آخرین آیت الله!

یک توضیح در مورد متن زیر:
یک خبرنگار شاید تازه کار بی بی سی، کسی که هنوز به اندازه بزرگترهایش خود سانسوری را یاد نگرفته و بهرحال  دچار این خیال خام شده بود که میتواند در بی بی سی یک کلمه حرف حساب بزند، گزارش جالب و خواندنی زیر را تهیه کرد. اما این گزارش فقط  برای مدت خیلی کوتاهی در سایت بی بی سی بود و فورا برداشته شد. بی بی سی بی تردید با حرفهای آخوندک جوان قمی مشکلی نداشت. 

 حرفهای شراره نوری را بخوانید تا خودتان حدس بزنید چرا آیت الله بی بی سی یکساعت هم تحمل این ها را بر روی سایت خود نداشت. آخر همین بی بی سی همان بود که خمینی را از هجره های تاریک نجف بیرون آورد و در ماه کرد و به عنوان "رهبر روحانی انقلاب" به خورد مردم داد. اکنون ۲۸ سال بعد در حالیکه رژیم اسلامی به آخر خط رسیده است، بی بی سی گویی هنوز دست بردار نیست و آیت الله مانده است. اما دروه آیت الله ها به سر آمده است و مردم ایران بزودی آنها را در جایی که شایسته شان است، یعنی گورستان تاریخ،  دفن خواهند کرد. بی بی سی هنوز متوجه نیست اوضاع از چه قرار است. متوجه اش کنید. مورد بازخواستش قرار دهید. برایش نامه و ئی میل بفرستید که چرا این گزارش را از سایت برداشت. نشان دهید که بدقت حرکات این آخرین آیت الله را زیر نظر دارید و از او منزجر هستید. (جوانان کمونیست). 

رو در رو: بحث دو جوان ایرانی درباره انقلاب ۱۳۵۷

انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، یکی از سرفصل های مهم تاریخ معاصر در این کشور محسوب می شود که تاثیرات و نتایج آن تا دهه ها ادامه خواهد داشت و طبعا نظرات متفاوتی نیز درباره آن ارائه شده است. در آستانه بیست و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب، شراره نوری (در سوئد) و محمد آزادی (در قم) – دو جوان ایرانی که هر دو پس از انقلاب رشد یافته اند – با دو نظر متفاوت درباره انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران و دستاوردهایش به بحث پرداخته اند. چکیده سخنان آنها را می خوانیم:

