اعتراض دانشجویان انگیسی به افزایش هزینه ثبت نام و رفرم در قوانین آموزشی

روز چهار شنبه ۱۰ نوامبر ۲۰۱۰ لندن شاهد بزرگترین و پرجنب و جوش ترین اعتراض دانشجویی در سال های اخبر بود. بیش از ۵۰ هزار نفر از دانشجویان و کارگران بخش آموزش در اعتراض به افزایش هزینه ثبت نام  و هم چنین علیه رفرم های آموزشی به طور کلی و برای ایجاد سیستم آموزشی عادلانه رایگان در همه سطوح آموزشی به خیابان آمدند. بلوک های متعددی در تظاهرات حضور داشتند. دانشجویانی از دانشگاه های شهرهای مختلف کشور، دانشجویان کالج، دانش آموران، معلمان و سایر گروه های اجتماعی که خود را با مسایل اجتماعی در تماس نزدیک قرار می دهند و مسایل اجتماعی را مساله خود و همه می دانند، حرکت مشترک اعتراضی را انجام دادند.
چرا دانشجویان دست به اعتراض می زنند؟ آیا تنها مساله شهریه و یا مسایل صنفی دانشجویی آن ها را به میدان مبارزه اجتماعی می کشاند؟ پاسخ همان گونه که خودشان می گویند روشن است. قشر دانشجو که اکثریت شان از خانواده های کارگری می آیند مساله اختلافات طبقاتی و امتیازات طبقاتی را بهتر از دیگران درک می کنند. عدالت اجتماعی برای شان مساله روز است و چون خود در پایه اجتماع قرار دارند و اکثریت جامعه را تشکیل می دهند بهترین گزینه را برای بیان خواسته های شان سیستم آموزشی عادلانه و رایگان برای همه و در همه سطوح آموزشی از کودکستان تا دانشگاه می بینند. بیان این خواسته خود به طور غیر مستقیم یعنی یک مبارزه اجتماعی طبقاتی. یعنی به چالش کشیدن دولت سرمایه داری برای باز گرداندن بخشی از آن چه که به عنوان مالیات از دستمزد یا کارپرداخت شده کارگران یعنی والدین شان و خودشان- که اغلب بکاری نیز مشغولند تا بتوانند خرج کمر شکن تحصیل را تامین کنند – ماهانه و برخلاف مورد سرمایه داران بدون هیچ گونه بخشودگی و تخفیف کسر می شود. اما خرده ای بر آن ها وارد نیست اگر مستقیم با سرمایه در نمی افتند زیرا این نه وظیفه آن ها که وظیفه طبقه کارگر است که همه و از جمله آنها را به عنوان یک بخش بالقوه طبقه، حول اهداف ضد سرمایه داری بسیج کند. واضح است که هر حرکت اجتماعی برای بهبود شرایط زندگی و کار. برای بالا بردن استانداردهای اجتماعی ، برای ایجاد توازن روانی و حتی اگر اندک باشد باید توسط کل طبقه مورد حمایت قرار گیرد تا ارتقا یابد.
رفرم های آموزشی چه ویژگی هایی دارند؟ اصولا رفرم در تقابل با انقلاب مطرح می شود. اگر به تاریخ رفرم های مهم نگاه کنیم خواهیم دید که پیش از انجام آن شرایط سیاسی اجتماعی به نفع تغییر رادیکال و انقلابی جامعه در حرکت بود و می رفت که در تداوم و تکامل خود کل سیستم اجتماعی اقتصادی حاکم را به پرتگاه زوال بکشاند. طبقه ی حاکم برای رهایی ازین موقعیت مرگبار از طرفی معمولا دست به سرکوب نیروهای مبارزگر می زند و از طرف دیگر دست به اقداماتی می زند که به طور موقت برنارسائی سرپوش بگذارد یا اندکی بهبودی ایجاد کند. اغلب این اقدامات توسط نیروهای رفرمیسم به عنوان اقدامات مشعشع و دوران ساز تبلیغ و ترویج می شود و آن ها را نه استحاله خواست های واقعی جامعه در قالب نچسب کنونی بلکه تغییرات بنیادی جا می زنند. اما در دو دهه ی گذشته رفرم ها حتی این گونه نیز نبودند و در مقایسه با این رفرم ها هم معنایی منفی داشته اند بدین معنی که هم وغم شان در روبیدن و جارو کردن و حذف کردن امتیازات رفرمی ای بود که با شدت یابی مبارزه اجتماعی طبقاتی در دهه های ۶۰ تا ۸۰ به ویژه خیزش سراسری ۱۹۶۸ و پی آمد های آن که می رفت برای سرمایه داری مشکل ساز شود، بدست آمده بود یعنی سرمایه داری از ترس مرگ به تب راضی شده بود تا بتواند فرصتی برای تجدید قوا پیدا کند. متاسفانه این فرصت را سرمایه داری بدست آورد اما نیروهای اجتماعی در غیاب یک طبقه کارگر رزمنده سرمست از امتیازات کسب شده دوباره سر در لاک خود فرو برد و به سرمایه فرصت تجدید قوا داد. از این مرحله به بعد که از دهه ۱۹۹۰ شاهد آن هستیم، جنب و جوش سرمایه