اسلام٬ ابزار حقارت و سرکوب در محیطهاى آموزشى

کشمکش بر سر سرنوشت رشته هاى مربوط به علوم انسانى در دانشگاه هاى ایران  به صدر موضوعات داغ فضاى سیاسى ایران تبدیل شده است. دوازده رشته علوم انسانى در دانشگاه تهران بعنوان قربانى اول دور جدید حمله رژیم در این زمینه بحساب میایند. وزیر علوم دولت حاکم خواهان دانشگاههایى است که دروس آن منطبق با مبانى “دینى و بومى” باشد. در این راستا٬ دیگر جایى براى رشته هاى جامعه شناسى و هر درس مرتبط با حقوق زنان٬ حقوق شهروندان و امثال آن باقى نمیماند. باز هم بقول جناب وزیر علوم٬ همپالکى هاى ایشان در حوزه هاى علمیه قم دست اندرکار تدوین و تعیین رشته ها و دروس منبطق با ارزشهاى اسلامى هستند. تا اطلاع ثانوى دانشگاه و دانشجویان و اساتید به خیابان ریخته شده اند.
این تعرض تازگى ندارد. اسلامى کردن مضمون درسها از مبانى فضاى سرکوب دلخواه رژیم را تشکیل داده است. دفاتر اوباشان بسیج دانشگاهى٬ دستگیرى و خفقان٬ حجاب و مناسک اجبارى مذهبى٬ تفکیک جنسى٬ قبر کشته هاى جنگى در محوطه دانشگاهها٬ سانسور دایمى و دهها دسیسه و سیاست آشکارا سرکوبگرانه را میتوان نام برد که سرگذشت فضاى دانشگاهها را رقم زده است. غربال دانشجویان متقاضى بر اساس تستهاى مسخره مذهبى و انواع تعهدات کتبى مربوط به رعایت حجاب٬ و پر کردن صندلى ها از فرزندان خانواده شهدا و بسیجیان را هم باید به لیست بالا اضافه کرد. با دیدن این چهارچوب است که میتوان تصویر واقعى ترى از مقاومت گسترده دانشجویان علیه رژیم را بدست داد. این کشمکش با قیمت سنگینى براى دانشجویان تمام شده٬ در دور جدیدى از حمله٬ دانشگاهها در تمام کشور را به خاک و خون کشیده اند٬ هر جنبنده و مقاومتى و در راس آن حرکت گسترده دانشجویان آزادیخواه و برابرى طلب را در هم کوبیده اند٬ و در این متن وزیر علوم وسط میدان را گرفته٬ با مشت به سینه هاى خود میکوبد و با نعره هاى اسلامى فرصت را براى تعرض بیشتر جلوى خود باز میبینند.
تعرض اخیر محکوم است. دست رژیم باید از رشته هاى علوم انسانى کوتاه شود. اساتید و دانشجویان هزار بار حق دارند که بر سر استقلال دانشگاهها و مراکز آموزشى تاکید کنند. این یک انتظار و حق بدیهى و پیش پاافتاده است که هر خرده دیکتاتور تازه بدوران رسیده اى٬ براى حفظ ظاهر تمدن هم که شده٬ خود را به رعایت آن ملزم میبیند. بحث بر سر دفاع از وضع موجود نیست٬ تا همینجا عفونتهاى مذهبى اسلامى تا عمق مفاد درسى و در ساختن ذهن و آموخته هاى دانشجویان تاثیر بجا گذاشته اند. اما این براى رژیم کفایت نمیکند. ظاهرا هر چه با نام و اثرى از تاریخچه و دستاوردهاى تمدن و دانش را باید برچید و بجایش زباله هاى دینى و اسلامى را٬ بخورد جوان بخت برگشته داد. دانشجو و استاد و هر آدم با شعورى که پشت هر کتاب٬ پشت هر جلسه تدریس و زنگ انشا سنگرى را بر علیه خزعبلات دینى و بر علیه سرکوب میسازد باید مورد دفاع و حمایت قرار بگیرد.
