سرکرده دزدان – باز هم یارانه ها!

فضاى سیاسى ایران همچنان یکسر در قرق پدیده یارانه هاست. زندگى معمولى و روزمره مردم تا سیاستها و روندهاى اصلى اقتصادى و سیاسى آن جامعه به این روند گره خورده است. مساله بسادگى اینستکه اکثریت بزرگ آن جامعه، کارگر و مردم زحمتکش چگونه خواهد توانست گلیم خود را از قیمتهاى افسار گسیخته بیرون بکشند؟ تا بوده، این حکومت جز فقر و محرومیت باز هم  بیشتر چیزى را براى مردم زحمتکش بهمراه نداشته است. ظاهرا هنوز این آخر خط نیست. با طرح یارانه ها مساله بسادگى اینستکه آیا میتوان به تضمینى براى تامین حداقل معاش، تضمینى براى همین حد نازل زیر خط فقر امیدوار بود؟ در دنیاى مدرن و به اعتبار نیمچه تمدن هم که شده تامین زندگى و معاش حق بى چون و چراى هر شهروند جامعه است. سوال اینستکه در ایران جمهورى اسلامى براى تامین این حق یقه چه کسى را باید گرفت؟ میگویند بزرگترین طرح اقتصادى پنجاه سال اخیر را دارند در قالب پدیده یارانه ها به اجرا در میاورند. جدا از وعده هاى پوپولیستى پوچ عوامفریبانه، اما در واقعیت امر در روز روشن، در جوهره اصلى طرح عظیم اقتصادى خود دولت با گامهاى بزرگ  از هر گونه وظیفه تامین نیازهاى پایه عقب مینشیند، و با هر گام سر و کله پدیده هاى دیگرى پیدا میشود که در مقابل مردم و انتظاراتشان  قد علم میکند. ابراز وجود محتکران از یک طرف و بازار قیمتها از طرف دیگر بسیار چشمگیر است.
بنا به اظهارات احمدی نژاد دولت وارد فاز نهایى اجراى طرح هدفمند کردن یارانه ها شده است. بنا به این ادعا، با واریز شدن مبالغ وعده داده شده به حساب مردم، ٩٠ درصد طرح به سرانجام رسیده است. بقول ایشان در یکقدمى موفقیت توطئه دشمنانى را باید خنثى کرد. دولت و مقامات گرانفروشان و محتکران را انگشت نما میکنند؛ کسانیکه بطور مصنوعى قیمتها را بالا میبرند، سوء استفاده گران، مفسدین اقتصادى تهدید شده اند و  نیروهاى بسیج براى سرپرستى اصناف بازار را براى خنثى ساختن توطئه گسیل گشته اند. ظاهرا این رژیم انتظار دارند چند صباحى مردم را با نمایش “مبارزه با گرانفروشى” سرگرم کنند. اعتراض مردم را متوجه تعدادى سودجو و توطئه گر سازند و لابد در سناریوى تکمیلى همیشه آشنا، جلوى دوربین تلویزیونها درب انبارهاى مخفى را باز کنند و شاید چند نفرى را هم به پاى چوبه دار ببرند. این نمایش باندازه کافى نخ نما و رسوا هست که خیرى براى جمهورى اسلامى بهمراه نداشته باشد.
گرانى و گرانفروشى ابدا پدیده جدیدى در دنیاى بازار و سرمایه، و در نوع سراپا عفونى جمهورى اسلامى ایران نیست. اما هر شاگرد کلاس دوم ابتدایى میتواند براى آقاى رئیس جمهور استدلال کند که افزایش قیمت مایحتاج مردم در ابعاد سراسرى را نمیشود به گردن حرص و سودجویى فروشندگان انداخت. فروشنده اصلى بخش مهمى از این اقلام خود دولت است. تازه اگر بحث بر سر تعدادى محتکر و گرانفروش است، چرا دولت در اجراى تکالیف قانونى خود کوتاهى میکند؟ مگر نه اینستکه دولت فخیمه و دستگاه اطلاعاتى آن در پیدا کردن چهار برگ اعلامیه و کتاب “ضد انقلابى” دانشجویان معترض دست هر چه جاسوس و نیروى ضربت دنیا را از پشت بسته است؟ مگر نه اینستکه دستگاه اطلاعاتى متبوعه ایشان از ایمیل تا حساب بانکى و مکالمات و رفت و آمد مخالفان سیاسى را زیر کنترل کامل دارند؟ مگر نه اینستکه از زیر سنگ هم که شده مخالفان را شکار و به زندان میسپارند؟ چطور شد در رفتار با مخالفان سیاسى هیچ “قانونى” رعایت نمیشود، دادگاه و وکیل و شاهد و دفاع و حقیقت یکسرِ چرند بحساب میاید اما در مقابله با محتکرانى که بقول خود، ریاست جمهورى بخوبى خبر دارد که  خون مردم را در شیشه کرده اند، اینهمه این پا و آن پا میشود؟ چگونه است براى حجاب اجبارى قشون قشون به خیابانها گسیل میشود، چگونه است دولت براى سرکوب کارگران معترص ایران تایر و لوله سازى اهواز سرباز قلتشن و زندان و کم نمیاورد ؟
تعقیب سلسله  اینگونه سوالها ابدا ضرورى نیست. حقیقت اینستکه بر علیه دزدى و سرگردنه گیرى اول باید سراغ خود دولت و اعوان و انصارش رفت. اینها دزد نان مردم، دزد حرمت و حقوق آنها، دزد امنیت، دزد رفاه، دزد نان و تحصیل کودکان و دزد زندگى و دلخوشى اکثریت بزرگ مردم شریف و زحمتکش آن جامعه هستند. اینها دزد اختیارت مردم بر سرنوشت روزمره خود هستند. مردم خود محتکر و سوجویان را میشناسند. یک روز آزادى کافى است تا این بساط را در هم بپیچند. براى زنجیر کردن محتکران سود جو و براى برگرداندن شرافت به هر کاسب کار سرکوچه اول باید سراغ خود دولت، خود سرکردگان رژیم رفت.
