گروههای اسلامی و باند سیاهی درکردستان , زیر خیمه رژیم اسلامی !

I– ریشه های بنیاد گرایی اسلامی در کردستان

بنیاد گرایی اسلامی در کردستان پدیده ای است که با عروج اسلام سیاسی به قدرت درایران موضوعیت پیدا میکند.آنچه که امروز تحت عنوان گروههای سنی- سلفی ،مکتب قران، انصارالاسلام  وغیره ازآنها نام برده می شود، به لحاظ روند شکل گیری واز جهت عناصر رهبری،ساختار گروهی، امکانات مالی و پشتیبانی وجغرافیای فعالیت سیاسی واجتماعی، استخراجی از فضولات دستگاههای امنیتی وتروریستی جمهوری اسلامیند.

پیدایش جریانات اسلامی در کردستان ایران را فارغ از جهت گیریها وتعلقات فرقه ای ومذهبی آنان باید شناخت. مخرج مشترک همه گروهها وفرقه ها اسلام است ودر بستر جنبش اسلام سیاسی قابل تعریف اند.حقایق مربوط به روند رشد وتوسعه این گروهها را نمی توان از میزبان اصلی شان رژیم اسلامی سرمایه دارن ایران جدا کرد.

تا آنجا که به جغرافیای فعالیت این گروهها در کردستان ایران برمیگردد به لحاظ تاریخی وسیاسی خواستگاه این گروهها با دیدگاه واهداف اسلام سیاسی که رژیم اسلامی آن را نمایندگی میکند همخوانی دارد.

اگر موجودیت این جریانات را سوا از فعل وانفعالات سیاسی رژیم در منطقه ودرسطح بین المللی بررسی کنیم ، هویت سیاسی برای آنها قابل تعریف نیست ودرقاموس فرقه های دراویشی و عرفانی باقی خواهند ماند. بدین سبب این جریانات درقالب جنبش اسلام سیاسی که در راس آن جمهوری اسلامی قرار دارد معنی پیدا می کنند.

علل پیدایش چنین فرقه ها و گروهها ی سیاسی- دینی به لحاظ زمانی و حوزه جغرافیایی فعالیت آنها قابل تامل است. بررسی وچگونگی سیر تکاملی و رشد جنبش های اسلامی در گذشته و لااقل  در نیم قرن اخیر از حوصله این بحث خارج است. اما برآمد این جنبش پدیده ای بنام بنیاد گرایی اسلامی است که در مرکز آن جمهوری اسلامی با رویکرد اسلام سیاسی قراردارد.

حیات رژیم اسلامی به لحاظ سیاسی به فرافکنی وتوسعه میدانی جنگ اسلام با غیر اسلام بستگی دارد.دراین رابطه جمهوری اسلامی با یک مانع اصلی روبروست آنهم اختلاف دیرینه بین مذاهب تشیع وتسنن است. اختلافات سنی گری  وشیعه گری دخالت جمهوری اسلامی را در حوزه فعالیت دیگر کشورهای اسلامی سنی مذهب با تنگناهایی مواجه کرده است.

برای فایق آمدن براین ضعف، سران رژیم استراتژی نقش آفرینی و بهره برداری از گروههای مشابه را درپیش گرفته اند. این جهت گیری آنها را به بکارگیری حربه های سیاسی وامنیتی سوق داده است که فرایند آن وحدت یا ائتلاف با سایر فرقه های مذهبی برای تامین مطامع سیاسی وعقیدتی در بیرون از قلمرو حکومتی آنهاست.این جهت گیری بخشی از سیاست خارجی رژیم اسلامی را شکل میدهد.

سازماندهی گروههای اسلامی با هر گرایش و فرقه ای ، اما تحت اتوریته  نظام اسلامی ،  بیان کننده مقاصد آنی وبلند مدت سران جمهوری اسلامی  است . با همین رویکرد سیاسی وامنیتی جمهوری اسلامی به رشد وبازپروری گروهای سلفی ، جهادی ، ودیگر جانورهای اسلامی  در منطقه بویژه در کردستان کمک میکند.

 

II– جریانات اسلامی در کردستان، مشخصات وتاریخچه پیدایش آن ها 

نگاهی اجمالی به سیر تعامل و برخورد رژیم اسلامی در دوره های تاریخی معین با این گروهها به خوبی بیان کنننده مقاصد سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی است.

