جمهوری اسلامی به تشدید فضای امنیتی و کشتار و بازداشت در جامعه کردستان ادامه میدهد

هر اقدام تروریستی  و بمب گذاری  و تحرک ارتجاعی از طرف اوباش اسلامی یا قومی در کردستان، که همگی  دست ساز و مورد حمایت  مستقیم و غیر مستقیم خود جمهوری اسلامی بوده و میباشند، به بهانه ای برای افسارگیسختگی بیشتر نیروی سرکوب  و امنیتی تر کردن فضای جامعه تبدیل میشود. هر درجه ای از فعالیت سیاسی و اجتماعی به بهانه ‌همکاری با “ضد انقلاب” و فعالیت “علیه امنیت ملی” نه تنها در جا سرکوب میگردد که به مجوزی برای خانه گردی و روانه کردن نیروی مسلح و مزدوران مخفی به مکان های اجتماعی و ایجاد فضای رعب و وحشت تبدیل میگردد.
تحرک کارگری و اعتراض و اعتصاب علیه کارفرما و مبارزه برای دریافت دستمزد معوقه با گسیل نیروی نظامی به کارخانه و کارگاه روبرو میگردد. بازار دست فروشان که برای بدست آوردن لقمه نانی در گوشه ای از خیابان ایستاده اند به وسیله نیروی انتظامی سرکوب و اموالشان مصادره و به هم ریخته میشود. هر کارگر و زحمتکش مرزی،  حتی آنهای که گویا مجوز هم دارند، از مرز ترکیه تا عراق به رگبار بسته میشوند. روزی نیست  که تعدادی از آنها بدست سپاه پاسداران کشته نشوند و اموالشان مصادره نگردد و جسد آنها که اکثراً جوان هستند تحویل خانواده ها یشان داده نشوند.
حداقل دویست هزار نفر نیروی نظامی و حرفه ای و اطلاعاتی جمهوری اسلامی بطور مستمر در کردستان حضور دارند. بخش عمده این نیرو نیز از راه سرکوب و فشار و عوامفریبی و بر بستر تحمیل فقر و بیکاری و گرسنگی گسترده  تامین شده است. همه جا را عملاً به یک پادگان نظامی تبدیل کرده اند. این وضع که زندگی را بر اکثریت مردم به جهنم تبدیل کرده است در عین حال گویای بی پایه بودن جمهوری اسلامی در جامعه و هراس از انفجار نفرت و انزجار عظیم اجتماعی  میباشد.
هم اکنون، علاوه بر صدها و هزارها زندانی تا کنونی، تا جای که اخبار آن درز کرده و به رسانه ها رسیده است، در دو سه ماه اخیر ده ها فعال کارگری و اجتماعی و مطبوعاتی بازداشت شده اند. جسد مشکوک دو زندانی را تحویل بستگانشان داده شده است. نزدیک به ده فعال کارگری و اجتماعی به عناوین مختلف هم اکنون تحت پیگرد قرار دارند و در انتطار بازداشت و “حکم دادگاه” بسر میبرند.
در همین مدت حدود چهل نفر از کارگران و کول بران مرزی در مرز ترکیه،  و حاجی عمران، سردشت و مریوان کشته  شده اند. حدود ده نفر حکم اعدام گرفته اند و در انتظار اجرای این احکام جنایت کارانه الهی و حکومتی بسر میبرند. هر روز بازداشت و ربودن، هر روز تعقیب و قرق کردن شهر و روستائی به بهانه های مختلف و هر روز  گسترش دامنه خفقان و فضای  پلیسی به یک امر تعطیل ناپذیر حکومت تروریست و جنایتکار جمهوری اسلامی  تبدیل شده است.
در شرایطی که نفرت علیه جمهوری اسلامی و” شاخه اصلاح طلب” سبز آن گسترش مییابد و اعتصابات و اعتراضات کارگری مستقل از جناحهای حکومتی هر روز دامنه وسیعتری بخود میگیرد، در شرایطی که با وجود عقب گردهای تحمیلی و فریبکارانه یکسال و نیم گذشته، جامعه و طبقه کارگر مجددا قد علم میکند، در شرایطی که روند سیاسی شدن بخشهای مختلف جامعه دارد شدت  بیشتری به خود میگیرد و شکاف، سردرگمی، بحران و بی‌افقی در میان باندهای حاکم جمهوری اسلامی هر روز عمیق‌تر میشود، اینگونه حرکات مستقیما با هدف بیرون راندن مردم از صحنه سیاسی و نظامی کردن فضا انجام میشود.
آنچه که در جامعه کردستان میگذرد جزئی ازکل اوضاع حاکم بر ایران وسیاست سرکوب وجنایت حکومت اسلامی و همه جناحهای آن تاکنون بوده و میباشد. اما در عین حال به دلیل ویژگی سیاسی در جامعه کردستان از جمله حضور گسترده و اجتماعی کمونیزم و چپ در آن  که بر خصلت رادیکال، آزادیخواهانه و علیه کلیه جناحهای جمهوری اسلامی و همکاران بورژوا- ناسیونالیست  کرد حامی حکومت تاثیر عمیق اجتماعی داشته است، مبارزه علیه این وجه انقلابی  و ترس از عروج شورش و جنبش آزادیخوانه کارگران و زحمتکشان جامعه همواره بخشی از رویای وحشتناک و مخاطره آمیز برای جمهوری اسلامی بوده است.  یکی از دلایل اصلی امنیتی و ملیتاریزه کردن جامعه  و دیگر ترفندهای جمهوری اسلامی به منظور خنثی کردن همین خطر است. بویژه در این دوره که اپوزیسیون بورژوا کرد مستقیم و غیر مستقیم با جناح سبز رژیم همنوا شده اند و هیچ فشار جدی و خطری برای حکومت تلقی نمیشوند، بیش از هر دوره ای تمرکز فشارهای حکومت بر جناح چپ جامعه و جنبشی است که هیچ گاه نه تنها به هیچ جناحی از حکومت متوهم نبوده است که خواست سرنگونی انقلابی کل پیکره جنایتکار حکومت اسلامی در راس مطالبات خود دارد. دامن زدن جمهوری اسلامی به شکل گیری دستجات مختلف تروریست سنی- اسلامی نیز، علاوه بر دیگر هدفها اساسا به همین منظور بوده و میباشد.

