار را دارند که در نوشته اخیرش بدان اشاره کرده است .یک درصد باقی مانده نیز اخیرا از این تشکیلات جارو شدند و در واقع میشود گفت که اکنون ١٠٠ درصد این تشکیلات مانند ستار فکر میکند.
این را رفیق یدی هم خوب میداند ولی به بهانه صراحت ستار از لبخندهای دیپلماتیک هیئت مذاکره کننده و چراغ سبزهایی که گویا تا چهار راه بعدی معتبر بوده است گلایه دارد.
بعنوان کلام آخر باید بگویم که احزاب کمونیست کارگری که فکر میکنند میتوانند با تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران روابط حسنه ایی داشته باشند کاملا در اشتباهند وباید بدانند تا زمانیکه اسم کمونیزم کارگری را با خود حمل کنند مورد نفرین این تشکیلاتند و همچنین افرادی که گاها مانند مفسر سیاسی در مدیای این تشکیلات ظاهر میشوند هم همینطور و تا زمانیکه اندک تعلقی به کمونیزم کارگری داشته باشند با لبخند مجری برنامه و نفرین فیلمبردار روبرو خواهند شد.
کل ماجرا به این سادگی است و گلایه لازم نیست .