 رژیم اسلامی درهمان ابتدای به قدرت رسیدنش با مبارزه اجتماعی و همه جانبه مردم کردستان مواجه شد. کمونیستها و جریانات انقلابی مبارزه مردم آزادیخواه کردستان را علیه ارتجاع اسلامی سازماندهی ورهبری کردند. خمینی وهمپالانش درتقابل با چپ و آزادیخواهی در کردستان به حربه های مذهبی وعوام فریبانه روی آوردند. درهمین جهت ملزومات تحمیل جنگ در کردستان را فراهم کردند. بهترین هیزم برای برپایی آتش جنگ درکردستان تحریک گروههای مذهبی در منطقه علیه کمونیست ها ومردم آزادی خواه بود. این نقشه با ظرافت خاص سیاسی برای فریب افکار عمومی مردم  توسط جمهوری اسلامی به اجرا درآمد.مستعدترین گروههای مذهبی وارتجاعی در کردستان گروههای “مکتب قران” ، ” جماعت دعوت واصلاح” واعوان وانصاروابسته به آنها بودند. رژیم اسلامی ازطریق سپاه پاسداران بانیان این گروه ودسته جات مرتجع محلی را تحت عنوان “سازمان پیشمرگان مسلمان کرد” برای مبازه با انقلابیون در کردستان سازمان داد. “سازمان پیشمرگان مسلمان کرد” شاخه ی کردستانی سپاه پاسداران برای سرکوب در کردستان بود. این سازمان مرکب از گروه های سنی مذهب و کردهای شیعه درشهرهای استان کردستان،آذربایجان غربی وکرمانشاه بودند. گروه اصلی آن بنام مکتب قران به سرکردگی علامه احمد مفتی زاده کمیته های انقلاب اسلامی درکردستان را در سال ۵۸ و۵۹ در سنندج تشکیل دادند. بعد از درگیری وفشار توده های مردم در اعتراض به عملکرد وحمایت این گروه از رژیم اسلامی، مفتی زاده سنندج را ترک ودرکرمانشاه پناه گرفت. مفتی زاده با یارانش با جمهوری اسلامی بیعت کردند ودرمرکز عملیاتی سپاه پاسداران به اتفاق موسوی نماینده خمینی درغرب کشور، چمران و محسن رضایی ودیگر مهره های رژیم به سازماندهی  گردان های عملیاتی مشترک سپاه پاسداران و سازمان پیشمرگان مسلمان کرد مبادرت کردند. ابتدا به شهر پاوه حمله کردند، سپس ازسه محوراصلی کرمانشاه به کامیاران – تکاب به سقز و قروه به سنندج یورش کردند. علمیاتهای نامظم از این سه محور با مقاومت مردم ونیروهای چپ ومترقی درکردستان مواجه شد. خمینی به ارتش ونیروهای مسلح فرمان جنگ برای پایان دادن به غائله کردستان را صادرکرد وجنگی نابرابر از هوا وزمین علیه مردم آزادیخواه کردستان آغازگردید.

 

درواقع رژیم اسلامی سیاستهایش را از طریق جریانات مرتجع محلی درکردستان جا بجاکرد. مردم شهرها وروستاهای کردستان بویژ شهرسنندج هرگز فراموش نخواهند کرد که دارودسته احمد مفتی زاده ، درقالب پیشمرگان مسلمان کرد چگونه خانه به خانه پاسداران را همراهی کردند و کمونیست ها و جوانان مبارزه را گرفتند، بردند و به جوخه اعدام سپردند. مردم فراموش نخواهند کرد که کمتیه های انقلاب اسلامی مشهوربه “کمیته های کاکه احمد” درحق شهروندان چه ستم ها وبی حرمتی هایی روا داشتند. در زمان جنگ ۲۴ روزه سنندج وبعد از آن جنایت ها آفریدند. کتابخانه ها را به آتش کشیدند وبعد از آن راههای ارتباطات عمومی وانتقال خواروبار ومواد غذایی را به روی مردم روستاها وشهرهای کردستان بستند.

مردم به یاد دارند که حسن امینی ، بهرام ولدبیگی ، مامه رحیم ،اقبال پیکی، ممد کمانگر،حاج عبدلعلی نشور،حاج ایرج وهمقطارانشان را درمکتب قران ودر رکاب سپاه پاسداران به پاس جنایتهایی که درحق مردم در کردستان کردند، از خمینی درجه “سرداران مسلمان کرد” دریافت کردند.

