سفارت و پدیده تواب سازی ( فرخ قهرمانی )

کسانی که درزندان بویژه زندان های جمهوری اسلامی بوده اند، با پدیده ی تواب وتواب سازی بخوبی آشنائی دارند. وقتی سخن اززندان های قرون وسطائی جمهوری اسلامی به میان میآید، اولین چیزی که برای شنونده ویا خواننده تداعی میگردد، شکنجه آنهم از انواع مختلف آن ازشاهنشاهی گرفته تا اسلامی، درمرحله بازجوئی وسپس احکام بی حساب وکتاب اعدام وحبس های طولانی، ودرنهایت عدم تأمین جانی حتی پس ازصدورهمان احکام بی حساب وکتاب است.

 تحمل انواع شکنجه های جسمی،روحی وروانی، ترس از برملا شدن فعالیت ها ومسائلی که بازجوها ازآن بی خبرند، ودرنهایت مشکلات فراوان خانوادگی شاید دلایل قانع کننده ای باشند برای کسانی که هنگام آزادی دریک نامه
کلیشه ئی ازفعالیت وعملکرد خود اظهارندامت وپشیمانی کرده اند.تا آنجا که من اطلاع دارم کسی هم با این افراد برخوردی غیراصولی وغیرانسانی نکرده است.گواینکه بسیاری استدلال میکنند که که اگرازابتداء درهنگام آزادی فرد یا افرادی تن به این خواسته زندانبانان نمی دادند، نه زندانبانان میتوانستند برای همیشه زندانیان را درزندان نگهدارند،ونه این درخواست درزندان تبدیل به یک پدیده ی جا افتاده می شد.این استدلال هم شاید بنوبه خود
استدلال درستی باشد، اما بطورکلی من هدفم ازنوشتن این مقدمه بررسی پدیده ی تواب سازی درزندان نیست، بلکه قصدم بیان واقعیت تلخ دیگری است که درحال شکل گرفتن است ، وآن تواب سازی توسط مزدوران جمهوری اسلامی درسفارتخانه یا کنسولگری هایشان درخارج ازکشور می باشد. دراینجا لازم است قبل ازهرچیزبه اصل واقعه بپردازم.
چندی پیش درمجلسی شرکت داشتم که چند پناهنده تازه اقامت گرفته نیزدرآن حضور داشتند، بحث حول گرفتن گذرنامه ی ایرانی ومسافرت به ایران پس ازاخذ اقامت دورمیزدکه یکی ازآنها داستانی را بازگوکرد که حقیقتاً مرا شوکه کرد، بطوری که تا امروزهم که این مطلب را مینویسم ازذهنم خارج نشده است.این دوست عزیزتعریف میکرد، یکی  ازپناهندگانی که بتازگی وبرطبق قانون جدید سوئد موفق به اخذ اقامت شده است، درخواست دریافت گذرنامه ازسفارت جمهوری اسلامی را نموده وکلیه مدارک لازم ر نیزبه سفارت ارسال میدارد،اما پس ازچندی شخصی ازسفارت تلفنی با اوتماس برقرار نموده ومیگوید که مدارک ارسالی ناقص است.پس ازاینکه شخص متقاضی اظهارمیدارد آنچه را که می خواستید فرستاده ام،مامورسفارت میگوید اگرمی خواهی که برایت گذرنامه صادرشود، بایستی دریک نامه ضمن نوشتن تمام مشخصات خود اظهارندامت وپشیمانی ازتقاضای پناهندگی وگرفتن اقامت درسوئد را کرده ونامه را برای ما ارسال نمایی.   
