یارانه ها و چشم انداز عصیان

بلبشو، عبارت عامیانه و در عین حال گویاترین عبارت ممکن در شرح پروسه طرح “یارانه ها” در دالانهاى حکومت در ایران است. بنا به ادعاى دولت٬ در طول هفته جارى  شمارش معکوس براى اجراى طرح رسما آغاز گردید. قیمت کالاهاى مربوطه به بنا به مقتضیات بازار آزاد شناور خواهد شد و در جبران گرانى محتوم قیمتها، آنوقت بنا به ادعاى مسئولان مربوطه، کمک هزینه هاى نقدى دولتى در یکقدمى حسابهاى بانکى آماده هستند تا حفره هاى معیشت پایه اى بخش اصلى جمعیت را ترمیم کند. این طرح بعنوان شاه کلید بازسازى اقتصادى حکومت بیش از دو دهه در طول پنج دوره ریاست جمهورى دست بدست میشود. امروز جمهورى اسلامى در بهبوهه اجراى عملى رویاى دیرینه اقتصادى اش غرق در تشنج است. فضاى تب آلود اجتماعى آنچنان عمیق و آشکار است که بدون استثنا همه جریانات و ناظران سیاسى و رسانه ها در مورد آن هشدار میدهند. اما تشنج در بستر رنگارنگ حکومتى٬  و در مقابل آن خشم و نارضایتى در میان مردم؛  بخودى خود چیز زیادى در مورد خود جنگ بر سر سوبسیدها٬ امکان موفقیت یا شکست حکومت در قطع سوبسیدها بدست نمیدهد. سردواندن و هیاهو بخشى از سیاست آگاهانه حکومت در کشمکش سوبسیدها بوده است که در اجراى آن گامهاى بزرگى برداشته شده است.
رژیم جمهورى اسلامى تشنج و شکافهاى بزرگ متعددى را پشت سر خود دارد. اما هیچ کدام باندازه موضوع حذف یارانه ها صفوف آنرا دچار تفرقه و کشمکشهاى تند نکرده است. رژیم جمهورى اسلامى کم بحران بخود ندیده است. اما هیچ بحرانى این چنین عریان و گسترده در میان دست اندرکاران٬ کارگزاران و دلسوزان رژیم پرژواک نداشته است.  این رژیم با کابوس عصیان و شورشهاى مردمى کم روبرو نبوده است؛ اما هیچ گاه باین اندازه روشن و آشکارا بدان اعتراف نکرده و براى مقابله دست به بسیج نزده است. از طرف دیگر اما هیچ گاه کل صفوف این رژیم براى پیشبرد یک سیاست معین به این اندازه متحد و خودآگاه و مملو از عزم نبوده است. تماشایى است که چگونه همه جناحها٬ دولت و دستگاههاى ادارى٬ ارگانهاى نظامى و شبه نظامى٬ اصلاح طلب و اصول گرا٬ دستگاه خانه کارگر و شعبات اقتصادى سپاه پاسداران همه و همه بر سر ضرورت اجراى این طرح متحدالقول هستند. تماشایى است که چگونه طبقه سرمایه دار بمعناى کلاسیک و دقیق آن٬ از سرمایه داران٬ تجار و تکنوکراتها تا صاحب نظران اقتصادى دانشگاهى و مدیاى مربوطه بسیج شده و در تلاشى بیوقفه حکومت خود را در پیش برد و موفقیت آنچه که “جراحى اقتصادى” نام گذاشته اند٬ این پا و آن پا میکنند و از خود مایه میگذارند.