رژیم اسلامی هرگاه از طرف جنبش های اجتماعی، مترقی ومردم آزادی خواه احساس خطر کرده است . میدان  بازی را برای فعالیت این گله های عقب مانده فراهم نموده است. درجریان جنگ ایران وعراق که فضای سرکوب واختناق در جامعه مستولی شد. در سایه سیاست یک کاسه کردن حاکمیت تشیع اسلامی طرح جرح وتعدیل در دستورسران رژیم اسلامی قرار گرفت. برخی شرکای حکومتی مورد بازخواست و تسویه حساب قرار گرفتند. دراین مقطع بود که احمد مفتی زاده توسط امامش خمینی زندانی شد. مکتب قرآنی ها ازطریق سازمان پیشمرگان مسلمان کرد، جذب سپاه پاسداران ونیروهای امنیتی جمهوری اسلامی شدند. فعالیت آنها توسط نیروهای امنیتی کانالیزه شد. برخی از آنها در گردانهای ضربت و گروههای عملیاتی و شناسایی سازماندهی شدند. گروههای تبلیغی آنان در مساجد روستاها وشهرها سیاست های جمهوری اسلامی را جار میزدند. مجریان جشن های وحدت با قرائت اسلام محمدی درتکایا و مساجد شدند. علیه کمونیزم و مبارزات اجتماعی مردم در جامعه تبلیغ وترویج کردند.

پس از پایان جنگ ایران وعراق اپوزسیون جمهوری اسلامی وتحرکات جریانات چپ درکردستان مهمترین چالش های امینتی جمهوری اسلامی بودند.

از جمله اوج گیری جنبش کمونیسم اجتماعی ، اعتراضات کارگری ، زنان و جوانان تحت اتوریته کمونیزم کارگری فاکتور های بودند که مسولین امنیتی جمهوری اسلامی را به چالش کشیدند.

رژیم برای مقابله با خطرات احتمالی از طرف اپوزسیون اقدام به ایجاد گروههای نمود که دارای نقاط مشترک فرهنگی ومذهبی بودند. متعصب بودند ، محلی بودند . ابتدا، درمناطقی سازماندهی شدند که زمینه های رشد و توسعه اجتماعی برایشان بسرعت فراهم بود.

 دراین دوره جمهوری اسلامی برای تامین سیاست ها خویش فعالیت های ویژه ای را در داخل وخارج از مرزهای کردستان به نمایش گذاشت. دراین جهت سران جمهوری اسلامی با تامین هزینه های کلان مالی وتسلیحاتی، به تقویت جریانات اسلامی و محلی پرداختند. امکانات آموزشی ، لجستیکی و تسلیحاتی را در اختیارشان نهادند. فعالیت گروهای مذهبی را در منطقه مورد حمایت قرارد دادند. زمینه های گسترش وتداوم موجودیت آنها را تامین کردند.

جغرافیای تحرکات این گروهها بیشتر در نوار مرزی کردستان عراق با کردستان ایران تعیین شده بود. گروههای که با نظارت وزارت اطلاعات رژیم سازماندهی عملیات برون مرزی می شدند براحتی در کردستان عراق فعالیت میکردند، مقر داشتند ، با تبلیغات افکار عمومی را به نفع سیاست های خود فریب می دادند .

برخی ازاین گروهها “حرکت اسلامی”،”ارتباطات اسلامی” وغیره تحت آموزش قرارگاههای سپاه پاسداران برای گسترش فعالیت های علنی ومخفی آماده شدند. رژیم ازاین طریق شبکه های ترور وخراب کاری را در منطقه سازمان داد ودرشهرهای مرزی همچون پیرانشهر ، پاوه ، نوسود ، مریوان وهورامان برای این گروههای مقر ورادیو راه انداخت.

آغاز این دوره از بازیابی،تحریک وسازماندهی این نوع گروهها همزمان است با دهه هفتاد شمسی که جناحهای حکومتی برای همدیگر خط ونشان کشیدند. انسجام درونی حاکمیت به هم ریخت.ازیک طرفی سیاست وحدت بین تشیع وتسنن که بانی آن حسن منتظری بود باشکست مواجه شد. خمینی مرد انسجام رهبری نظام را بهم ریخت وخطرات جدی جمهوری اسلامی را تهدید میکرد.