محمد آزادی: انقلاب ایران به دلیل وابستگی شاه به غرب و شرق شکل گرفت و آن دولت هیچ استقلالی نداشت به عنوان مثال در سال ۱۳۴۹ بر اثر توافقنامه دولت های ایران و بریتانیا استان چهاردهم کشور در خلیج فارس مستقل اعلام شد که کشور بحرین به وجود آمد.
دلیل دیگر نارضایتی مردم از رژیم شاه، استبداد بود که مانع از رسیدن صدای روحانیون و روشنفکران به مردم می شد. سومین دلیل انقلاب، عدم پایبندی حکومت به احکام اسلامی بود که نمونه آن تایید ازدواج دو مرد بود که مورد اعتراض مردم واقع شد و شاه این همجنس گرایی را که در خیلی از کشورها جرم تلقی می شود را تایید کرد.
شراره نوری: شکاف طبقاتی درایران در سالهای آخر منتهی به انقلاب بسیار گسترده شده بود، مطالبات مردم؛ رفاه، آزادی، لغو حکومت سلطنتی، لغو سیستم تک حزبی و مشارکت یافتن در سیاست گذاری های جامعه بود که با اعتراضات مناطق کارگری در تهران آغاز شد و با اعتصاب کارگران شرکت نفت به اوج خود رسید.
درضمن من می خواستم توضیحی در باره سخن آقای آزادی در باره همجنس گرایی بدهم که یک حق مسلم برای آزادی های فردی و اجتماعی مردم است که شریک جنسی خود را انتخاب کنند.
محمد: خانم نوری چیزی در باره اسلام خواهی مردم در تظاهرات سال ۵۷ نگفتند، چگونه می شود این موضوع را نادیده گرفت؟
شراره: فقدان یک حزب منسجم که بتواند خواسته های مردم را نمایندگی کند، سبب شد که روحانیون با فرصت طلبی وارد میدان شوند، از طرف دیگر غرب نیز می خواست تا کمربند سبزی از کشورهای اسلامی دور شوروی بکشند، چپ ایران هم عمدتا در آن زمان گیج بود، حتی چریکهای فدایی خلق هم تحلیل درستی از{ آیت الله} خمینی نداشتند و اغلب اعضای آن تصور می کردند که او ضد امپریالیسم است که دو سال بعد همین اختلافات منجر به انشعاب در این سازمان شد.
اما من می خواهم توجه شما را به اولین تظاهرات زنان در هشتم مارس سال ۵۷ جلب کنم که شعار می دادند: "نه روسری نه توسری"، "آزادی، برابری" و "ما انقلاب نکردیم که به عقب برگردیم " و همچنین اولین تظاهرات بزرگ کارگران در اول مه ۱۳۵۸ که شعارهای رادیکال سر می دادند و نشان می دادند که ماهیت انقلاب ماهیتی غیر مذهبی و رادیکال است.
درباره اهداف انقلاب
محمد: اگر اهداف انقلاب را در شعارهای مردم در آن زمان بخواهیم ببینیم؛ استقلال و آزادی دو هدف اساسی آن در کنار بنای یک جامعه اسلامی بوده است.
به نظر من جمهوری اسلامی مدعی نیست که به تمام اهداف انقلاب رسیده است، مخصوصا که آیت الله خامنه ای هم این را در یکی از سخنرانی هایشان دقیقا تصریح کرده اند.
اما ما از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون به حدی از استقلال رسیده ایم که مطمئنا بدل به یک الگوی استقلال در جهان شده است.
در مورد آزادی، ما هم به برخی از اتفاقاتی که برخلاف قانون می افتد و آزادی فردی و اجتماعی فرد یا گروهی را محدود می کند معترض هستیم، ولی سرجمع این ها نشان می دهد که آزادی در حکومت جمهوری اسلامی در حد بالایی وجود دارد.
برداشتن فقر و رسیدن به حد بالایی از فن آوری در همه سطوح رسیده است و خودش را در حد یک قدرت منطقه ای و جهانی رشد داده است.
شراره: انقلاب ۵۷ با هدف رفاه، آزادی و توسعه شکل گرفت ولی این انقلاب به اهداف خودش نرسید و سرکوب شد و همدستی روحانیت به رهبری {آیت الله} خمینی و نیروهای ملی و مذهبی و بخش مهمی از چپ و سایر احزاب سبب شد که هر صدای اعتراضی در همان ابتدا به بهانه نقض وحدت در نطفه خفه شود.
اما جمهوری اسلامی از همان روز اول به سرکوب همه احزاب، مردم کردستان، مطبوعات، کارگران، زنان و راه انداختن ماشین زندان و اعدام های دسته جمعی اقدام کرد، در نتیجه انقلاب نتوانست به اهداف خودش برسد.
پیشرفت و توسعه
محمد: از نظر من انقلاب به توسعه همه جانبه کشور منجر شد، من چند تا مثال را فقط نمونه وار ذکر می کنم :
دستیابی به سلولهای بنیادین، درمان ضایعات نخاع
ی، فن آوری شبیه سازی و دستیابی به فن آوریهایی مثل انرژی هسته ای که امسال در دهه فجر ۳۰۰۰ سانترفیوژ آغاز به کار می کند، ساخت سریع ترین اژدر دنیا، بزرگترین توپ دریایی جهان و از این قبیل، به علاوه درصد باسوادی چهل درصدی سال ۵۶ را ببینید و درصد باسوادی ۹۴ درصد این سالها را.
از سوی دیگر واردات کالا در سال ۵۶، هجده میلیارد دلار بوده است که در سال ۱۳۷۴ که جمعیت صد درصد نسبت به قبل رشد داشته است این مقدار ۲۳ میلیارد دلار بوده است.
شما دقت کنید که این پیشرفت ها با وجود تحریم هایی بود که برعلیه جمهوری اسلامی با شروع جنگ تحمیل شد که برخلاف ادعای خانم نوری که جمهوری اسلامی را مدیون کمک غرب می خواند، حتی به ما سیم خاردار نمی دادند…
شراره: من تاکید کردم که غرب می خواست سیستم سرمایه داری ایران را حفظ کند و آن را از تاج شاه به عمامه آخوند بدل کند و تمام ساختار نظام یعنی دولت، زندان، شکنجه و اعدام را سرجایش تثبیت کند.
محمد: خب، ما از سیم خارداری که به ما نمی دادند در این سالها با تکیه بر توان خودمان به انرژی هسته ای رسیدیم.
شراره: من نمی دانم چطور آقای آزادی پیشرفت مردم را در داشتن چند دستگاه سانترفیوژ خلاصه می کنند؟ شما ببینید که در ایران چند میلیون کارگر زیر حداقل دستمزد وجود دارد، چند میلیون نفری که اعضای بدن خودشان را می فروشند تا نانی برای خانواده شان فراهم کنند، چند میلیون معتاد، چند میلیون مبتلا به ایدز،…
محمد: شما از بحث اصلی دور شده اید…
شراره: این ها ربطی به پیشرفت ندارد، دستاورد جمهوری اسلامی تا کنون بنیان گذاشتن اسلام سیاسی است که دنیا را همراه با نظامی گری غرب تهدید می کند.
در حالی که مردم در ایران فریاد می زنند: "آزادی، برابری حق مسلم ماست" و برای نان و آب برق، گاز و سوخت دست و پنجه نرم می کنند.
رفاه و شادی و امنیت و بهداشت و در نظر گرفتن حقوق کودکان، چیزهایی است که حق مردم است.
آقای آزادی از ساخت بزرگترین موشک ها به عنوان دستاوردهای حکومت نام برد، من هم می توانم حمایت از دسته های تروریست و شهادت طلب را به آن اضافه کنم که اگر آدم بخواهد برود به یک رستوران یک قهوه بخورد باید دائم نگران باشد که یک بمب گذار انتحاری به آنجا حمله نکند.
من در نهایت فکر می کنم ما با فقر، فحشا، کودک خیاباتی، غم، اعتیاد، سنگسار و اعدام صدها سال به ته سیاهچال تاریخ بازگشتیم.
محمد: ببینید، وقتی ما از پیشرفت حرف می زنیم بیشتر از آن که به حقوق زنان و کودکان کار داشته باشیم، منظور ما همین چیزهایی است که من عرض کردم، در ضمن خانم نوری حقوق زنان و کودکان همان چیزی نیست که شما می گویید، آن چیزی است که ما در اینجا می بینیم…
شراره: یعنی در ایران سنگسار و فقر و کودک خیابانی نیست؟ یعنی سرکوب و حجاب اجباری نیست؟ قاچاق کودکان برای سکس نیست؟ شما بروید بم را ببینید که چند سال بعد از زلزله مردم هنوز دارند توی چادر زندگی می کنند…
محمد: این ادعاها باید اثبات بشود…
شراره: شما تظاهرات امسال دانشجویان در پانزده آذر را دیدید که چه شعارهایی می دادند؟
محمد: بله دیدم، چند نفر بودند آنها؟
شراره: یعنی شما خبر ندارید که جمهوری اسلامی که تا دندان مسلح است با چه خشونتی هر تظاهراتی را سرکوب می کند؟ نمی دانید که با پونز سعی کرده حجاب را سر زنان کند؟ می دانید که اگر چند ساعت پلیس و بسیجی توی خیابان نباشد چه می شود؟
مردم ایران مذهبی نیستند و هر طور که بتوانند اعتراض خود را بیان می کنند حتی به صورت استفاده از لباس های مدرن و عدم رعایت حجاب زوری…
محمد: شما دم از اختناق می زنید و آن وقت می گوید مردم با لباس های مدرن می آیند توی خیابان…
شراره: برای اینکه سرکوب و شکنجه و اسید پاشی و اعدام و اختناق هست، اما من به شما یک پیام خوب می دهم و این که تاریخ شکست نخوردگان این بار با انقلاب زنان بار دیگر نوشته می شود…
محمد: …تاریخ این انقلاب کی هست؟
شراره: … من اگر جای شما باشم آقای آزادی خودم را به جنبشی پیوند می زنم که آزادی و برابری می خواهد، چون من فکر می کنم فردای انقلاب مردم دادگاه های مردمی تشکیل می دهند که تک تک کسانی را که مردم را سرکوب کردند باید پاسخگو باشند.
اگر خودتان در انقلاب بودید…
شراره: اگر من در آن انقلاب نقش داشتم، با آن جنبش رادیکالی که سرکوب را نپذیرفت و باز هم بعد از استقرار جمهوری اسلامی به خیابان آمد می پیوستم.
و باز هم دوم خردادیها و اصلاح طلب ها و کنفرانس برلینی ها و جایزه نوبلی ها را افشا می کردم. وهمان کاری را می کردم که امروز توی دانشگاه ها می گویند: شبح لنین برفراز ایران در پرواز است.
من به مردمی تعلق دارم که نه به اسلام سیاسی دل بسته اند و نه نظامی گرمی و جزء جبهه سوم هستند و رفاه را برای کل جامعه می خواهد، دنیایی بدون جنگ و اعدام وسلاح هسته ای می خواهد و دلشان می خواهد که خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند و بصورت مستقیم و از طریق شوراها در حاکمیت حضور داشته باشند.
محمد: اگر من در انقلاب نقش داشتم، همه سعی خودم را می کردم که انحرافی از اهداف اصولی و کلی ایجاد نشود، دغدغه ای که من نسبت به روزهای انقلاب دارم این است که یک تندرویهایی شده است که شاید به کسی ظلمی شده که حق ش نبوده…
شراره: منظورتان گورهای دستجمعی خاوران است؟ یا کسانی مثل پسرعموی من که استاد دانشگاه بود وصرفا به خاطر تشابه اسمی اعدام شد؟…
محمد: نخیر، من دو نکته را اشاره کردم یکی اینکه جمهوری اسلامی نمی تواند مدعی رسید