باران نعمت “حقوق شهروندى” بر فراز مردم در ایران!

سیاستى که عارى از انصاف باشد٬ ثنار نمیارزد. راه بجایى نمیبرد. بعنوان یک نمونه زنده٬ دل پر از خون و دشمنى و نفرت علیه احمدی نژاد و دولتش هر چقدر هم که برحق باشد٬ اما یکذره انصاف و عدالت حکم میکند که مدال پرافتخار دفاع از “حقوق شهروندى”  را از ایشان دریغ نکرد. سلسله دلسوزان مردم ایران و حقوق شهروندى براى آنها٬ لیست بلند بالا و میلیونی را شامل میشود. احمدی نژاد عضو تازه این سلسله است. بنا به دستور ایشان گشت ارشاد رژیم جاى خود را به نیروى جدیدى تحت عنوان “گشت حقوق شهروندى” داده است. این خبر با دهن کجى گسترده اى روبرو شد. این خبر در فضاى پرتحرک سیاسى ایران٬ پر اهمیت باید بحساب بیاید. تاکیدات مکرر سردار رادان از چهره شناخته شده از فرماندهان سرسخت ناجا مبنى بر اینکه گشت جدید کماکان وظیقه مبارزه با فساد اجتماعى و بدحجابى را در دستور خود خواهد داشت٬ ذره اى از اهمیت خبر مربوطه کم نمیکند. به چند جنبه باید توجه کرد.
بازار سیاست در ایران چیزى از یک شهر هِرت کم ندارد. اتفاقا مقوله “حقوق شهروندى” معیار گویایى براى این بازار مکاره سیاسى است. قحطى حقوق شهروندى در ایران نیازى به اثبات ندارد. اما خوشبختانه لیست کسانى که براى قربانیان محروم از این حقوق شب و روز پستان  به تنور میچسبانند٬  از شمار خارج است. از جرج بوش تا دولت اسراییل٬ از دولتها و موسسات و مقامات بین المللى که سر کار نگهداشتن و کرور کرور بده بستان با رژیم هَم و غم روزمره شان است٬ همه جور جانورى را میتوان پیدا کرد. چشم حسود کور٬ خوش بحال مردم در ایران که اینهمه دولت و دولتمرد دلسوز صف کشیده اند تا با هر وسیله ممکن٬ از جنگ و محاصره اقتصادى گرفته تا  دیپلماسى فعال و تطمیع سر دیکتاتورهاى منحوس رژیم را به سنگ بزنند. خوش بحال مردم ایران که خیل بزرگ اپوزیسیون و رادیکال هست که هورا میکشند و تضمین میدهند  ته این کشمکش سیاسى بلاخره حقوق شهروندى به ثمرخواهد نشست! تازه اینها از خوشنام ترینهاى این شهر هِرت هستند.
اصل خبر به یک گره گاه مهم سیاسى در کشمکشهاى سیاسى ایران٬ اشاره دارد. کشمکش بر سر حجاب در حادترین دوره هاى خود بسر میبرد. اما هدف دولت تشدید و یا دور جدیدى از حملات علیه زنان و حجاب نیست. در فضاى سیاسى که موسوى و کروبى قهرمانان “حقوق” شهروندان هستند؛ در جایى که رفسنجانى و خطابه هاى نماز جمعه اش مبشر آزادیهاى اجتماعى بحساب میاید؛ زمانیکه زهرا رهنورد طلایه دار همیشه در صحنه حقوق زنان قلمداد میگردد؛  زمانیکه هنوز صد من یک غازهاى اصلاح طلبان دوره خاتمى٬ بعنوان راه چاره حلوا حلوا میشوند؛ چرا باید احمدی نژاد از غافله عقب بماند!؟ حقیقت آشکار اینستکه این خیل بزرگ هر کدام دارند گلیم نظامشان را از مخمصه هایش بیرون میکشند. احمدی نژاد هم دارد سهم خود را بنوع دیگر ادا میکند. نگاه کنید چگونه زن و حجاب و پوشش و عفاف و نقش دولت بعنوان منجى قانون اسلامى مخرج مشترک این مجمع الاجمعین است. بخاطر بیاورید که چگونه چشم پوشى موقت عامدانه (از جمله در دوره هاى انتخاباتى) و یا مقابلا حمله به زنان به بهانه پوشش در همه ایام حکومت عرصه اى براى تعادل مناسبتر بقاى رژیم بکار گرفته شده است.
اما سوال کاملا موجه اینستکه کدام “حقوق” و براى کدام “شهروندان” است که مورد دعواست؟ حقیقت اینستکه بخش مهمى از آن جامعه همیشه از حقوق وافرى برخوردار بوده اند. در آن جامعه شیره جان کارگر کشیدن٬ بیرون انداختنشان از کارخانه٬ عدم پرداخت دستمزدشان حقوق مسلم بعضى از شهروندان است. بخش مهمى از قربانیان دست و پا بسته این ماجرا را زنان تشکیل میدهند. حقیقت اینستکه حقوق شهروندى زنان تنها به زمینه حجاب خلاصه نمیشود٬ و تنها در این زمینه مورد تبعیض و حمله و بى حقوقى قرار نمیگیرند. در آن جامعه زنان در خانواده در مقابل شوهر٬ در مدرسه و در کوچه و خیابان و محل کار هم از حقوق شهروندى محروم مطلق است. میشود پرسید چرا موج پر افتخار سبز آزادى مدافع “حقوق” و دلسوزان “شهروندان” ایران زمین در این موارد زبانشان لال است؟ احمدی نژاد و همپالکى هاى رژیم خیلى قبلتر از “حقوق شهروندى” در لباس “عدالت” و افشاى آقازاده ها و “فقر زدایى” حساب خود را پس داده است. سرکوب و توحش افسار گسیخته جمهورى اسلامى و اینبار تحت دولت احمدی نژاد را هزاران هزار نفر با گوشت و پوست خود و عزیزانشان لمس کرده اند. آنچه  فضاى سیاسى ایران کم دارد٬ رسوا سازى چهره جریاناتى است که به همان اندازه با حقوق پایه اى شهروندى بیگانه اند. رقص این جماعت زیادى شترى است.
جمهورى اسلامى امروز در عرصه حجاب در بدترین مخمصه هاى تاریخ خود قرار دارد. از آیت الله ها تا نهادها و مراجع گوناگون از درد بخود میپیچند اما اعتراض و ناله ها هیچ کدام نمیتواند دولت و ابزارهاى گسترده سرکوبشان را علیه زنان به خیابانها بریزند. نارضایتى گسترده٬ خشم گسترده٬ خطر انفجارها و طغیانها بر بستر گرانى و حذف سوبسیدها جمهورى اسلامى را از باز کردن عرصه فعال کشمکش بر سر حجاب عاجز ساخته است. مبارزه امروز زنان و جوانان در ایران علیه حجاب بسیار گسترده و مملو از ابتکار و روحیه است. مبارزه براى حقوق برابر زنان باید و میتواند خود را از حجاب به عرصه هاى پایه اى ترى از حقوق زنان٬ علیه کل قوانین ارتجاعى اسلامى گسترش دهد.  حقوق پایه اى شهروندان آن جامعه باید با روى پاى خود بایستد. دهها میلیون مردم زحمتکش آن جامعه به پرچم روشن٬ به اعتماد بنفس٬ به شناختن نیروى واقعى اعتراض خود نیاز دارند.
مصطفى رشیدى
١٢ نوامبر ٢٠١٠