جناحهای حکومتی برای چاره کردن اختلافات مذهبی میان شیعه وسنی طرح های خود را از طریق ارگانهای تحت کنترل خود مانند وزارت اطلاعات وسپاه پاسداران به اجرا گذاشتند.رقابت میان جناحهای حکومتی برای ایفای نقش وگرفتن سبقت ازهمدیگربه میان آمد. دراین گیرودار سرکیسه های پول وامکانات به طرف بازنشستگان سپاه در کردستان و جریانات ارتجاعی در منطقه بازشد. امکانات برای فعالیت دراختیار گروههای مذهبی واحیاکردن دوباره آنها فراهم گردید.

از طرفی دیگر تحولات در کردستان عراق و منطقه فرجه ای برای رشد گروههای اسلامی فراهم کرده بود که توجه مدیران و کارشناسان امنیتی رژیم اسلامی را به خود جلب کرد. سران رژیم نقشه ها وبرنامه های سیاسی و امنیتی را برای مقابله با هر گونه خطر محلی و منطقه ای در قالب گروهای جهادی واسلامی دنبال کردند. واز عوامل با نفوذ و تندرو گروههای اسلامی در عراق برای پلان و طرح ها امنیتی خود استفاده کردند.

واحد ها ی تروریستی این گروهها با هماهنگی وزارت اطلاعات ایران اقدام به ترور تعدادی از کادرها وفعالین احزاب سیاسی مخالف رژیم در کردستان عراق کردند. تعدادی از کادرها وفعالین سیاسی اپوزسیون را ربودند وتحویل جمهوری اسلامی دادند. درعوض رژیم به تعدادی از این تروریستها حق شهروندی در شهرهای کردستان ایران اعطا کرد.

رژیم از طریق عده ای ازاعضای این گروهها که اکثرا از اهالی کردستان عراق بودند وحق شهروندی دریافت کرده بودند، وازامکانات وسیع مالی، شغلی وحمایتی برخوردار بودند اقدام به سازماندهی گروههای اجتماعی در شهرها وروستاهای کردستان ایران نمود. این افراد در محلات فقیر نشین شهر ها شروع به تبلیغ ، جذب و سازماندهی نیرو کردند و جمعیت های خیریه وتبلیغی را برای تامین فعالیت های مداوم فراهم آوردند. این گروها در قالب سنی گری، وهابی گری به تحریک احساسات مردم پرداخته و آنها را دور بحث های عوام فریبانه خود جمع میکردند. جمهوری اسلامی همه این فعالیت ها را اگاهانه چشم پوشی و حساب شده برای دوره های بعدی هدایت می کرد.

 

جریاناتی که اخیرا درکردستان تحت عناوین وهابی ، سلفی، جهادی، انصار الاسلام، جندالله و غیره  از بازار و مسجد ومنبر سر درآورده اند و به روی مردم شمشیر و تفنگ می کشند، ادامه همان گروههای هستند که رژیم اسلامی اوایل انقلاب علیه مردم وکمونیستها مسلحشان کرد. در آستان این رژیم پرورده شده اند . این جریانات درکنار دیگر نیروهای سرکوبگر بورژوازی اسلامی قرار گرفته اند و دراشکال مخلتف علیه جنبش چپ وآزادیخواهی درجامعه کردستان فعالیت کرده اند. علل وجودی این جریانات تنها ضدیت با کمونیزم، آزادی خواهی وبرابری طلبی ودستاوردهای یک جامعه مدرن ومترقی است.تحرکات این جریانات خارج ازاین دایره برای بانیان و حامیان آنها موضوعیتی ندارد.

بطور اشکار، شخصیتها و سران این جریانات عناصر دستگاههای امنیتی و از اعضای اصلی سپاه پاسداران در کردستان بوده اند. این عناصر تحت نظارت دستگاههای امنیتی به شستشوی مغزی جوانان می پردازند. به تحریک احساسات مذهبی و قومی درمیان مردم مشغولند وبا عناوین “ملت مسلمان کرد”، “انصار السلام” ، “مکتب قران” “سپاه صلاح الدین ایوبی” ، “پیشمرگان مسلمان کرد”، و”حزب الله کردستان” مشغول بکار هستند.