اما در مورد پدیده “بازار” ظاهرا کار به این سادگى نیست. دستهاى “نامریى” که تورم را بالا میبرند.  ارزش پول، قیمتها، عرضه و تقاضا، قیمت برابرى ارز در مقابل دلار را دیگر نمیشود بسادگى به نیت و تصمیمات دولت نسبت داد. دستهاى نامریى که در یک چشم زدن و با تغییر تورم تمام ارزش یارانه هاى نقدى را در همان آستانه واریز شدن به حساب مردم، دود کرد و بهوا برد! اجازه بدهید بجاى غرق شدن در سیکل معیوب سوالات اقتصاد سیاسى و آنهم از زبان معوج مقامات و دست اندرکاران جمهورى اسلامى، این واقعیت ساده و اساسى را جلوى صحنه ببریم که آن جامعه بر منطق سرمایه دارى استوار است. تورم و نوسان قیمتها جزو ذاتى منطق این جامعه است. اینها مکانیسم ساده جامعه براى دفاع و حفظ سود سرمایه داران است. پاسخ طبقاتى کارگران در مقابل این پدیده از صد سال پیش روشن و گویا بوده است: سرمایه داران و صاحبان جامعه هر غلطى با اقتصادشان میکنند، ولى عجالتا و فورا باید ضایعه تورم را با افزایش پرداختى به کارگران جبران سازند! انتظار براى هر گونه راه حل دیگر، انتظار براى بهبود اقتصادى بیهوده است. تورم و نوسانات بازار بخوبى گویاى بى تابى سرمایه براى حفظ فورى منافع خود است.
احمدی نژاد و دولت اش بیجا میکند دم از دفاع از منافع مردم زحمتکش  میزند در صورتیکه قاطعانه و بیرحمانه کارگر و مردم زحمتکش  را از هرگونه امکان دفاع از خود محروم ساخته است. سرمایه دار و انبار و کارخانه و فروشگاه و قیمت گذارى دلخواه و بانک مرکزى و بورس و محتکر را بجان مردم انداخته اند و در عوض تشکل کارگرى و سندیکا ممنوع است، اسانلو و صدها رهبر کارگرى در زندانند، اعتصاب جرم است. هر چه سرمایه دار و جیره خواران متخصص اقتصادى، همه همپالکى هاى رنگارنگ دلسوز نظامشان سخاوتمندانه از منبر و میکروفون برخوردارند و در عوض زبان کارگر و دانشجو و معترض اگاه را در دهان میبرند. اظهارات و ادعاى پوپولیستى این دولت در هدفمند کردن یارانه ها در دفاع از مردم زحمتکش یک پول سیاه ارزش ندارد. اینها هر چه سگ و جانور را بجان مردم و نان سر سفره آنها انداخته اند و در عوض سنگر را بسته اند که مردم نتوانند از خود دفاع کنند. این بازار کلاشانه همانقدر برد دارد که نیروى سرکوب رژیم مردم را به تسلیم وادار میسازد. به هر درجه که اعتراض مردم سرباز کند به سرعت برق و باد این خزعبلات رنگ میبازد.
دولت جمهورى اسلامى در اجراى بزرگترین طرح اقتصادى حیات خود، تنگناى بزرگى را در مقابل زندگى بخش اصلى مردم در آن جامعه قرار میدهد. جوهره این طرح ربطى به دفاع هدفمند دولت از مردم محروم در مقابل آقازاده ها و بالاشهرى ها ندارد. مساله شانه خالى کردن دولت در مقابل مسئولیت خود در تامین زندگى مردم است، با اجراى این طرح مردم زحمتکش بجاى ادعا و انتظار طبیعى از دولت براى تامین مایحتاج خود، باید امیدوار باشند که “صدقه” واریز شده دولتى بعنوان یارانه هدفمند چقدر در دنیاى واقعى به نیازهایشان پاسخ خواهد داد. تا همین جا این طرح امتحان خود را پس داده است.
حتى در دوران “طلایى” گذشته قبل از اجراى طرح یارانه ها، اعتراض گسترده و عمیق بر علیه فقر و فاصله طبقاتى در دل جامعه غلیان داشته است. ایران جامعه اى در حال انفجار از اعتراض و نارضایتى بحساب آمده است. مردمى که دولت جمهورى اسلامى را بانى و مدافع یک نظام مملو از ستم و تباهى و استثمار بحساب آورده اند. جامعه اى که اعتراض و خواست و مطالبات کارگرى بیش از هر پدیده دیگرى نیرو و سمپاتى را گرد خود آورده است. این جامعه بیش از هر زمان در نارضایتى و دلهره بسر میبرد. دولت باید فورا و بدون هیچ کم و کاستى تامین زندگى و نیازهاى مردم را بعهده بگیرد. این اعتراض و خواستى است که باید در آن جامعه موج بزند. کارگران در صف اول و ستون فقرات این اعتراض هستند.
مصطفى رشیدى
٢۵ نوامبر ٢٠١٠