۱۶ آذری دیگر

در آستانه ۱۶ آذر ۸۹ علاوه بر تشدید فقر و تورم و گرانی و حذف یارانه ها، جمهوری اسلامی فضای رعب و  ترور و تعقیب و اعدام را در جامعه گسترش داده است. دانشگا ه ها از این قاعده مستثنی نیستند. در سال های اخیر وبه دنبال حمله گسترده به چپ دانشگاه و بخصوص دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب، تعرض به دانشجویان با دستگیرى، تعقیب، اخراج و فراخواندن به کمیته هاى انضباطى ادامه داشته است. همچنین، همزمان با تعرض رژیم به چپ، جناح راست جنبش دانشجویی با عروج جنبش سبز دست بالا پیدا کرد.
با گذشت مدت زمانی کوتاه، اکنون دیگر آشکار شده است که جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی و ۱۶ آذر هیچ وجه تشابه و اشتراکی با جنبش سبز ندارد. در دعواهاى جناحى درون رژیم هر اتفاقی بیافتد، آنها به قول خودشان با هم تعامل کنند یا تقابل، برای چپ و توده دانشجویانى که خواهان جامعه اى آزاد، انسانى و برابر هستند، ١۶ آذر  در تداوم،  روز قدس،  نماز جمعه و یا تاسوعا و عاشورا نبوده و نیست. ۱۶ آذر روز اعتراض دانشگاه به استبداد و تبعیض و نابرابرى است. در نتیجه دو گرایش و جنبش در دانشگاه ها،  دو سیاست و دو نگاه متفاوت دارند.
دفاتر تحکیم وحدت، لیبرال ها و ناسیونالیست ها،  تلاش می کنند، ١۶ آذر را در ادامه جنبش سبز قرار داده و  در نتیجه اگر تحرکات دانشگاه ها در دست آن ها باشد آن را در خدمت سنت خود که جنبش اصلاحات است بکار مى گیرند.
اما چپ در دانشگاه ها جواب دیگرى دارد. این چپ اکنون صاحب  یک پیشینه و یک سنت اجتماعى و انسانى است. سنت و تجربه اى که در نتیجه تلاش و مبارزه سیاسى و اجتماعى رادیکال در چند سال اخیر به دست آمده است. سنتى که جناح راست در دانشگاه ها را در یک برهه زمانى معین به حاشیه رانده و پرچم آزادى، برابرى را در دانشگاه ها بر افراشته است.
جنبش سبز و نمایندگانش در دانشگاهها در صدد خاک کردن این پرچم و احیاى مجدد راست روى، اصلاحگرایى و لیبرالیسم و ناسیونالیسم در دانشگاهها است. اما در همان حال،  سایه  جنبش آزادیخواهى و برابرى طلبى در دانشگاه ها بر سر این گرایشات بورژوایی، دولتی و نیمه دولتی سنگینى مى کند. هم جناح حاکم  و هم جناح اصلاح طلب، سنگینى سایه این شبح را احساس مى کنند. دولت احمدى نژاد خوب مى داند که اگر فعالین چپ را در دانشگاه ها زده است، اما پرچم، سنت و خواست آزادى، برابرى، “دانشگاه پادگان نیست”، “نه به آپارتاید جنسى” و خواست رفاه و خوشبختى براى مردم زحمتکش را نتوانسته ونمى تواند به سادگى از فضاى دانشگاه ها و جامعه محو کند. پیام آزادى، برابرى پیام دانشجویان چپ، پیام طبقه کارگر آگاه و پیام میلیون ها زن و جوان خواهان زندگى بهتر است.
از طرف دیگر همین پیام و همین سنت، رمز اتحاد چپ در دانشگاه ها هم هست. اگر دانشجویان چپ، آزادیخواه و برابرى طلب به این تجربه وسنت خود متکى شوند، باید بتوانند علاوه براینکه دست کل فعالین چپ را در دست هم مى گذارند، در همان حال فرصت و شانسى به توده وسیع دانشجویان چپ و آزادیخواه  که منفعتى در تداوم سرکوب سیاه و تداوم جنبش سبز اصلاح طلبى ندارند، مى دهند که جلو بیایند و دور جنبش و پرچم و خواست هاى خود حلقه بزنند.
اگر چپ در دانشگاه ها نتواند خود را برای مصافى جدى علیه استبداد و علیه اصلاح گرایى آمده کند واگر ماشین سرکوب امکان هر گونه ابراز وجودى را از آن بگیرد، مسلم است که جنبش سبز در دانشگاه ها و بیرون آن، نه توانایى مقابله با استبداد را دارد و نه اساسا رسالتش حذف استبداد و کسب آزادى، برابرى است. جنبش سبز خواستار اصلاحاتى در جمهورى اسلامى به نفع خود است. نه درد کارگر، درد او است و نه زندگى مردم زحمتکش و زنان اسیر آپارتاید جنسى امر آن.
در حالی که نمایندگان جنبش سبز که از جناح مقابل شکست خورده است، در آستانه ۱۶ آذر ۸۹ شبنامه  فراخوان پخش می کنند، تنها شانس هر گونه پیشروى دیگر، تلاش گسترده دانشجویات چپ برای جمع آوری و بازسازی صفوف آزادیخواهى و برابرى طلبى و سازماندهی نیروی خود است. این مصافى آسان نخواهد بود. اما هر اندازه پیشروی در آن، نقطه عطف دیگرى در جنبش دانشجویی بویژه و برای کل جامعه بطور کلی خواهد بود.
جمهوری اسلامی در تقلای مدامی است تا امکان هر گونه پیشرفت و دستاوردى را به زور بگیرد، اما پیام آزادی و برابری  که به وسعت جامعه گسترده شده است را نمیتواند از صحنه داتشگاه ها بزداید.
در دانشگاه های کردستان هم ناسیونالیست ها تلاش کرده و می کنند تا هر گونه تحرک واعتراض دانشجویی را به کیسه برادران سبز خود بریزند. این تلاش ها را باید با اتحاد صفوف چپ دانشجویی خنثی کرد.
این تلاش را نمیتوان با پخش شبنامه و یا در سنت شکست خوردگان اصلاح طلب به سرانجام رساند. درشرایط کنونی و در فضای ترور و ارعابی که رژیم و عوامل و  نوکرانش در قالب جریانات مذهبی وباند سیاهی در کردستان به راه انداخته اند، محافل دانشجویان چپ و آزادیخواه و برابری طلب، می بایست صفوف خود را فشرده تر کرده و ابتکار عمل را به دست بگیرند. در توازن قوای کنونی که رژیم در کمین نشسته و به هر بهانه ای به تعرض دست می زند، بهترین ابتکار عمل، جمع آوری نیروی چپ حول سنت دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و بار دیگر دست بالا پیدا کردن چپ در دانشگاه ها است.
در حالی که ناسیونالیست ها امید خود به شرکت در قدرت و آویزان شدن به جنگ جناح های رژیم را از دست داده اند، امکان عروج مجدد چپ و تحکیم وگسترش صفوف آن وجود دارد. در ۱۶ اذری دیگر که در پیش است، تلاش برای بازگشت به سنت چپ وسنت داب و اتحاد و همدلی و فشرده کردن این صف، یک پیشروی است که می تواند در تحولات آتی نقش موثر خود را برای شکستن سد اختناق و سرکوب وارعاب، بازی کند.
 آذر ٨۹