 این گروهها  بیش ازسی سال است براساس طرح های حکومتی در منطقه کردستان سازماندهی ونهادینه شده اند. درقالب موسسات ونهادهای همانند: شورای شمس، انجمن های خیریه اسلامی ، بانک های قرض الحسنه اسلامی، هیئت امنای مساجد و بسیج سپاه پاسداران مساجد، مرکز بزرگ اسلامی کردستان  ودر ارگانهای رسمی دولتی مشغول بکار بوده اند وهستند. رژیم اسلامی تریبونهای علنی و مراکز انتشاراتی وسیعی را بطور قانونی در اختیار آنان گذاشته است.برخورداری از دسترسی به وسیع تیرین امکانات تبلیغی ، آزادی فعالیت به انحا مختلف درجامعه، رابطه این گروهها را با جمهوری اسلامی به روشنی بیان می کند.    

 این گروهها با پول وحمایتهای رژیم قوی وبا قطع این حمایت ها ضعیف می شوند. درحقیقت افسار کنترل آنها در دست جمهوری اسلامی است. سران رژیم برای ایفای نقش در منطقه به خوبی از آنها استفاده میکنند. درشرایط فعلی که جمهوری اسلامی در منطقه و کردستان از هرلحاظ مورد بازخواست توده مردم است فاقد هر گونه اعتبار ومشروعیت اجتماعی است. فضای اعتراضی در جامعه ایران وکردستان روبه افزایش است، مردم برای آموزه های اسلامی تره خرد نمی کنند. رژیم  بازسازی گروهای همبازی و مشابه را بعنوان راهکاری برای مهارکردن کنترل اوضاع به نفع خویش در دستور کار گذاشته است. رژیم با پیگیری این سیاست از یک طرف وظیفه آلوده کردن فضای جامعه به خرافات اسلامی را به عهده گروههای بنیادگرا سپرده است. از طرفی دیگر با رها کردن افسار سبعیت این گروهها و اقدام آنها به ترور و سلاخی کردن مردم ، افکار عمومی را برای مقبولیت نظام  اسلامی با مرکزیت شیعه گری به قضاوت میگذارد وبرای نظام اسلامی با محوریت تشیع  وجه معصومیت در برابر دیگرفرقه های تندرومذهبی و غیر شیعی دست وپامیکند.

 

IIIجریانات اسلامی زیر خیمه و در خدمت اهداف جمهوری اسلامی

اهمیت گروههای اسلامی سنی همانند “مکتب قران”،  “انصار السلام” و “جندالاسلام” و غیره برای رهبران جمهوری اسلامی و دستگاههای امنیتی آن کمتراز اهمیت گروه طالبان ومجاهدین اسلامی  در افغانستان برای دستگاههای امنیتی غرب درمقابله با کمونیزم نبود. به همین خاطر دو دهه  اخیر اگاهانه دستگاههای امنیتی رژیم پازل  یک جریان ناهمگون اما تامین کننده اهداف سیاسی جنبش اسلامی را در منطقه، بویژه در کردستان کنارهم چیده اند. گروههایی با اسامی مختلف با رویکردهای سیاسی ناسازگار، فرقه های جهادی وغیرجهادی ، آدمکش و ملبغ “دعوت واصلاح”  اسلامی را کنار هم چیده اند و به جان مردم انداخته اند.

اینکه این گروهها و جریانات گاهی در تعارض با رژیم و یا در رقابت با آن به اقدامات تروریستی و بمب گزاری  دست می زنند، به معنای استقلال آن ها و یا عدم وابستگی شان به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی نیست. برعکس رژیم از این تحرکات انها به عنوان وسیله ای برای ناامن کردن فضای جامعه و بهانه ای برای سرکوب و تشدید اختناق در کردستان استفاده می کند. هر تحرک این گروه های اسلامی وتروریستی کاملا زیر نظر و کنترل نهادهای اطلاعاتی رژیم قرار دارد. درحقیقت این گروهها خارج از دستگاهای رسمی برای حکومت وسیاستهایش انجام وظیفه وایفای نقش میکنند.  

رشد این گروه ها سدی است دفاعی برای ممانعت از رشد کمونیزم و آزادیخواهی درکردستان، بر این اساس رژیم از ابتدای قدرت گیری خود تا بحال با اتکا به این جریانات توانسته است دربرابر جنبش مترقی وضد اسلامی مردم کردستان سنگر بندی کند.