تمام سناریوى رژیم کمتر از یک جنون نیست٬ جنون افسارگسیخته تحمیق و دشمنى با هویت و حرمت و شعور انسانها. اما مساله رژیم بسیار فراتر از دشمنى صرف با آگاهى و دانش است. همپاى فشار ارتجاعى مذهبى در تمام شئونات محیطهاى تحصیلى٬ شتاب و حرص و سرمایه گزارى هاى عظیم براى کسب و رواج مدرنترین دانش و تکنیک بشرى از طرف همین حکومت در دستور قرار داشته و دارد. مساله رژیم بسیار بیشتر از جنبه صرف مذهبى ایدئولوژیک و یا پایبندى به یک وظیفه توحیدى٬ داراى بعد مادى و زمینى است: حفظ یک نظام و یک حکومت با همه منافع و برکات فورى و دنیوى آن! هنبونه دین اسلام با دریایى از قبیحترین و شرم آورترین برداشتها و احکام در مورد انسان و انسانیت هیچ وقت به این اندازه  “بدردبخور و کارساز”  نمیتوانست باشد. انگلهاى ساکن فیضیه و علماى قد و نیم قد هرگز نمیتوانستند اینقدر منشا  “خیر”  قرار بگیرند.  این دین و این حکومت در همه کلیتش یک موهبت بزرگ براى حکومت سرمایه در ایران عمل کرده است.  فرودستى زن٬ حجاب٬ قدرقدرتى  والدین نسبت به کودکان٬ صیغه٬ صدقه٬ قصاص و همه گوشه و زوایاى این پدیده در خدمت بردگى بخش اصلى جامعه و سرسپردن به سرنوشت مقدر موجود٬ هر چقدر نکبت بار که باشد٬ است. عقل معاش٬ حکم بقا و تداوم بسادگى به حکومتشان حکم میکند که محیطهاى آموزشى بند ناف آنها را شکل میدهد.
همزمان با حمله به دانشگاهها٬ همپالکى وزیر علوم در وزارت آموزش و پرورش از یک پروژه عظیم دولت براى دانش آموزان دختر پرده برداشت. قرار است که در مدارس و مشخصا دبیرستانها آموزشهاى اجبارى خانه و شوهر دارى براى دختران در سیستم آموزشى گنجانده شود. هدف آماده کردن زمینه ازدواج زودرس است تا جامعه و دختران از گزند آسیبهاى اجتماعى در امان بمانند! حمله به دانشگاه علوم را باید با دهها  سیاست مستقیما ضد انسانى دیگر٬ با جداسازى جنسى مدارس٬ با ارسال آخوند براى دهها هزار مدرسه  در کنار هم قرار داد. 
بقول خود مقامات رژیم٬ به شهادت چسناله هاى صاحب منصبان مذهبى٬ رژیم در تمام تشبثات خود پیروز بیرون نیامده است. حقیقت تلخ اینستکه تا همینجا آفتهاى اسلامى و سرکوب حکومت نسل بزرگى از انسانهاى آن جامعه را به تباهى روحى و جسمى و اجتماعى مواجه ساخته است. اما مقاومت در مقابل تهاجم و توحش مذهبى در ایران از سرفصلهاى درخشان مقاومت تاریخ جامعه انسانى براى زندگى شایسته تر را تشکیل داده است. براى کوتاه کردن دست حکومت٬ براى سرنگونى رژیم٬ براى بهم زدن جهنم طبقاتى حاکم٬ براى رهایى از سرکوب و زندان باید جنگید. در عین حال مبارزه مستقیم و بدون گذشت علیه قوانین و ارتجاع مذهبى اسلامى از اجزاى مهم رهایى از چنگال بختکهاى اسلامى حاکم بر ایران است. کودکان و جوانان را باید از گزند ارتجاع و حمله بغایت سازمان یافته رژیم نجات داد. مدارس و دانشگاهها از مراکز مهم جنگ ما٬ آگاهى و آزادیخواهى ما علیه جمهورى اسلامى است.
مصطفى رشیدى
دهم نوامبر ٢٠١٠