گزیده ای از اخبار و رویدادهای کارگری در کردستان

گزیده ای از اخبار و  رویدادهای کارگری در کردستان  شماره ۶

تهیه و تنظیم از: اسماعیل ویسی

سنندج

“سد ژاوه”
 
– بنا به گزارش کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در آذر ماه ۱۳۸۹،  بیش از ۸۰ نفر از کارگران فعال در پروژه ساخت “سد ژاوه” واقع درجاده کامیاران – سنندج، از کار اخراج شدند. کارفرمای این شرکت اعلام کرده است در ماههای آینده قریب به ۱۵۰ کارگر شاغل دیگر در پروژه ساخت سد ژاوه را اخراج خواهد کرد.

لازم به ذکر است در آخرین اعتصاب بیش از ۷۰۰ کارگر معترض سد ژاوه که در تاریخ ۲۴ تیرماه سال جاری به مدت ۱۲ روز به طول انجامید، کارگران اعتصابی اعلام کرده بودند در صورت عدم رسیدگی به خواست هایشان به اعتصاب خود ادامه خواهند داد، اما اعتصاب آنان با یورش نیروهای امنیتی و ضرب و شتم و دستگیری کارگران مواجه و به ناچار پایان یافت.

 
شرکت ”  جهاد نصر ” کردستان

 
– بنا به اخبار منتشر شده، مقامات رژیم در شرکت”  جهاد نصر کردستان ”  از پرداخت ۶ ماه دستمزدهای معوقه کارگران این شرکت خودداری می ورزند. کارگران معترض این شرکت تاکنون چندین بار در مقابل دفتر شرکت جهاد نصر واقع در جاده بهشت محمدی شهر سنندج تجمع اعتراضی برپا کرده اند، اما تاکنون هیچ اقدامی جهت پرداخت دستمزدهای معوقه و سایر مطالبات آنان صورت نگرفته است.

 
” کارخانه نیرو رخش ”  سنندج

 
– بنا به خبر دریافتی از سنندج کارفرمای کارخانه “نیرو رخش” واقع در شهرک صنعتی شماره ۳ سنندج از پرداخت دستمزدهای معوقه ۶ ماهه کارگران این کارخانه خودداری می ورزد. کارخانه نیرو رخش کردستان که تولید کننده سیم و ترانس برق می باشد ۴۰ کارگر مشغول بکارند و هر وقت کارگران خواستار دریافت دستمزدها و مطالبات معوقه خود شده اند،  در واکنش کارفرما آنان را تهدید به اخراج  نموده است.

 
پروژه احداث ”  نیروگاه برق ” سنندج

 
– بر اساس خبر دریافتی از سنندج، در آستانه اتمام پروژه احداث نیروگاه برق سنندج واقع در روستای “قولیان”، شرکت های مربوطه شروع به اخراج کارگران شاغل در این طرح نموده اند.
شرکت های پیمانکار این پروژه همچون “پرهون طرح و نوین فناور احیا ” در حالی شروع به اخراج کارگران نموده اند که چندین ماه است از پرداخت دستمزدها و و مطالبات معوقه این کارگران سر باز می زنند.

 
آزادی فعال کارگری پدرام نصراللهی از زندان

– روز ۳۰ آذرماه دستگاه قضایی رژیم به ضامن پدارم نصراللهی که قرار وثیقه وی را تامین کرده است اعلام نمودند، نامبرده باید در ظرف ۲۰ روز خود را به دستگاه قضایی رژیم جهت سپری کردن دوران باقی مانده از محکومیتش معرفی نماید در غیراین صورت وثیقه وی ضبط خواهد شد.

در پی این اقدام پدرام نصراللهی ساعت ۱۰ صبح روز سه شنبه در دادگاه سنندج حضور می یابد و در همان هنگام حکم جلب وی صادر و نامبرده پس از بازداشت به زندان مرکزی شهر سنندج منتقل می گردد. اما   بعد از یک هفته  زندانی  شدنش در روز پنجشنبه ۱۱ آذرماه ۱۳۸۹  از زندان آزاد گردید.

