باج گیری دستگاه قضایی رژیم اسلامی از سفره کارگران زندانی

بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و مدافع حقوق کودک بعد از چهار ماه زندان و شکنجه و بعد از انتقال به بند عمومی ۳۵۰، به اعتصاب خود پایان داد. بهنام در اثراعتصاب غذا دچار خونریزی معده گردید و هم اکنون در وضعیت جسمی بدی بسر می برد. علیرغم اینکه برای بهنام وثیقه صد میلیون تومانی تعیین شده است، اما مقامات قضایی به بهانه اینکه وثیقه ای که خانواده اش آماده کرده اند، از شهرستان می باشد و لزوما باید ازتهران وثیقه ارائه نمایند، از آزادی موقت وی ممانعت بعمل آورده اند.
اکنون دیگر برای نه تنها مردم در ایران بلکه برای افکار عمومی در دنیا هیچ شکی باقی نمانده است که حکومت اسلامی یک رژیم ضد کارگر، ضد زن و کودک و در یک کلام رژیمی ضد انسان است. بازداشت، زندانی کردن و شلاق و شکنجه علیه مدافعین حقوق کارگر و حقوق کودک، به قدمت عمر سیاه این رژیم بوده است. حتی مقامات قضایی این حکومت به قوانین  مربوط به گرو گیری و باج خواهی خود نیز پایبند نیستند. فعال مدافع حقوق کارگر و حقوق کودک را بازداشت می کنند، مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار می دهند، ناچارش می کنند دست به اعتصاب غذا بزند و توان و جسم او را فرسوده می کنند، و در نهایت بیشرمی از او  تحت عنوان وثیقه باج خواهی می کنند و وقتی خانواده این کارگر اسیر شده در دست این جانیان، با هزار و یک درد و رنج  مبلغ تعیین شده توسط باجگیران حکومت را فراهم می کنند، پاسخ می دهند که مبلغ تعیین شده باید از تهران ارائه شود نه از شهرستان.
سران و کاربدستان این حکومت در طول سه دهه از عمر نکبت بار خود در ضدیت با حق و حیات انسان حد و مرزی نداشته اند. به گونه ای وحشیانه و افسارگسیخته به چپاول دسترنج مردم و بویژه کارگران پرداخته اند. دفاع از انسانیت در این حکومت جرم بوده است. همچون انسان شایسته این قرن زندگی کردن با قوانین اسلامی و سرمایه و با هویت این حکومت هیچوقت خوانایی نداشته و ندارد. ارزش و ارج نهادن به حق، حرمت و کرامت کودک، زن، کارگر برای این تبهکاران جرم محسوب شده و از رشد و گسترش دفاع از حقوق انسانی در جامعه وحشت دارند. این یعنی ریزش پایه های نظام اسلامی.
۳۱ سال است با طناب دار، با سنگسار، با شلاق و شکنجه، با وثیقه و دزدی و چپاول علیه مردم و در انظار جهانیان به حیات خود ادامه داده اند. با بهانه هایی همچون نحوه دریافت باج خواهی تحت عنوان وثیقه که باید در مرکز جنایات حاکمان صورت بگیرد نه در شهرستان، فشار چند گانه ای را علیه کارگران زندانی اعمال می کنند.
اما مسئله تنها به این خلاصه نمیشود. بیش از سه دهه است که حکومت جمهوری اسلامی زندگی و هستی میلیونها نفر انسان در این کشور را تباه کرده و به گرو گرفته است. باج خواهی نهادهای حکومت اسلامی از کارگران زندانی و دیگر زندانیان سیاسی، اوج درماندگی یک حکومت در حال سقوط، در چپاول و دزدی از سفره کارگران و فرزندان آنان است که  نه تنها ماهها حق دسترنج و کار آنها را نمیپردازد بلکه برای آزاد کردنشان حق السکوت در مقابل دادخواهی و حق طلبی آنان را هم در اوج توحش  می گیرد ومی بلعد.
