موسوى و “فتنه ساختگى سبز و سرخ”

شبحی ترسناک بر فراز سر حکومت در گشت و گذار است. شبح فتنه! نامی که برای انقلاب و اعتراضات و تظاهرات مردم بکار میبرند تا وحشتشان را مخفی دارد اما کمکی نکرده است. فتنه دارد همگی شان را شب  و روز چپ و راست میکند. گفتمانشان این روزها تماما فتنه است. بخش حاکم مدام دارد در مورد “فتنه دوم” و “فتنه اقتصادی” هشدار میدهد و در این شهر و آن شهر اعلام آماده باش میکند و رهبرش را از این سو به آن سو گسیل میکند تا از آخوندها و مزدورانش سان ببیند. جناح مغلوب نیز در مورد فتنه سبز و سرخ “ساختگی” هشدار میدهد. هردو از یک چیز وحشت کرده اند و آن فضای ملتهب و اعتراضی جامعه است که بویژه با اعتراضات دانشجویان در دانشگاههای مختلف و ۱۶ آذر و اعتراضات کارگری بسیار جدی تر جلوی چشمشان قرار گرفته است. هشدار موسوی در پیامش به مناسبت ۱۶ آذر در مورد “آشوبهای ساختگی تحت عنوان فتنه سبز و سرخ” از این نظر بسیار قابل توجه است. منظور موسوی در واقع نه فتنه ساختگی سرخ است و نه سبز. او میخواهد در مورد فتنه واقعی سرخ هشدار دهد. اما جرات ندارد. از نظر سیاسی به نفع خود نمیداند که اینگونه طرح کند.

 

واقعا باید از ایشان پرسید اولا منظور از ساختگی بودن فتنه چیست و فتنه غیر ساختگی چه مقوله ای است؟ اگر منظور اینست که جناح حاکم توطئه کند و خودش شورش و تظاهرات بنام مردم راه بیندازد که بشدت غیر واقعی و مسخره است. حاکمینی که از ترس شورش مردم شب و روز ندارند، چگونه جرات میکنند دست به ریسک یک شورش ساختگی بزنند و مطمئن باشند که بهانه ای برای شورشهای میلیونی واقعی مردم نشود؟  ثانیا برادر! توکه در مورد فتنه ساختگی سرخ هشدار میدهی آیا با “فتنه واقعی سرخ” یعنی انقلاب مردم برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی یا با هر تعبیر دیگری، مشکلی  نداری؟ جواب این سوالات برای هرکسی روشن است. موسوی عین برادران حاکمش با هرچه بوی انقلاب و رادیکالیسم و چپ بودن و مردمی بودن بدهد بشدت مخالف است و از آن وحشت دارد. و دقیقا به همین دلیل است که برای ۱۶ آذر پیام داده است تا برادران تحکیمی و انجمن اسلامی ها را بخط کند که در برابر دانشجویان چپ و رادیکال و سرنگونی طلب، متحد شوند و حرکتهای ضد حکومتی را خنثی کنند. وگرنه معلوم نیست به موسوی چه ربطی دارد که کدام فتنه سرخ واقعی است و کدام ساختگی.  جالبتر اینست که موسوی وقتی میخواهد در مورد چپ هشدار دهد، از همان عبارت “فتنه” استفاده میکند که خامنه ای ها و احمدی نژادها و برادران حاکمش استفاده میکنند.

 

موسوی از همان ۶ دی سال گذشته یعنی تظاهراتهای روز عاشورا از خیزش مردم وحشت کرد و این خیزشها بود که او را به سکوت وادار کرد و نه تهدید و فشار باند خامنه ای و احمدی نژاد. آنجا بود که او بو برد که دوره “فتنه سبز” تمام شده است. کنترل از دست او و شرکایش خارج شده است و باید ترمز را بکشد. مصطفی تاج زاده همان زمان هشدار داده بود که اگر زودتر ترمز را نکشیم دیگر این کامیون انقلاب را که به سرازیری افتاده نمیشود متوقف کرد. موسوی از مردم انقلابی و سرنگونی طلب بود که وحشت کرد و شکست خورد و نه از برادران در حکومتش. اکنون هم مثل خامنه ای و شرکا بو کشیده است که فضا دارد به سمتی میرود که دانشجویان و کارگران و مردم به جان آمده از سرکوب و فقر و گرانی و تبعیض، دست به اعتراض و اعتصابات و شورش بزنند. این همان است که او اسم آنرا فتنه سرخ گذاشته است. و تمام هشدارش در این مورد است و نه هیچ چیز دیگری. او نه اکنون و نه حتی در اوج تظاهراتهای مردم هم این جربزه را نداشت که بدون اجازه خامنه ای و دولت فراخوان تظاهرات بدهد بلکه همانگونه که خود بارها اعتراف کرد به دنبال مردم لنگ لنگان براه افتاد. اکنون همانگونه که بارها گفته ایم میان منگنه انقلاب مردم و سرکوب حاکمین گیر افتاده است و با وجود این نگران فتنه سرخ است. نگران ۱۶ آذر و اعتراضات دانشجویان سرنگونی طلب است. نگران حرکت مردم است. شاهد اینست که اوضاع دارد به سمتی میرود که دانشجویان و جوانان و کارگران و زنان و همه مردم این بار با قدرتی بیشتر و با خواستهایی روشن تر و رادیکالتر دست به انقلاب علیه این حکومت بزنند و از دست ایشان کاری ساخته نباشد و نظام و قانون اساسی کذایی و دوره خمینی برای همیشه پرونده شان بسته شود. این هشدار قرار است مانع چنین فضایی شود. به ایشان فقط میشود گفت برادر به خودتان توهم نداشته باشید. کاری نمیشود کرد. به نفع تان است که سکوت کنید و کلاهتان را نگه دارید که باد نبرد و به فکر نظامتان نباشید. باور کنید برای حفظ نظام دیگر کار چندانی از دست کسی ساخته نیست.*