 

دستفروشان در سنندج

 
– روز سه شنبه ۲ آذرماه ۱۳۸۹  نیروی سرکوبگر انتظامی رژیم با باتوم به محل تجمع و کسب دستفروشان که از کارگران بیکار و اقشار زحمتکش شهر سنندج میباشند، حمله ور شدند و ضمن توهین و اهانت به این افراد محروم، مانع از کسب و کار آنان گردیدند.

 
مهاباد

–   روز جمعه ۲۹ آبانماه “محسن حسین پور” کارگر شاغل در کارخانه در دست احداث پتروشیمی مهاباد که در سه راه “داره لک” قرار دارد و در بخش راه سازی کار می کرد، به دلیل عدم امکانات ایمنی در محل کار به داخل دستگاه “بتونر” افتاد و به شیوه دلخراشی متاسفانه جان خود را از دست داد. پیکر این کارگر با حضور شمار کثیری از مردم شهر مهاباد و روستاهای اطراف آن، در گورستان “قون قلعه” در منطقه “شار ویران” شهر مهاباد به خاک سپرده شد.

کرمانشاه
 
– بنا به گزارش منتشره از سوی کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، کارفرمای شرکت “کیسون” که پیمانکار مسکن مهر در شهر کرمانشاه می باشد واقع در محله دولت آباد کرمانشاه در روز ۲۵ آبانماه سالجاری ۳۵ نفر از کارگران آرماتوربند، ساختمانی و راننده را که به صورت قرارداد موقت کار می کردند بدون پرداخت هیچگونه دستمزد و مزایای قانونی از کار اخراج کرد.
 
نقده
 
به گزارش کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ” عمر اسماعیل پور ” روز پنجشنبه ۲۰ آبانماه از طرف حفاظت سپاه پاسداران نقده احضار و بازداشت گردیده بود. همچنین ” صدیق خسروی و ابراهیم اسماعیل پور ” دو تن دیگر از اعضای کمیته هماهنگی روز دوشنبه ۱۷ مهرماه  بازداشت و  در روز پنجشنبه ۲۰ آبانماه به زندان مرکزی نقده منتقل شدند.  در ادامهگزارش آمده است که: روز سه شنبه ۲ آذرماه  هرسه نفر “صدیق خسروی و ابراهیم اسماعیل پور” با سپردن قرار وثیقه ۱۵ میلیون تومانی و عمر اسماعیل پور” با قرار وثیقه ۳۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شدند.
 
تکاب

– بنا به گزارش منتشر شده، روز سه شنبه ۹ آذرماه بیش از ۳۷۰ کارگر اخراجی معدن طلای “آغ دره” شهر تکاب در اعتراض به اخراج خود از سوی کارفرمایان این معدن که همگی از عوامل رژیم و سپاه پاسداران هستند، تجمع اعتراضی برپا کردند و خواستار رسیدگی مقامات رژیم به وضعیت نابسامان کاری و زندگی خود شدند.

 … در ادامه گزارش آمده است که:  اخراج فصلی کارگران این معدن برای چندمین سال متوالی است که تکرار می شود و هر ساله نزدیک به ۴۰۰ تن از کارگران معدن و کارخانه طلای آغ دره از شهر و دیار خود آواره شده و برای یافتن کار، رهسپار شهرهای تهران و کرج و… می شوند و کسی در این باره پاسخگوی حقوق پایمال شده کارگران نیست.

معدن طلای آغ دره با هفت میلیون تن کانسنگ طلا با عیار متوسط۴٨/٢ پ.پ ام در جنوب آذربایجان غربی و ۳۰ کیلومتری شهرستان تکاب واقع شده است.

کارخانه استحصال و فرآوری پویا زرکان ”  معدن طلای آغ ‌دره تکاب ” قادر است سالانه ۴۰۰۰ کیلوگرم (چهار تن) طلا استخراج کند،که بدون در نظرگرفتن نقره و جیوه‌ تولید شده، سود‌ی معادل ۱۲۰ میلیارد تومان برای سهام‌داران شرکت دارد. معدن طلای آغ دره‌ ، دومین معدن بزرگ طلای خاورمیانه محسوب می شود.

