"بازگشت به جنگ سرد"!

یا پیشروی روسیه در جدال قدرت امپریالیستی؟
سخنان تند پوتین در کنفرانس مونیخ علیه سلطه طلبی آمریکا را سخنگویان دولت آمریکا با تلخی زیاد تحویل گرفتند و "غیرمنتظره" و "ناامیدکننده" خواندند. میدیای غرب هم آن را "بازگشت به جنگ سرد" یا آغاز "جنگ سرد جدید" توصیف کرد! توصیف اوضاع امروز با ترم "جنگ سرد" بیشک غلط انداز است و در بیگناه ترین حالت جز سنگینی میراث گذشته بر مغز زندگان و عاریه گرفتن مفاهیم سپری شده نیست. اما هدف آگاهانه این توصیف "جنگ سردی"، تداعی سخنان پوتین با این واقعیت است که روسیه "جنگ سرد" قبلی را باخته است (پس این را هم خواهد باخت!). این دیگر فراتر از تحلیل و یا گزارش "ابژکتیو" اوضاع، بخشی از خود جدال قدرت است که به نقش ژورنالیسم مزدور در مهندسی افکار بر میگردد.

دادن تصویر همه جانبه از موقعیت فعلی روسیه در موازنه جهانی قدرتهای امپریالیست، هرچند ضروری است، در این نوشته کوتاه نمیگنجد. آنچه میخواهم اشاره کنم جایگاه سخنان پوتین بر متن شرایط تغییر یافته جهانی حاصل از بن بست استراتژی آمریکا است که فهم آن برای پراتیک سیاسی ما در مبارزه علیه جمهوری اسلامی و مقابله با استراتژی قلدری نظامی آمریکا ضرورت دارد. واقعیتی که سالهاست بر آن تاکید میکنیم اینست که نه جنگ ١٩٩١ خلیج بخاطر اشغال کویت بود، نه حمله آمریکا به عراق و اشغال آن کشور بخاطر سلاح کشتار جمعی رژیم صدام بود و نه تهدید حمله به ایران به مساله سلاح اتمی مربوط است. از بعد از پایان جنگ سرد و سقوط بلوک شرق، استراتژی آمریکا تحمیل سلطه یگانه خود بر رقبای جهانی اش یعنی اروپا، روسیه، چین و ژاپن و غیره با اتکاء به قلدری نظامی بوده است و همه جنگهای شانزده سال گذشته آمریکا به هر بهانه ای بوده باشد این هدف را تعقیب کرده است.

با بن بست استراتژی نظامی آمریکا، اکنون رقبای جهانی آمریکا نقشه های جدیدشان برای پیشروی در این جدال قدرت و توقعات جدیدشان برای سهم بردن از ثروت و قدرت جهانی را به اجرا گذاشته اند. سخنان پوتین در مونیخ و بلافاصله تور دیپلماتیکش به خاورمیانه و دیدارش با سران سعودی و اردن، متحدان همیشگی آمریکا، چیزی جز یک گام تعرض در این جدال قدرت نیست. پوتین پرچمدار ناسیونالیسم روسی، از این زاویه و در دل شرایط امروز جهان میخواهد بویژه در خاورمیانه در برابر آمریکای به بن بست رسیده قد علم کند. چین هم چنین برنامه ای در آسیا و آفریقا دارد و اتحاد اروپا هم در بعد جهانی تری چه در برابر آمریکا و چه در برابر روسیه و چین مشغول صف آرایی است. به این ترتیب توازن قوا میان صفبندیهای امپریالیستی بطور بازگشت ناپذیری به زیان آمریکا بهم خورده است. یک دوره از قلدری نظامی آمریکا که با جنگ ١٩٩١ خلیج زیر پرچم "نظم نوین جهانی" شروع شد، دارد به پایان میرسد. سخنان پوتین جز بیان این موقعیت جدید جهانی از دیدگاه ناسیونالیسم روس چیز دیگری نیست.

اوضاع برزخی کنونی و جدال چندجانبه رقبای جهانی، به جمهوری اسلامی فرصت وقت خریدن و عمر خریدن در شکاف این جدالها میدهد، فرصتی که از آن برای تشدید خفقان و سرکوب بر مردم استفاده میکند و شواهد آن را روزمره میبینیم. اما مصاف جمهوری اسلامی با مردم پاشنه آشیل این رژیم است. این مصاف سرنوشت ساز را ما مردم ایران باید با قدرت اتحاد خود و با تعجیلی که حاصل درک و آگاهی مان از موقعیت کنونی جهان و منطقه و تاثیر آن بر تحول اوضاع در ایران است قاطعانه پیش ببریم. تاکیدات مکرر ما بر خطرناک بودن انتظار یک وجه مهم آگاهی بر ویژگی کنونی اوضاع است. تمام تجربه تاریخی شانزده گذشته و اوضاع امروز بر درستی ارزیابیها و تحلیل های ما حکمتیستها گواهی میدهد. این ادعا نیست. واقعیت است. به حزب حکمتیست بپیوندید. سیاست ما برای سرنگونی هرچه سریعتر جمهوری اسلامی بعنوان راه خروج جامعه ایران، و حتی منطقه و جهان، از این اوضاع انفجارآمیز و مرگبار را با اتحاد خود تقویت کنید. این نقش تاریخی را مردم ایران امروز در صف پیشین بشریت آزادیخواه میتواند و باید ایفا کند.