ویکى لیکس: پایان عصر سانسور

وقتی که چند دهه پیش عصر کنونی بنام عصر “انقلاب انفورماتیک” نامگذاری شد، تمام رسانه ها و شخصیتها و دولتهای مختلف با افتخار در وصف این عصر و گردش اطلاعات داد سخن میدادند. بلافاصله تئوری اقتصادی تازه ای را سرهم بندی کردند که اساسش این بود که گردش اطلاعات در سطح جهان، بحران ادواری سرمایه داری را که مارکس بر آن تاکید کرده بود و اساس آن گویا بر بی برنامگی و بی خبری سرمایه گذاران از تقاضا و عرضه در بازارها بود، پایان داده است. اما آنچه به آن فکر نکرده بودند و نگفتند این بود که با این انقلاب سیاست سانسور و دیپلماسی مخفی و تصمیمات پشت پرده و به دور از مردم نیز دارد دوره اش تمام میشود. طی یک دهه اخیر این مساله به معضل دولتها تبدیل شده است که چگونه در دوره اینترنت و شبکه عظیم دیجیتالی -اطلاعاتی جهانی، راهی برای تداوم سانسور و دور نگه داشتن مردم از اطلاعات تعیین کننده پیدا کنند. واقعیت هرروز دارد این را نشان میدهد که این راه وجود ندارد. عصر سانسور یا بهتر است بگوییم اعصار متکی بر سانسور و بی اطلاع نگه داشتن اکثریت قریب به اتفاق انسانها از اطلاعات مهم و حیاتی دارد بسرعت به آخر میرسد. بازنده اصلی این تحول عظیم، دولتهای سرمایه داری و کلا حاکمین و صاحبان ثروت و قدرت در دنیای کنونی هستند. برای ما کمونیستها که یک بند مهم برنامه ای مان “ممنوعیت دیپلماسی مخفی” است، و برای دنیایی کاملا آزاد و انسانی مبارزه میکنیم، این رویدادی مسرت بخش است. برای کل بشریت مسرت بخش است. دوره کنونی فقط دوره گردش اطلاعات نیست. نفس خالی شدن زیر پای نظام های متکی بر توطئه و سانسور و دور نگه داشتن مردم از اطلاعات حیاتی بیانگر اینست که عصر تاریخی جدیدی دارد بسرعت نزدیک میشود که تمام مناسباتش با اعصار تاکنونی اساسا متفاوت است:

این روزها داغ ترین خبر تمام رسانه های جهانی “ویکی لیکس” است. این سایت اینرنتی از روز ۲۸ نوامبر شروع به انتشار علنی تعداد تاریخا بی سابقه  ۲۵۱۲۸۷ سند و پیام و مخابرات سفارتخانه های آمریکا نمود و تاکنون دهها هزار از این اسناد در معرض دید عموم قرار گرفته است. گوشه هایی از اسناد افشا شده که خبرهایش روی سایتهای خبری رفته است جنجال آفرین بوده است و معضلات جدی ای برای دولتها و شخصیتهای سیاسی مختلف ایجاد کرده است. شماری دارند خودرا برای استعفا آماده میکنند. اسناد افشا شده از گوشه هایی از توطئه گریها و فریبکاریها و ریاکاریهای هرروزه دیپلماتها و سران دولتها و چهره های مهم دنیای امروز پرده بر میدارد. هنوز تمام جنبه های این اسناد حلاجی و بررسی نشده است. اما تا همینجا هرکس که ذره ای به صاحبان جهان امروز فکر میکند متوجه میشود که بشریت در چنگال چه سیستم شارلاتانیسم و جنایتکاری و دروغ پردازی عمیق و عظیمی قرار دارد. در این اسناد برای نمونه معلوم میشود که سفرای آمریکا مدام با راس دولت در حال توطئه گری علیه متحدانشان هستند و آنچه در ظاهر میگویند با آنچه میدانند و فکر میکنند و مخفیانه گزارش میکنند کاملا متضاد و متفاوت است. معلوم میشود که روسیه توسط مافیا اداره میشود و شخص پوتین با مافیا در ارتباط مستقیم است. معلوم میشود که شاه عربستان و خلیفه امارات بر حمله نظامی به تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی به آمریکا فشار می آورده اند. معلوم میشود که اینها اطلاعات موثق دارند که احمدی نژاد در جریان انتخابات جنجالی سال گذشته ایران، تنها ۵ میلیون رای آورده است. معلوم میشود که خامنه ای سرطان خون دارد. معلوم میشود که حامد کرزای بطور مداوم از جمهوری اسلامی چمدان های پر از پول میگیرد و معاونانش مشغول قاچاق مواد مخدر هستند. معلوم میشود که روسای بانکها مشغول ساخت و پاختهای غیر قانونی و تقلب های عظیم هستند. و.. در سری اسناد قبلی ویکی لیکس نمونه های فجیعی از کشتار مردم بی دفاع عراق توسط نظامیان آمریکائی و ناتو افشا گردید که قبلا مخفی نگه داشته شده بود. اینها فقط نمونه هایی از بسیار معدود از میلیونها مورد مشابه است که تاکنون به جلوی صحنه نیامده است. ویکی لیکس تاکنون اساسا اسناد سفارتخانه ها و دولت آمریکا را افشا کرده است. اما گفته میشود که اسناد بسیار دیگری نیز وجود دارد که بتدریج رو خواهد شد و همین باعث شده است که بیشتر دولتها وحشت داشته باشند که کدام توطئه هایشان علیه مردم رو خواهد شد.