جمهوری اسلامی و باندهای آن تلاش میکنند  از هر بهانه ای برای محکم کردن بندهای سرکوب و اختناق استفاده کنند. اما جمهوری اسلامی با تمام جناحها و دار و دسته‌هایش، با تمام قوانین ارتجاعی و ضدمردمی‌اش و با تمام دم و دستگاه سرکوب و جنایتکارانه‌اش رفتنی است. باید برود! تنها راه کوتاه کردن عمر این حکومت و خنثی کردن هر توطئه‌ای برای تشدید خفقان، بسط مبارزه اقشار مختلف مردم به ویژه مبارزه متحدانه ، تحزب یافته و با افق روشن سوسیالیستی طبقه کارگر است.

مبارزه متحدانه  علیه آن سیاستها و وادار کردن حکومت به عقب نشینی امر طبقه کارگر و کمونیستها و آزادیخواهان جامعه است. تلاش برای آزادی همه زندانیان سیاسی و از جمله کارگران بازداشتی وظیفه هر نهاد و انسان آزادیخواهی است. هیچ کارگر بازداشت شده ای نباید تنها بماند، مرگ هیچ کارگر و  زحمتکش مرزی نباید بی پاسخ گذاشت. هیچ نوع فعالیت و تحرک گروههای تروریستی اسلامی- کردی را نباید تحمل کرد.

 نباید اجازه داد جمهوری اسلامی بیش از این افسار گسیختگی کند، فصا را امنیتی و جامعه را ملیتاریزه کند. نباید گذاشت فعالین و آزادیخواهان را بازداشت و اعدام کند. برای این مبارزه باید متشکل شد. باید به منافع طبقاتی خود بیش از هر زمانی آگاه و متعهد شد.  باید کمونیسم را انتخاب کرد. نباید دنبال هیچ دارودسته قومی و اسلامی افتاد. باید گارد آزادی را سازمان داد و به آن پیوست. 

دوازدهم آذر هشتاد و نه
۲۰۱۰-۱۲-۰۳
منبع نشریه اکتبر شماره ۵۲