دری بسوی نور باز می شود

من می دانم
که اتفاقی می افتد
اتفاقی که باید بیفتد
دری بسوی نور باز می شود
فواره های  امید  فوران می کند
غنچه های فرو بسته دلها
 به شادی باز می شود
نور درخشان آفتاب آزادی
از جامهای زرین سرازیر می شود
عطر نغمه  گلهای  خوشبختی
در فضا  پرواز می کند
☼☼☼☼☼
من می دانم که اتفاقی می افتد
اتفاقی که باید بیفتد
موج عظیم  خشم انسانها
بستر دریای آسوده حکومتگران را ناآرام می کند
شراره های کوه آتشفشان
سنگهای کوه زندانها  را  خاک می کند
سیلی خشمگین و پر آوا
 مرزهای  بین انسانها  را خراب  می کند
آسمان ساکت و سیاه  را
جرقه های رعد و برق پیروزی تابناک می کند
پلی از رنگین کمانی به وسعت دنیا
راه پیوستن مردمان جهان  به یکدیگر را هموار  می کند
☼☼☼☼☼☼☼
اتفاقی می افتد
اتفاقی که باید بیفتد
دری بسوی نور باز می شود
فواره های  امید  فوران می کند
غنچه های فرو بسته دلها
 به شادی باز می شود
نور درخشان آفتاب آزادی
از جامهای زرین سرازیر می شود
عطر نغمه  گلهای خوشبختی
در فضا  پرواز می کند
در رو به تاریکی بسته و
دری بسوی نور باز می شود
ناهید وفایی                                                        ۳۱٫۱۰٫۱۰