این که این شخص چندمین نفری است که سفارت چنین درخواستی را برای صدورگذرنامه ازاونموده من نمی دانم،واین که چند نفربه این درخواست پاسخ مثبت داده اند را هم من نمی دانم ، اما آنچه را که می دانم وبه یقین می توان به آن پی برد این است که،جمهوری اسلامی ومزدورانش درخارج ازمرزهای ایران،ودررابطه با ایرانیان مقیم خارج بازهم یک قدم دیگرپیشروی کرده اند.آنچه را که به یقین می توان ازدلایل این پیشروی برشمرد بوجود آورنده زمینه های این پیشروی، جزهموطنان "غیور"ایران دوست وایران پرست مان نیستند که تا قبل ازگرفتن اقامت، جهت بازگردانده نشدن به ایران، به انواع دستاویزها ازاعتصاب غذا گرفته، تا پیوستن به انواع تشکل های چپ وراست که دربیشترموارد به لحاظ فکری با آنها درتضاد هم میباشند،ازشرکت درتظاهرات علیه رژیم گرفته تا حضور درانواع واقسام مصاحبه ها متوسل میشوند، اما به محض گرفتن اقامت بقول قدیمی ها هنوز مهرتمبراقامتشان خشک نشده، فرم گرفتن گذرنامه ی ایرانی جهت سفربه ایران آماده ارسال به سفارت جمهوری اسلامی میباشد.دراینجا لازم است متذکرشوم که من با  ایران رفتن ایرانیان مخالف نیستم ، اما به چه قیمتی ؟ همواره مورد بحثم است. آیا به قیمت درهم شکستن هویت و شخصیت انسانی خود؟ یا به قیمت به خطرانداختن موقعیت دیگرهموطنان متقاضی پناهندگی وکُور کردن همه راههای گریزبرای دیگران؟. شایان توجه است همان گونه که درابتدای این مطلب آوردم، اگردرزندان وبرای رهائی از زندان افرادی اظهارندامت وپشیمانی می نماید،اولاً به دلخواه وداوطلبانه به زندان نرفته اند
ثانیاً شرایط دهشتناک حاکم برزندان های جمهوری اسلامی ایران،عدم امنیت جانی، مشکلات خانواده ی زندانی درخارج اززندان و ده ها مشکل دیگرشاید و تاکید می کنم شاید عذرموجهی برای نوشتن یک اظهارندامت باشد. آنچه را که نمی توانم درک کنم این است که دراین مورد خاص شرایط دقیقاً به عکس شرایط زندان می با شد یعنی افرادی به دلایل مختلفی ازایران خارج میشوند،این افراد کاملاً به دلخواه وداوطلبانه وبا برنامه ریزی های بعضاً طولانی مدت و با تحمل هزینه های گزاف، واغلب به واسطه داشتن کس یا کسانی درخارج، با اطلاع ازسیاست پناهنده پذیری کشورهای غربی ودشواری های گرفتن اجازه اقامت، رخت سفربه این کشورها را می بندند.پس ازوارد شدن به کشورمورد نظربعضاً سالیان درازی درشرایطی بسیار دشوارتن به زندگی علنی ومخفی می دهند، تا بتوانند اجازه اقامت درکشورمورد نظررا بگیرند.همین افراد اما بمحض گرفتن اقامت ، به ناگزیر پایشان به جاسوسخانه های نظام تاریک اندیشی که از آن در آمده اند، باز شده  ودرخواست گرفتن گذرنامه ایرانی جهت سفربه ایران،جائی که درحقیقت بنوعی ارآن گریخته وبخاطرزندگی نکردن درآن متحمل آنهمه مصائب شده اند را می نمایند.اینها اما  هنگامی که سرگرم پرکردن فرم های مربوطه هستند به غیرازخودشان به هیچ کس ویا هیچ چیزدیگری نمی اندیشند.این افراد بدون درنظرگرفتن اینکه گرفتن این گذرنامه و مسافرت به ایران،تا چه اندازه میتواند برای سایرکسانی که شرایط چند هفته یا چند ماه  قبل آنها را دارند،ویا کسانی که تازه واردهستند مخرب باشد دست به چنین عملی میزنند.