برای اعاده حیثیت از ضعف خود آغاز شد. در زمینه آموزش با توجه به بزرگ بودن این بخش و نیاز خود سرمایه به نیروی کار چه فکری و چه یدی – گرچه فاصله این دو دائما کوتاه تر می شود – و بودجه بالای آن بسیار زود مورد حمله قرار گرفت. آموزش رایگان در سطح دانشگاه در سال ۱۹۹۷ در زمان حکومت حزب لیبرال کارگر در دولت تونی بلر قطع و مبلغ ۳۰۰۰ پوند شهریه سالانه تعین شد که با وجود اعتراضات دانشجویی کماکان تا امروز ادامه دارد. تنها در اسکاتلند شهریه در سال ۲۰۰۰ لغو شد. رفرم های بهداشتی روی دیگر این سکه بود که سبب وضع اسفبار بهداشتی در انگلیس شد که خود جای بحث دیگری را می طلبد. هم چنین است رفرم در بازار کار که سبب شیوع قراردادهای موقت کار و از بین رفتن امنیت شغلی و حاکم کردن شرکت های مقاطعه کار نیروی انسانی برسرنوشت کارگران شد که این مساله برای کارگران ایرانی بسیار قابل لمس است. این وضعیت در همه کشورهای اتحادیه اروپا حاکم است. چنان که به طور مثال در آلمان در سال ۲۰۰۴ رفرم در امر بهداشت و انداختن پول دوا و درمان بردوش بیمه شدگان و ناتوانی مردم در پرداخت و تحمل رنج بیماری و درد که  سبب آسیب پذیری شدید آنان شد و سلامت جامعه را به خطر انداخت. رفرم در بازار کار و رفرم مالیاتی  موجب انداختن میلیون ها کارگر به بخش نیروی کار فوق العاده ارزان شد و نتیجه محسوس آن بالا رفتن شمار افراد زیر خط فقر بود به نحوی که امروز یک نفر از هر شش آلمانی فقیر است که چیزی بیش از ۱۱ میلیون نفر را تشکیل می دهد. یا رفرم آموزشی و تعیین شهریه برای هر ترم ۵۰۰ یورو که باعث  محرومیت بسیاری از دسترسی به آموزش عالی گردید.
در انگلیس بعد از حمله بزرگ سال ۹۷ به آموزش و حملات کوچک و تهدید های بعدی بالاخره دمل در ماه نوامبر سر باز کرد و ماهیت دولت لیبرال کارگری انگیس را بهتر به توده های مردم انگیس نشان داد گرچه به دلیل پایین بودن سطح آگاهی  طبقاتی به دلایلی که در بالا ذکر شد تعجب آور نیست که از کارگری یا کارگرانی بشنویم که بگویند چرا ما مالیات بدهیم و دانشجویان رایگان تحصیل کنند اما وقتی پای بچه های خودشان به دانشگاه باز شود به مهمل بودن این دید که توسط رسانه های سرمایه داری به آن ها الغا می شود پی خواهند برد. آری در همین ماه جاری دولت اعلام کرد که می خواهد طی چهار سال مبلغ ۸۱ بیلیون پوند صرفه جویی کند و بنابراین بودجه را باید ۱۵% کاهش دهد. باید ذکر شود که کاهش بودجه به معنای کاهش مقداری بودجه نسبت به بودجه سال قبل نیست بلکه مراد ازین واژه در سخن دولت سرمایه داری کاستن از بار مخارج در زمینه های اجتماعی، بهداشتی، آموزشی، فرهنگی، رفاهی و ازین گونه است اما در مقابل همواره بربودجه نیروهای سرکوب و امنیتی و نظامی و غیره با آوردن ادله گوناگون از کمک به صلح مسلح تا مبارزه با تروریسم و … افزوده می شود. بنابراین دولت یورش را آغاز می کند. یکباره مجلس تصویب می کند که قصد دارد هزینه های دانشگاهی را تا سال ۲۰۱۲ تا ۴۰% در همه رشته ها و به ویژه در ریاضی و علوم تخفیف دهد و در اولین گام شهریه ها به دوبرابر و در بعضی رشته ها به سه برابر یعنی سالانه به ۶۰۰۰ تا ۹۰۰۰ پوند خواهد رسید. در تصویب این فشار برجامعه همه نمایندگان لیبرال و محافظه کار دست در دست هم می گذارند. باید گفت آن ها کاری را می کنند که وظیفه شان است یعنی حمایت از منافع سرمایه داران گرچه در مبارزات انتخاباتی قول های دیگری می دهند و خود را با رفرم ها مخالف نشان می دهند تا آرا کارگران را جذب کنند. اشکال از ماست که همواره از یک سوراخ دوباره گزیده می شویم و در انتخابات فرمایشی سرمایه شرکت می کنیم و دشمنان خود را به عنوان نماینده حافظ منافع خود انتخاب – نه انتخاب بلکه تایید انتصاب – می کنیم و آن ها را برای یک دوره فیکس چند ساله به پارلمانی می فرستیم که مبنایش نه منافع ما که برضد منافع  ما است و حق هم نداریم اگر آن ها نه برله ما که برعلیه ما بودند برکنارشان کنیم و یا مجلس را منحل کنیم.