دولت آمریکا فورا از ابزار معمول خود استفاده کرد و این اقدام را “ترویسم” نامید. یکی از مقامات آمریکا با ژستی کارشناسانه اعلام کرد این اسناد جزو اسناد سری دولت آمریکاست و “باید فورا بازگردانده شود”! و این به جوکی تبدیل شده است که نشان میدهد که چقدر اینها دست و پایشان را گم کرده اند و مغزشان از کار افتاده است که اسناد دیجیتال روی اینترنت را با کاغذ و دستک اشتباه گرفته اند که گویا میشود آنها را به کسی پس داد. مقامات آمریکا در تلاش ایجاد فضا برای دستگیری و محاکمه “ژولیان آسانژ” مسئول استرالیائی این سایت هستند. زبده ترین حقوق دانان آمریکائی و بین المللی برای پیدا کردن راههای قانونی دستگیری و محاکمه او بسیج شده اند. اما تاکنون موفق نشده اند. قبل از این نیز وقتی که چند ماه پیش “ویکی لیکس” اسنادی از جنگ در عراق و افغانستان را افشا و علنی کرد، همین روند فعال شد و حتی حکم دستگیری “آسانژ” به اتهام تجاوز به کودکان توسط دادگاهی در سوئد صادر گردید. اما بعدا این حکم به دلیل بی اساس بودن آن، لغو گردید. با فشار دولت آمریکا این روزها موسسه آمریکائی “آمازون” سایت ویکی لیکس را فیلتر کرد و مانع فعالیت آن شد. این سایت اکنون از طریق سرورهایی در فرانسه و سوئد کار میکند و دولت آمریکا هنوز قادر نشده است راههای قانونی زیر فشار قرار دادن این سرورها را پیدا کند. آنچه روشن است نیروی دولتها و سرمایه گذاری جدی ای که علیه این سایت بسیج شده است، ممکن است بتواند این سایت را سانسور کند و مانع فعالیت آن شود. اما این بهیچ وجه پایان داستان نیست. همانگونه که اشاره کردیم بحث بر سر یک سایت نیست. بلکه بحث بر سر اینست که انقلابی آغاز شده است که هیچکس نمیتواند به زور و ضرب پول و سانسور و توطئه و فشار از پیشروی آن جلوگیری کند. همین انقلاب عظیم است که باعث میشود برای نمونه اسرار جنایات و شکنجه های وحشیانه نیروهای آمریکائی در زندان ابوغریب با عکس و فیلم به بیرون درز کند. همین انقلاب است که گوانتامو را به معضل آمریکا تبدیل میکند. همین انقلاب است که باعث میشود حتی حکومت اسلامی یعنی یک حکومتی تماما متکی به سانسور و خفقان و شکنجه و زندان و اعدام، نتواند جنایاتش در کهریزک را پنهان کند و صحنه های جنایت به فاصله کمی جلوی چشم مردم ایران و جهان قرار میگیرد. قتل ندا در عرض چند ثانیه با فیلم جلوی چشم مردم جهان تصویر میشود و دنیا را به خشم می آورد، تظاهراتهای “مرگ بر خامنه ای” و مرگ بر دیکتاتور پس از لحظاتی با فیلم جلوی چشم میلیونها مردم جهان قرار میگیرد. از درون شکنجه گاههای حکومت اسلامی، زندانیان سیاسی و عادی با مردم جهان ارتباط برقرار میکنند و پیام میدهند و از شکنجه های اعمال شده به خود و هم بندانشان میگویند. شهلا جاهد چند ساعت قبل از اعدامش از درون زندان با مینا احدی صحبت میکند. و بسیاری نمونه های برجسته دیگر را میتوان نام برد که چگونه یک حکومت سانسور و خفقان تمام عیار مثل جمهوری اسلامی در کنترل و مخفی نگه داشتن اطلاعات مربوط به جنایاتش درمانده شده است. همه دولتها کمابیش همین مشکل را دارند.