حمله به طبقه کارگر بر گرد تحمیل فقر فلسفه وجودى حکومت طبقاتى سرمایه داران در سراسر جهان و در طول تاریخ بوده است. جهان امروز ما مملو از نمونه هاى کارکرد طبقه سرمایه دار و حکومت آنهاست.   زور و سرکوب علیه کارگر هر چند بدرجات مختلف٬ اما بعنوان بخش غیر قابل انکار کشمکشها طبقاتى نیازى به اثبات ندارد. در عین حال در بخش بزرگى از جوامع همواره بخشى از طبقه حاکم را با سیاستهاى ملایمتر میشود نشان داد٬ بخشى که وجهه انسانى تر و معقولترى را براى خود و جامعه خود٬ حتى در ظاهر هم که شده٬  جستجو میکند.  جمهورى اسلامى دست فاسدترین و آبرو باخته ترین حکومتهاى بورژوایى را از پشت بسته است. صاحب منصبان  این حکومت شایسته بدون چون و چراى مدال افتخار بیدار ساختن پلیدترین وجهه هاى  استثمار و چپاول نسل کارگر در تاریخ سرمایه دارى جهان هستند. در دل اقیانوسى از پول و ثروت٬ درآمدهاى نفتى و مهمتر از آن در قبل چرخ عظیم تولید٬ آن جامعه غرق در نعمات بیشمار شده است.  بموازات آن  و با سرعت سرسام آور فقر و تباهى در آن جامعه رواج یافته و سازمان یافته است. در دو سال اخیر و در حول یارانه ها طناب را دور گردن میلیونها جمعیت فقر زده گره زده اند٬ هر روز حلقه را تنگتر میکنند. در سایه دستگاه عظیم سرکوب که عملا امکان هر عکس العملى را از قربانیان گرفته است؛ آنوقت دلسوزان و مصلحین و متخصصانى گرد آمده اند و شرط بندى میکنند که چگونه و چه زمانى عصیانهاى اجتماعى بیرون خواهد زد! مشاهده افاضات این منجیان چندش آور است. جریان سبز فقط یک نمونه  این پدیده است.
تلاش براى توجهیه و تطهیر پدیده سوبسیدها در ایران را نباید از قلم انداخت. احمدی نژاد همه انبان مستضعف پناهى رژیم خود٬ همه هنر تحسین برانگیز پوپولیستى خود را بکار انداخت٬ او ریسک افشا و رسوا سازى بخشى از حکومت خود در قالب “آقازاده ها” را بجان خرید. خیل بزرگترى از آکادمیسینها و ژورنالیستهاى اقتصاد دان در گذرا بودن یک دوره سخت و در عوض چشم انداز رشد و اشتغال از خود مایه گذاشتند. اما واقعیت همه رشته هاى این جماعت را بسرعت پنبه کرد. “هدفمند” کردن و “عادلانه” ساختن یارانه ها بسرعت برق و باد به یک توجیه مسخره تبدیل گردید.
حذف سوبسیدها یک تحول منفى عظیم در دل جامعه ایران و اساسا در زندگى طبقه کارگر در ایران را بدنبال خواهد داشت.  طرح یارانه ها نان سر سفره و آخرین دلخوشى هاى یک زندگى تا همینجا محقرانه را هم قاپ خواهد زد. تا همینجا و در دل هیاهوها و دست بدست کردنهاى مقامات حکومتى عملا گامهاى بزرگى در اجراى طرح برداشته شده است. سوبسیدها به کنار گذاشته شده٬ قیمتها شناور گشته و جامعه و زندگى بر روى پاشنه جدید خود بحرکت در آمده است.  بخشهاى مختلف سرمایه داران٬ از برنامه ریزان بودجه مجلس و دولت تا صاحبان بنگاههاى تولیدى سهم خود را از “درآمد” ناشى از طرح دارند میشمارند.  بزودى و در عرض مدت بسیار کوتاهى بازى مسخره پولهاى واریز شده بحساب سرانه یارانه ها به حاشیه خواهد رفت. ولى در عوض هسته اصلى مساله تامین مایحتاج زندگى و معیشت را نمیتوان زدود و بکنار گذاشت.  خط و نشان کشیدنهاى مقامات نظامى٬ طفره و وقت خریدنهاى “مدبرانه” دولت  هیچ کدام چشم مردم زحمتکش و قربانیان اصلى طرح یارانه ها را کور نکرده است. وجود یک راه حل٬ وجود یک نیروى فعال جلوى صحنه جامعه آنچیزى است که تب و تاب و التهاب را در آن جامعه به زیر رانده و مخفى کرده است. عصیان بخودى خود نه راه حل است و نه براى قربانى از مطلوبیتى برخوردار میتواند باشد.  تا اینجا طبقه کارگر٬ بخشهاى اصلى این طبقه از ایفاى نقش فعال در میدان یارانه ها بازمانده است.  کشمکش بر سر یارانه ها  هنوز ادامه خواهد داشت. خارج از ابعاد و فرم این کشمکش٬ اما با سوبسید و یا بدون سوبسید٬  نان و مایحتاج را نمیتوان از مردم دریغ کرد. تشنجهاى اجتماعى اینبار و بطور مشخصتر باز در دستور طبقه کارگر خواهد گرفت که در کشمکش بر سر دستمزدها٬ بیمه بیکارى٬ رفاهیات اجتماعى و غیره تکلیف آنرا روشن سازد.
مصطفى رشیدى
اول نوامبر ٢٠١٠