خطرکمونیزم برای حکومت اسلامی سرمایه داران درایران جدی است. مردم اسلام را با همه یال وکوپالش تجربه کرده اند. برای مردم عاصی از جمهوری اسلامی هیچ یک از گروههای مذهبی وفرقه ای جای توجه نیستند. مردم از اسلام وقوانین انسان ستیزش نفرت دارند. نفرت عمومی ازنظام اسلامی، بحران از درون حاکمیت، عمیق تر شدن فاصله طبقاتی درجامعه ایران وکردستان وگسترش نارضایتها واعتراضات اجتماعی پتانسیل یک تحول انقلابی را درمقابل سران رژیم قرار داده است که می تواند به پیروزی کمونیزم در جامعه وجارو کردن بساط اسلام سیاسی منجر شود.

کمونیزم درایران از اعتبار و نفوذ اجتماعی وسیاسی خاصی برخوردار است. در کردستان احزاب و جریانات چپ پایگاه قوی واجتماعی دارند. از این ناحیه پتانسیل بسیج توده ای تحت رهبری کمونیستها برای درهم کوبیدن جمهوری اسلامی قوی است. از همین زاویه جمهوری اسلامی برای حفظ منافع خویش و مقابله با تحرکات جنبش کمونیستی کارگری در کردستان چاره اندیشی می کند. مانع تراشی میکند، توطئه می چیند، ترور میکند، نهادها وگروههای رسمی وغیر رسمی می سازد. دستگاه مذهبی وارتجاعی را در ورژن های جدید و توده فریب بازتولید میکند. شمشیر به دستان اسلامی را به خط میکند. تهدید به سر بریدن وزبان بریدن میکند. زنان وجوانان را مرعوب می کند.ریش دار وبی ریش برای جهاد بسیج می کند. بازار ومنبر را به هم می دوزد . منبر نشینان  کله خشک را به رجز خوانی علیه کمونیسم و ترقی خواهی مردم  تشویق میکند. جهل وخرافه تولید می کند. با چنگ ودندان میخواهدحکومت اسلامی سرمایه داران را نگه دارد.

تداوم فعالیت ، رشد وقدرت گیری این جریانات وفرقه های باند سیاهی به حیات جمهوری اسلامی بستگی دارد. میزبان اکثر جریانات تروریستی وباند سیاهی درحال حاضر جمهوری اسلامی است. افشای جنایات و عملکرد این گروهها جدا از کلیت رژیم اسلامی نیست. موجودیت تمامی گروههای باند سیاهی درکردستان درحال حاضر به موجودیت مادرشان جمهوری اسلامی بستگی دارد.

جمهوری اسلامی ،گروههای تروریستی ؛ سلفی ها ، جهادی ها ، مکتب قرآن  و سایر گروههای مرتجع ومتوحش سرچشمه های رنج و مشقت، عدم آسایش ونا امنی برای مردم مترقی وآزادیخواه کردستان هستند. جنبش آزادی خواهی وبرابری طلبی در کردستان تنها صفی است که علیه خشونت وترور ، فضای رعب وحشت ، عدم آسایش وناامنی اجتماعی است.

 

 جنبش آزادیخواهی وبرابری طلبی مدافع مدنیت، حقوق شهروندان، زنان وکودکان، رفاه وتامین آسایش برای همه احاد جامعه است. این جنبش بیش از سی سال است درعرصه های مختلف سیاسی واجتماعی از جامعه ای آزاد وبرابر ومتمدن دفاع میکند. طبقه کارگر در کردستان پایگاه ونیروی قدرتمند اجتماعی جنبش آزادیخواهی وبرابری طلبی است. تنها راه مقابله با  گسترش ترور وخشونت، ارتجاع و عقب ماندگی، ستم وبی حقوقی دراتحاد ومتشکل شدن طبقه کارگر، زنان ومردان آزادیخواه وبرابری طلب است. تجربه های عملی مبارزه اجتماعی در کردستان را باید دستمایه تلاش توده ای علیه شارلاتان های مذهبی و تروریسم فرقه ای ودولتی کنیم. باید فضای کارخانه و مدرسه ودانشگاه وشهر را به تبلیغات واعتراض علیه ارتجاع اسلامی تبدیل کنیم. جنبش آزادیخواهی وبرابری طلبی درکردستان می تواند پرچم اعتراض به ترور وخشونت و نامنی اجتماعی را برافرازد. ما کمونیستها نخواهیم گذاشت جمهوری اسلامی به اتفاق گروههای مرتجع مذهبی، کردستان را به میدان توحش اسلامی علیه مدنیت وآزادی خواهی تبدیل کنند.

منبع: نشریه اکتبر ۵۲ ویژه اسلام سیاسی و جریانات تروریست اسلامی

۲ آذرماه ۱۳۸۹