روشن است که تکنولوژی دسترسی به اطلاعات، یک تیغ دولبه است و دولتها و سازمانهای اطلاعاتی شان نیز امکان می یابند که رفتار شهروندان را زیر نظر بگیرند و از گوشه زوایای زندگی افراد هرلحظه مطلع گردند و دست به توطئه گری علیه مخالفان بزنند و یا با مبارزات و اعتراضات مردم مقابله کنند. و این نیز مشکلاتی را برای مخالفان حکومتها ایجاد میکند و بر روشهای مبارزه در کشورهای مختلف تاثیرات عمیقی میگذارد. اما وقتی پای مبارزه توده ای و گسترده در میان است این جنبه مانع جدی ای بحساب نمی آید و بعضا حتی میتواند به رویکرد گسترش راههای مبارزه اجتماعی و گسترده و موثرتر کمک کند.  اما اساس کارکرد دولتها که نماینده یک اقلیت مفتخور هستند بر سیاست مخفی و توطئه گری و سانسور استوار است و این برای دولتها و طبقه حاکم و کل صاحبان ثروت و قدرت یک مساله و معضل جدی است.  آنچه تاکنون شاهد بوده ایم بکارگیری سرمایه گذاریهای وسیع و عظیم برای ادامه سانسور و دیپلماسی مخفی و توطئه گری و دور نگه داشتن مردم از اطلاعات و تصمیم گیریهاست. و  قطعا تا زمانی که سرمایه داری یعنی حکومت یک اقلیت مفتخور حاکم است، سانسور و دیپلماسی دور از چشم مردم، پایان نخواهد یافت. طبقه حاکم به وجود سانسور و پنهان کاری از مردم نیاز حیاتی دارد. اساس نظام سرمایه داری بر همین استوار است. اما به همین دلیل انقلاب انفورماتیک به همان درجه که سانسور و دیپلماسی مخفی را غیر ممکن میکند، امکان ادامه حیات کل این نظام را نیز بسرعت محدودتر و محدودتر میکند. دنیایی که در آن نشود مردم را از نحوه تصمیم گیریها بی خبر نگه داشت، ادامه حاکمیت یک اقلیت مفتخور و سروران بی دلیل را نیز غیر ممکن میسازد. ویکی لیکس تنها نمونه از افشای اطلاعات پشت پرده دولتها نیست. اما اولین نمونه ای است که با اتکا به ابتکار تعداد معدودی از افراد در روز روشن به مصاف دیپلماسی مخفی در سطح جهان رفته است و ضربات کاری ای بر این سیستم زده است که به سادگی جبران آن برای حاکمین و دولتها امکان پذیر نمیباشد. با ویکی لیکس نه فقط دیپلماتها و سران دولتها به گوشه ای از قدرت عظیم اینترنت علیه نظام خود پی برده اند، بلکه بیش از آن مردم جهان پی میبرند که باید و میتوان زندگی خود و نسلهای آینده بشر را از دست باندهای دسیسه و توطئه و چپاول و ماجراجو خلاص کرد. هنوز غیر ممکن است که کسی بتواند نتایج و اثرات انقلاب انفورماتیک را بطور همه جانبه تری ارزیابی کند. اما روشن است که این انقلاب که در عین حال انقلابی در قدرت تولید و خلاقیت بسیار عظیم بشریت است، بیش از پیش این امکان و ناگزیری پایان دادن به نظام سرمایه داری را پیش رو قرار میدهد. و این بسیار شورانگیز و امید بخش است.*