وقتی تصویب قانون اعلام می شود با اعتراضات دانشجویی مواجه می گردد و چنان که شرحش آمد بزرگترین اعتراض دانشجویی سه دهه اخیر سازمان داده می شود. گزارشات ضد و نقیضی از درگیری بین پلیس و دانشجویان مخابره می شود. بی بی سی مخابره می کند که هزاران نفر در تظاهراتی صلح آمیز و آرام برعلیه افزایش شهریه دانشگاهی شرکت کردند اما در جلوی ساختمان اصلی حزب محافظه کار با حمله تعدادی از افراطیون به ساختمان حزب و ساختمان میل بانک تظاهرات به خشونت کشیده شد. رئیس اتحادیه ملی دانشجویان که تظاهرات را فراخوان داده بود می گوید که خشونت مطرود است و در طرح تظاهرات ما نبوده است بلکه عده ای از خارج آمدند و ازین فرصت استفاده کردند تا یک تظاهرات عظیم را به گروگان بگیرند. پلیس می گوید یک گروه کوچک آنارشیست اعتراض را به خشونت کشاند و سبب حمله و آتش زدن ساختمان حزب شد. نخست وزیر( کامرون) که در جلسه نشست سران ۲۰ کشور در کره جنوبی حضور دارد و در انگیس نیست برای نیروهای پلیس پیام می فرستد و از آن ها به خاطر حمله به دانشجویان تشکر می کند. جناب سر استفانسن رئیس پلیس متروپولیتن ضمن حمایت از عمل پلیس کار حمله به مرکز حزب را برای لندن خجالت آور می خواند. اما بنا برتجربه شخصی ام باید بگویم که همواره خشونت در تظاهرات به حضور پلیس و تمهیدات آن ها که  باعث تحریک جوانان می گردد، مربوط می شود. زیرا در برابر مردم از پیر و جوان، زن و مرد در لباس معمولی و معمولا همراه با بچه ها و گاه سگ های شان – آن ها با دیدن پلیس خشمگین می شوند و پارس می کنند- که برای شرکت در تظاهراتی اعتراضی آمده اند، نیروهای رنگارنگ پلیس و امنیتی از سواره و پیاده و اسب سوار، سراپا مسلح با بی سیم، کلاه خود و سپر و باتوم و ماشین آب پاش و نفربر و دوربین های فیلم برداری به شیوه ای تحریک کننده قدرت نمایی می کنند و با یورش گاه و بیگاه خود به شعاردهندگان خشونت ساز می شوند – در این جا هم زمانی خشونت آغاز شد که پلیس متروپولیتن صدها نیروی ضد شورش را برای حفاظت از ساختمان حزب فرستاد- آن گاه همه بوق های سرمایه به صدا در می آیند تا آنارشیست یابی کنند و آنارشیسم را نه یک گرایش سیاسی اقتصادی موجود بلکه به طور ساده هرج و مرج طلب و جنایی برای اذهان ساده اندیش که کم نیستند مطرح نمایند. در یک جمع ۵۰ هزار نفری چنان که رسانه ها نوشته اند چگونه یک گروه ۲۰ تا ۲۰۰ نفره می تواند تعیین کننده باشد در عکس بالا تجمع معترضین در جلوی ساختمان میل بانک که نمادی از اعتراض به سیاست حمایت مالی دولت نسبت به بانک هاست که مهم ترین عامل کسر بودجه های بیلیونی سال های اخیر است بی پایه بودن این القائات را صحه می گذارد. دانشجوئی که خود را به بالای بام ساختمان بانک رسانده بود در مصاحبه می گوید: اکثریت تظاهرکنندگان آرام هستند. من واقعا از خساراتی که براموال و اشیا وارد آمده ناراحت نیستم. این کار بزرگی خشم ما را از سیاست های حاکم نشان می دهد. من تا زمانی که کسی زخمی نشود با این امر مشکلی ندارم. یک دانشجوی دانشگاه کینگز می گوید که زمانی که قاب عکس نخست وزیر پایین کشیده شد بسیار هیجان انگیز بود. اتمسفرتظاهرات بسیار جالب است و همه به نظر خوب می آیند. تظاهرات با ۱۴ زخمی و ۳۲ دستگیری پایان یافت اما در ادامه شاهد اشغال دانشگاه منچستر و اساکس با شعار دانشگاه برای همه هستیم. علاوه بر اعتصاب دانشجویی در این ماه انگیس شاهد اعتصابات دیگری از جمله اعتصاب روزنامه نگاران، معلمان، کارکنان بهداشت و آتش نشان ها نیز بود.
فریده ثابتی
۱۷نوامبر ۲۰۱۰
سیمای سوسیالیسم