رژیم اسلامی با اعدام و گرفتن جان انسانها نتوانست بیش از این رعب و وحشت ایجاد کند اکنون با دست و پا قطع کردن کسانی که توسط همین حکومت به فقر و تنگدستی افتاده اند می خواهد چند روز بیشتر به این فضای رعب بیافزاید.
دست و پا قطع کردنها، پر کردن زندانها از مخالفین و زندانیان سیاسی و کل جنایاتی که دارد انجام میدهد نشان از وحشت و هراس خود از سرنگون شدنش است. این بربریت نشان از درماندگی و استیصال حکومتی است که با انزجار و تنفر میلیونی مردمی روبرو است که برای به زیر کشیده شدنش مدتهاست خیز برداشته اند. نباید بیش از این فقر، جنایت، دزدی، باج خواهی و حقارت اعمال شده از سوی اوباشان حاکم اسلامی بر کارگران و میلیونها مردم  را تحمل کرد. حکومت اسلامی با چه حق و با چه مجوزی کارگر را زندانی می کند؟ به چه حقی دستمزد سه برابر زیر خط فقر او را ماهها نمی پردازد؟ با چه  مجوزی به خود اجازه میدهد از زندانی سیاسی وثیقه و حق گرو طلب کند؟.نباید به این رژیم در حال سقوط باج داد. یارانه های دولتی برای کالاهای اساسی نه تنها نباِید حذف شود بلکه باید افزایش هم پیدا کند. در صفوفی وسیع و گسترده باید از پرداخت پول آب، برق و گاز امتناع کرد. کارگر زندانی باید بدون هیچ گونه قید و شرطی آزاد شود، دستمزدش باید چندین برابر افزایش یابد و لطمات مادی و معنوی دوران زندان و بازداشت را باید از حلقوم این جانوران بیرون کشید. حکومت اسلامی در یک بحران و بن بست حکومتی به تمام معنایی قرار دارد و در آن دست و پا می زند و وضعیت اقتصادی بحران زده اش در حال فروپاشی است. جمهوری اسلامی از نظر مردم مدتهاست که عمرش به پایان رسیده است اما بقا و موجودیت فعلی اش تنها مدیون کشتار، زندان، شکنجه و اعدام است. شرایط برده واری را که حاکمان اسلامی بر کل جامعه تحمیل کرده اند قابل حل و قابل دوام نیست. اوضاع موجود اعتراض و نارضایتی، تنفر و انزجار هر چه عمیقتری را در میان مردم دامن زده است. برای پایان دادن به این تباهی باید متحد و متشکل شد. فعالین کارگری و فعالین جنبشهای چپ، سوسیالیست و رادیکال اجتماعی وظیفه بسیار مهم و تعیین کننده ای در متحد ساختن حرکتهای اعتراضی و سرنوشت ساز را بر عهده دارند.
جواب کارگران و میلونها مردم به تنگ آمده از جهنمی که سرمایه داران اسلامی فراهم کرده اند، تظاهرات و اعتصابات گسترده و سراسری است.  تنفر و انزجار عمومی و سراسری ای که هم اکنون در سراسر کشور علیه رژیم اسلامی وجود دارد، قادر است این حکومت را به زیر بکشد. این موج عظیم و میلیونی نیاز به متحد شدن دارد. این امر وظیفه فعالین چپ و سوسیالیست در  جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی است. آزادیخواهی، برابری طلبی و برقراری جامعه ای انسانی خواست میلیونها مردمی است که خود را شایسته یک زندگی بهتر می دانند. این خواست انسانی را برای پایان دادن به ۳۱ سال بربریت و بی حقوقی سرلوحه اعتراضات و اعتصابات متحدانه خود قرار دهیم. باید با مبارزه متحد و متشکل خود و برای عقب راندن و برچیدن چپاول و دزدی و جنایت حاکمان اسلامی متحدانه تر از قبل  به میدان بیائیم.

۱۷ اکتبر ۲۰۱۰