ازطرف دیگرسفارت جمهوری اسلامی که روزگاری شاید چند متقاصی برای گرفتن گذرنامه در
هفته ویا ماه بیشتر نداشت، وحتی شرکت هواپیمائی متعلق به آن دربسیاری  ازکشورها وشهرهای اروپائی پروازنداشت، برای این که بتواند ایرانیان را واداربه گرفتن گذرنامه ایرانی ومسافرت به ایران نماید، شرایط صدورگذرنامه را روزبه روزآسان تر
کرد.مبالغ چندهزار کرونی برای صدورگذرنامه راچند صد درصد کاهش داده، وبگونه ای پیگیردربوق وکرنای تبلیغاتی خود دمیده ومی دمد که راه باز است وبشتابید تا رستگارتان کنیم!، وبه این ترتیب ایرانیان "تشنه لب" را به دریافت گذرنامه و سفر به ایران فرا می خوانند. استقبال شایان توجه هموطنان گرامی رفته رفته سفارت را به پیشروی تحریک نمود، هرروزفرمی جدید ودرخواستی تازه، واین پیشروی را جائی رساند که امروزازدرخواست کنندگان برگه اظهارندامت وپشیمانی می خواهد. چرا سفارت ومزدورانش به یک چنین نتیجه ای میرسند؟ چگونه آنان به خود جرأت طرح چنین درخواستی میدهند.؟ پاسخ بسیارساده است، آنها به اندازه کافی وشاید بیش ازاندازه کافی جهت تبلیغات خود مسافرایرانی درپروازهای به ایران دارند، به همین خاطراست که می بینیم سفیرجمهوری اسلامی ایران درسوئد، ازطرف رادیوی جیره خوارومزدورش در استکهلم به مصاخبه دعوت وبا کمال وقاحت اظهارمیدارد که،درایران مشکلی وجود ندارد بخصوص برای ایرانیانی که ازخارج به ایران سفرمیکنند ومیپرسد، با توجه به این که سالانه چندین هزارایرانی به ایران سفرمیکنند برای کدام یک ازآنها مشکلی پدیدآمده است.؟
من جداً امیدوارم کسانی که امروزبا چنین درخواستی ازطرف سفارت روبرو شده اند، اگردررابطه با گرفتن اقامت، خرخود را ازپل گذشته می بینند که تا بحال درمورد اکثریت قاطعی چنین بوده است، گواه آن هم وجود آژانس های بیشمارایرانی وهواپیما های بوئینگ ۷۴۷مملوازمسافرایران ایرمیباشد ، حداقل این باربرای پاسخ گوئی و نوشتن چنین ندامت نامه ای قدری تأمل بخرج دهند.هموطنان گرامی باید توجه داشته باشند که سفارت قصدش ازگرفتن چنین برگه ای قاب گرفتن ویا بایگانی کردن آن نیست، وقتی به این نتیجه منطقی برسند که هدف این جنایت پیشه ها استفاده از این برگه است ونه چیزی دیگر، پی بردن به چگونگی استفاده ازآن کاردشواری نخواهد بود. هموطنان گرامی باید این نکته را درنظربگیرند که صدمه ی استفاده ازاین برگه اینبارتنها متوجه دیگرمتقاضیان پناهندگی و نهاد ها وتشکلاتی که دراین رابطه تلاش مکنند نخواهد بود،بلکه حداقل دردومورد گریبان خودآنها را هم خواهد گرفت. نخستین استفاده ا ی که این مزدوران میتوانند ازچنین توبه نامه ای بنمایند برملا کردن آن نزد مقامات کشورپناهنده پذیراست. نشان دادن حتی یک برگ توبه نامه ضمن اینکه میتواند برگ برنده ای برای جمهوری اسلامی نسبت به اوضاع داخلی ایران باشد، همزمان میتواند درسیاست پناهنده پذیری کشورهای مربوطه تأثیرات مخرب وجبران ناپذیری به جای گذارد.این مسائل تنها بخشی ازاین سناریوی حساب شده هستند، بخش دیگربه خود نویسنده گان این توبه نامه ها برمیگردد،که دروحله اول برملا شدن آن میتواند خطرجدی بازپس گیری اقامتشان را درپی داشته باشد،اما آنچه به مراتب جدی تروخطرناک ترمی نماید این است که،با توجه به آگاهی مامورین خبیث جمهوری اسلامی ازضعف وسست عنصر بودن نویسندگان چنین برگه هائی، و با توجه به تجربه ی طولانی این مزدوران ازاینکه مرحله ی پس ازتوبه واظهارندامت همکاری با رژیم است ، دردست داشتن چنین برگه ای میتواند تبدیل به ابزاری جهت تحت فشار گذاردن این افراد برای وادارکردن آنان به همکاری باشد، که معمولا ازخبرچینی وجاسوسی شروع وپایان آن: توخودبخوان حدیث مفصل ازاین مجمل.!
سوئد ۲۰۰۷/۰۳/۰۲