حاج مسعود درساعت ۲۵ !

اول یه عکس یادگاری ببینید ازامام رجوی و امام خمینی
 
 طرف سراسیمه وارد اتاق شد و گفت : حاج مسعود ، همین الان خبررسید که زن و بچه ات تصادف کردن و مردن….!
مسعود هم بدون معطلی ازطبقه ۵۰ خودشو با چرخ پرت کرد پائین . به طبقه ۴۰ که رسید تازه یادش اومد ، ….ولی من که بچه نداشتم !
 به طبقه ۳۰ رسید بازم یادش اومد من که اصلا زن نداشتم .
 به طبقه ۲۰ رسید باز یادش اومد من که اصلا ازدواج نکرده بودم . به طبقه ۱۰ رسید با خودش گفت : ولی من که اصلا حاج مسعود نیستم . من حسین هستم !
 
الو الو الو …..چطوری دادا….حالتون خوبست ؟ راستیاتش زنگ زدم واین وقت شب مزاحیمیتون شدم برای پاره ایی توضیحات . اولا که من حسین رجوی هستم والانه دارم ازغیبت باهاتون نشستی توجیهی میذارم .
دوما دادا جون ، خانم والده و خارا و دختراتون همگی خوبن ؟ سلامی مخصوص به همشون برسون . خیلی ایرادت داریم خدمتی جامعی نسوان….!
سیوما ، برنج تازه فرد اعلا اوردم هرچند تا کیسه میخوای بوگو، بندازم پشت چرخ ، خودم براتون میارم .
چهارما ، یه چند تا کیس تیفی براتون دارم که کارشون رو درست کون تا جواب ” ب ” بگیرن . نون توشه !
پنجما ، گفتی نسوان همه خوبند ؟ من برای همشون گردن بند با مارکی رهبری میخرم .
ششما ، این کیس اسماعیل هوشیاررو باید کنار بذاری . چون اون مامورحکومت اسلامی هست و همین الانه منااا ، مدارکی دارم و شماره حسابهایی که ازایران رژیم براش پول میریزه…یه مدرک  سی دی دارم . ایمیلهایی که به رژیم داده ودرخواست پول کرده ، نوارصوتی ازش همین بچه های تیف ضبط کردن که اسماعیل هوشیار مستقیما با رژیم حرف میزده …… ۲ تا شماره حساب و یا بیشتراز ایران هست که برا این مامورپول واریزمیشه . یکی اززیرپل خواجو….یکی از زیر ۳۳ پل…یکی از زیر پل چوبی….یکی از زیر پل فلزی……
تازه شم ، خبری دقیق دارم که وزارت اطلاعات هرروزصبح یه مقاله مینویسه و برای این اسماعیل هوشیار میفرستد تا به اسم خودیش بزند روی سایت ! این اصلا بلد نیست بنویسه !! به جونی خودم نباشد ، به جونی این هاشمی راست موگوم…!
دادا یه دقیقه صبرکن تا سی دی رو از ضعیفه بگیرم و برات بفرستم !
 آوهوی موچول ، این شماره حسابهایی که همین الانی نوشتم وسی دی مدارک رو کوجا گذاشتی ؟
بیا دادا اینم یه کپی از” سی دی ” شماره حسابهایی که رژیم برای اسماعیل هوشیار پول واریز میکنه ، نوارای ضبط شده ،  ایمیلهایی که برای رژیم فرستاده ودرخواست پول کرده…… البته اونا یعنی رژیمیا نتونستن تا حالا ازروی دست رهبرعقیدتی و من ،  تقلید کنن و پول نقد بذارن تو جیبی هوادارو تیفی و بدون جواب و ….اینا
 
