در ستایش امید به رهائی , در باره مراسم هشت مارس در ایران

ایرج فرزاد

مراسم عظیم و قدرتمند هشت مارس امسال در ایران، واقعا هیجان انگیز و غرور آفرین است. با شکوه است، نه فقط به این خاطر که تحت فشار یک حکومت اسلامی و رو در روی نیروهای مسلح آن شعار میدهند که رهائی زن معیار آزادی و رهائی هر جامعه است، نه فقط بخاطر شجاعت زنان مبارزی که پیه دستگیری و زندان و محرومیت از درس و تحصیل و دانشگاه و شغل را در شرایط سلطه و گسترش بحران اقتصادی و فقر و فلاکت و بیکاری و گرسنگی، بر تن خود مالیدند، بلکه از این نظر نیز که نیمی از جمعیت که در طول دوران تاریخ معاصر ایران از دورران سلطنت گرفته تا دوران های مختلف سلطه رژیم اسلامی، همیشه به حاشیه و گوشه آشپزخانه و وظیفه مقدس "مادری" و شوهرداری و مدافع "ناموس" ملی و اسلامی تصویر شده بود، خود را به عنوان یک نیروی قدرتمند در تعیین مقدرات جامعه ایران در مرکز صحنه سیاسی و اجتماعی جامعه ایران به ثبت رساندند. در ورق به ورق تاریخ نگاری و داستان سرائی و شعر و ادبیات فرهنگ ملی اسلامی، زن موجودی نحیف، توسری خورده، تحقیر شده، جنس دوم و منشا و منبع "فساد" تصویر شده است.

حرکتهای قدرتمند هشت مارس امسال و بلند کردن شعارهائی در دل اختناق حجاب و سلطه اسلام، آنچنان نورسته و جدید اند که حتی در کشورهای "دمکراسی" نمونه های آنرا در چنین مقیاس رزمنده و پرصلابتی نمی بینیم. در شرایطی که تحت رژیم کشتارها و قتل عامهای دسته جمعی و کشتار نسلی، جنبش برابری طلبی زنان قد علم میکند و بر شعار آزادی و برابری بی قید و شرط تاکید میکند و شعار رهائی قطعی و بنیادی کل جامعه را فریاد میزند، هر کسی که بهر دلیلی احساس نابرابری میکند، هر کسی که از ستمی رنج میبرد، و در دنیای تاخت و تاز بربریت سرمایه داری و نظم نوین و توحش اشغال نظامی و جنبشهای کثیف "مقاومت" اسلامی و انتحاری منکوب و مایوس شده است، با دیدن و نظاره این صحنه ها و  مشاهده تصاویر انسانهائی با چهره مصمم، و شعارهای پرطراوت و شادی بخش و رهائیبخش، به وجد میآید، بغض شادی گلویش را میفشرد و اشک شوق ناشی از عرض اندام یک قدرت زیر و رو کننده و قیام و خیزش بردگان نظم کنونی، از سیمایش سرازیر میشود. من و فکر میکنم هر ناظر بیگناه دیگر صحنه گردانان جهان کنونی، وقتی صحنه های پس از جنایات انتحاری و عملیات "آزادیبخش" ارتش آمریکا در عراق را بر صفحه تلویزیون میبینم، با احساس تلخی در کنج خلوت زندگیمان روبرو میشویم. که تروریسم و جنایت را به چهارگوشه خاننه مان، تازه اگر چنین سرپناهی هم داشته باشیم، آورده اند. میبینیم که هنگام قدم زدن و روزنامه خواندن، غذا خوردن و حتی نشستن در خلوت فردی، تصمیم گرفته اند که به تروریسم و اختناق و ارعاب عادتمان بدهند. چنین فشار مداوم و برنامه ریزی شده ای، چنین جنایات هولناک که لت و پار شدن انسان در مقیاسی وسیع بخش مهمی از صفحات روزانه اخبار و ساعات تفاسیر تلویزیونها و رسانه ها را پر کرده است، نمیتواند در تکرار خود و در خلا یک تقابل و ایستادگی به یاس و نامیدی نیانجامد. مراسم قدرتمند هشت مارس در چنین شرایطی و در رویاروئی با رژیمی اسلامی که خود و تلاش برای بقایش، یک ستون حفظ و تداوم فضای رعب و وحشت و کابوس مرگ و کشتار است، به میدان آمده است. فریاد زدند که امید هست، راه برای تغییر هست، نیروی میلیونی خفته ای هست که اگر به خود تکانی بدهد ظرفیت برای تغییر وضع موجود زیاد است، قدرت غیر قابل حذف بردگان و منکوب شدگان نظم جاری بر جهان اگر بپا خیزد، همه چیز را زیر و رو میکند. و این فقط میتواند موجب غرور و بازگشت اعتماد به خود باشد، فقط میتواند عزت نفس و امید به تغییر را به بشریت ول شده زیر سلطه نظم نوین و رژیم چینج و جنگ و تروریسم و نظامیگری و رشد و گسترش یاس و ناامیدی و اعتیاد و تن فروشی و ناامنی اجتماعی و اقتصادی، بازگرداند.
هشت مارس امسال در ایران نه تنها زنان را در مقیاسی جدید به عنوان یک نیروی محرکه غیر قابل حذف و غیر قابل سرکوب به مرکز صحنه سیاست و جامعه ایران و تاریخ آن وارد کرد، بلکه در دل این سیاهی نظم نوینی و کابوس تقابل مرتجعین دنیای دمکراسی و اسلامی  نقطه امیدی را به همه ما نشان داد. این حرکت عظیم و شکوهمند فقط شایسته ستایش است. تجدید حیات امید به تغییر و فروزان کردن شعله  اعتقاد و باور به صحت و قابل اجرا بودن آرمانهای انسانی و رهائی بخش و برابری طلبانه را باید از جمله مدیون  تلاشهائی دانست که امسال در هشت مارس، خیابانها و صحن دانشگاههای ایران را از سلطه انحصاری جریانات ارتجاعی و حافظین نظم کنونی بطور بازگشت ناپذیری خارج کرد.
دست اندرکاران و سازمان دهندگان مراسم هشت مارس!
شما امر آزادی و برابری طلبی را به جائی بردید که قلب میلیونها انسان استثما شده، ستمدیده و سرکوب و تحقیر شده در آنجا می طپد. واقعا خسته نباشید، وجود شما موجب عزت نفس من و تعلق خود به صفوفتان را از بزرگترین و شیرین ترین افتخارات زندگی خود میدانم.

۸ مارس ۲۰۰۷