حاج عباس احمدی نیری مدیرعامل فعلی کارخانه، است و برادران او همراه با مهندس کلاهدوز، معاون وزیر صنایع ومعادن و فلزات در دولت های سابق، از سهامداران اصلی شرکت هستند.

 من یک نفر از میلیاردها کارگر هستم

 
من یک کارگر ساختمانی هستم ومطلبی که بیان می کنم عین حقیقت است. فصل پاییز، آبانماه ۸۹ بود. از منزلم به نیت اینکه کار کنم به میدان انقلاب شهر سنندج رفتم کارگران زیادی آنجا جمع شده بودند و انتظار می کشیدند تا کسی سر رسد و آنها را برای کار ببرد. کارگران هر چند نفر به دور هم جمع شده و در مورد فشار مالی، شرایط بسیاربد کار و تاریک بودن آینده خود صحبت می کردند. دوپیرمرد هم آنجا بودند که سن وسالشان بالای ۶۰سال بود. یکی از پیرمردها به دیگری گفت: فلانی می دانی دیگر پیر شده ایم وکسی حاضر نیست ما را به کارگری ببرد سالها زحمت کشیدیم آخرو عاقبتمان چی شد!؟ من از شنیدن گفتگوی دو پیرمرد سخت ناراحت و جسم¬ و روحم به درد آمد. از فرط ناراحتی نتوانستم آنجا بمانم . به فکر آخروعاقبت خود افتادم .برای اینکه بتوانم دردم را تا اندازه تسکین بدهم،آنجا را ترک کرده وبه یکی از قهوه خانه های شهر سنندج رفتم تا یک چای بخورم. خانمی با دو تا بچه ی خردسالش داخل قهوه¬خانه بود. بچه¬ی این خانم گریه می¬کرد، چرا که گرسنه بود . قهوه چی قصد بیرون کردن خانم وبچه¬هایش را از اونجا داشت. خانم با التماس به قهوه چی گفت: آقا شوهرم ما را ازخانه بیرون انداخته جایی ندارم برویم، بچه¬هام گرسنه هستند یک لقمه نان به اونا بدید اما، قهوه چی گفت نان نداریم بروید! خانم به قهوه چی گفت: توی یخچال نان هست دارم می¬بینم. قهوه چی گفت: بروید بچه تان از بس گریه کرد مغزمونو برد وای¬نسید. من و کسانی که توی قهوه خانه بودیم سخت ناراحت شدیم وبه قهوه چی گفتیم: مرد وجدان انسانیت کجا رفته یک لقمه نان به آن بچه ها بده اما، قهوه چی اعتنایی نکرد. کسانی که داخل قهوه خانه بودند، همه قهوه چی رو سرزنش و هر یک دست به جیب برده و در حد توانایی خود به خانم و بچه هایش کمک کردند.قهوه¬چی از بس خجالت کشید به پشت ویترین رفته نشست وسرش را پایین انداخت.

این یک نمونه از میلیونها نمونه¬ای است که نه¬تنها در ایران و کردستان بلکه در تمام دنیا وجود دارد. کارگری که هیچ تضمینی ندارد و آینده¬ی خود را تاریک می بیند وهمسر و بچه¬های گرسنه¬ای که فقط برای یک لقمه نان به التماس می¬افتد محصول چه نظامی¬ست به¬جز سیستم ظالمانه ی سرمایه داری و حامیان سرسپرده ی خود. سیستمی که انسانهای زحمتکش و تولید کننده¬های اصلی(طبقه کارگر) را درجامعه به زیر خط فقرکشیده و بدون هیچ خدمات وحمایت اجتماعی به حال خود رها می کند.تقصیر قهوه چی نیست مگر قهوه چی به چند نفر می رسد یکی دو تا نیست هزاران نفر در این شهر با شکم گرسنه شب را به روز و روز را به شب می رساند در دنیا شاید بیشتر از یک میلیاردونیم انسان در فقر و گرسنگی مطلق بسر می برند. دنیایی که سرمایه داری برای کل حیات و زیستن انسان ها به جهنم تبدیل کرده  است، چگونه باید تغییرداد؟

 

برگرفته از سایت “کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری”

۴ دسامبر ۲۰۱۰
۱۴آذر ۱۳۸۹