متن تایپ شده جواب تلفن ازاونورخط….
آلو…. بیته وارتن زی …این مینوت…..
حسین رجوی : دادا چیچی گفتی ؟
اونورخط : ایش فشته هه کاین ورت .
متن مکالمه حسین رجوی به یک ابرکامپیوترداده میشه و خیلی سریع ترجمه و تایپ میشه .
اونورخط : الان متوجه شدم و خیلی سریع جوابتونو میدم .
اولا که الان شب نیست و ساعت ۹ صبحه و من وکیل هستم و هیج دختر و خواهر و اینایی ….برای انقلاب ایدئولوژیک ندارم . در ضمن من برنج فرد اعلای رهبرعقیدتی رو هم نمیخوام . مگه کس خلم ؟
 دوما من درآستانه بازنشستگی هستم و دیگه کیس جدید نمیگیرم .
سوما اصلا هرکیسی رو نمیتونم قبول کنم . حالا اگه یکی مثل اسماعیل هوشیارباشه ….، فقط به خاطراینکه میدونم واقعییت چیه…. قبول میکنم والا برای اون پدیده های هوادارا رهبرعقیدتی و تیفی ، میتونی به هرچیزی متوسل بشی !
چهارما ، اینکه شما ۲ یا ۴ حساب بانکی کشف کردید وایمیلها ونوارضبط شده وکلی مدرک مستند….. که برای اسماعیل هوشیار ازطرف رژیم پول میاد ، باید به پلیس زنگ میزدید تا این عنصرخطرناک رو دسنگیر کنند و یه چیزی یا جایزه ایی هم به خودت بدن….! چون حفره اطلاعاتی دولت سوئیس رو پر کردید !
پنجما ، تا جایی که من میدونم رجوی با اسم کوچیک مسعود شناخته شده است و الانم دربرجهای پنتاگون مشغول رقص رهایی است . این حسین رجوی ، اسم جدید حاج مسعوده ؟
اونورخط حسینی : نه ، ببین آباجی ، تمام خصوصییاتی رهبرعقیدتی توی همینه که همه جا هست . هر اسمی میتوند داشته باشه . همه موجودات زمین و کهکشان راه شیری ، توی حریمشن . الانی باید حسینی باشد و میشد . الانی باید تیفی هوادار باشد و میشد….خواستنش عین انجام شدنه . درست مثلی خدا !
وکیل : درضمن این سی دی مدارک و شماره حسابا اصلا مفهوم نیست نکنه سی دی رو اشتباه فرستادی ؟ چون بدون مدرک حرف زدن یا زرزدن ومارک زدن موضوع دیگه ایی هست !! اینا که فقط یه سری خطوط رمزیه .
حسینی : آره فیکرکنم اشتباه شده باشید . اون علائم رمزی رو حاج مسعود موقع رفتن به غیبت ابداع کرد تا خرمقاومت تو گل نمونه !
ولی سی دی یه عالمه مدرک علیه اسماعیل هوشیار وجود داره ، فقط یادم اومد دیدن این سی دی چند تا شرط دارد . اولا هرکه میخواد ببینه باید به طورکامل هیچ رابطه ایی با اسماعیل هوشیار نداشته باشد وچون شما وکیلش هستی پس دیدنی نیست . شرط دومش اینه که باید حتما بیاد تو آکسیون مقاومت ، و شعار ایران رجوی و رجوی سوئیس…بده تا بتونه سی دی مدارک رو ببینه !شرط سومش هم اینه که آدم نباشه تا بتونه سی دی رو به شکل مجازی ببینه !
راستی موگوما ، قیچی خدمتونه ؟ آخه شعارمرگ بر اصل ولایت فقیه اگه اضافه داشته باشه باید قیچی بشه …مثلا اگه یکی بگه : مرگ بر اصل و فرع ولایت فقیه……باید قیچی بشه چون دستورقرآن ؛ با ناطقین قرمساقشه ! باید سانسور بشه ، حالا هرکی میخواد باشه !
 
نقاشی هاوعلانم رمزی که رهبرعقیدتی ازخودش به جا گذاشته  و اشتباها ارسال شده بود ، توسط ابرکامپیوترکشف رمزشد و ترجمه آن این است .
 
خط اول : مریم حالت چطوره ؟
خط دوم : شورایی وهوادار و اینا…. چطورن ؟
خط سوم : نسرین و بقیه شورای رهبری سالمن ؟
خط چهارم : شنیدم تیلیت کردن مخ با وارد شدن از سوراخ گوش خیلی سخت شده ، و دیگه کسی گوشش به مزخرفات ما بدهکارنیست وهوادارجذب نمیشه  ….!
خط پنجم : ازبابت فرم و پوتین نظامی و سرپا موندن شهراشرف خیالتون راحت باشه ….!
خط ششم : انقلاب ایدئولوژیک مستمردرحال اوج گیری است …! قبلا چوب خشک مسئول بود ، الان مسئول چوب خشکه !
خط هفتم : ما همچنان براساس قرآن حرکت میکنیم . میکشیم و کشته میشویم . باشد که خدای جاکش ازمن ( رهبرعقیدتی ) راضی باشد ….!
 
بله ، به قول اکبرآقا…..جهان اول دایره بود …بعد از تصادف با یک ” هوادار ( رهبرعقیدتی ) ” ، ذوزنقه شد….تا درچهارگوشه این شکل ناموزون بنشینند و خالی ببندند…..وقدرت تشخیص نداشته باشند تا فرق بین کتاب با شانه تخم مرغ را فهم کنند …..
 
اسماعیل هوشیار
ژنو
۳۰٫مهر.۱۳۸۹
 
روز۱۲ اکتبربا وکیل من تماس گرفتند و مزخرفاتی که برایتان نوشتم ، زدند !( البته نقل به مضمون )
روز۱۳ اکتبراین مطلب را نوشتم . ولی خبرفوت خانم مرضیه سرعتم را کم کرد . نمیدانم شما اسمش را چه میگذارید ؟ احساسات سیاسی یا سیاست احساسی و ….! هرچه که بود بوی انصراف نمیداد ، نمیدهد و نخواهد داد ….. فقط منتظرماندم تا به امروز…۲۲ اکتبر !
 باشد تا کوتوله های فکری شاید به خودشان بیایند .
 
  برتولت برشت

اول به سراغ یهودی‌ها رفتند

من یهودی نبودم، اعتراضی نکردم .

پس از آن به لهستانی‌ها حمله بردند

من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم .

آن‌گاه به لیبرال‌ها فشار آوردند

من لیبرال نبودم، اعتراض نکردم

سپس نوبت به کمونیست‌ها رسید

کمونیست نبودم، بنابراین اعتراضی نکردم .

سرانجام به سراغ من آمدند

هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند.