حجاب چه می تواند باشد؟( شعرى به مناسبت ٨ مارس از ناهید وفایى )

 

 

آن زمان

که دشمنان بشریت دریافتند 

که با زنده به گور کردنت 

اندک ,اندک

از دست خواهند داد

خدمتکاری بزرگ را

که هم برایشان خانه داری کند

و هم فرزندانشان را

متولد و پرورده کند

وهم مایه عیش ونوش آنان باشد

و از آنجا که آنان زن را

موجودی ضعیف و حقیر می دانستند

فکر کردند

که می توانند 

همچون کالای بی جانی

تو را خرید و فروش کنند

ولی تو

نه کالای بی جان بودی

و نه موجودی ضعیف و حقیر

تو انسانی بودی

که می خواستی

آزاد باشی

وبرای آزادی خود تلاش میکردی

همچون پرنده ای در قفس 

 

 

آنان می دانستند

که پرنده ی زاده 

و پرورده در قفس را

نای پرواز نیست

پس برعلیه تو

قوانین ساختد

و از قوانین

آداب و رسوم

و آداب و رسوم را به خانه ات آوردند

و خانواده ات را

مسؤول اجرای قوانین کردند

 مرد خانه را زندان بان

و تو  را زندانی کردند

و تو جزء اموال زندان بان شدی

 

 

 

قرار بود در زندان ماندن تو

شرف و ناموس

حیا و آبروی خانواده را

محفوظ سازد

و بدین سان بود

که آداب و رسوم 

زنجیرهای اسارت تو

در کنج خانه شد

 

 

 

ولیکن به این هم کفایت نکردند

و پوشاندند

جسم تورا

چون لکه شرمی

و نام این کار را

حجب و حیا گذاشتند

تو می بایست پوشیده باشی

تو می بایست پنهان شوی

تو می بایست انکار شوی

در چشم

هر آنکه

صاحب تو نیست

 

 

 

زن , تو این انسان عاقل

هیچ می بینی

که چه افکار مریضی 

تو را تحقیر می سازند ؟

 

 

 

حجاب چه می تواند باشد

جز مردابی برای زنان ؟

حجاب چه می تواند باشد؟

جز زنجیرهای بردگی؟

زنان ,نه مرد گانند  

که کفن حج
اب بر تن کنند
 

نه بردگانند

که طوق بندگی برسر کنند 

 

 

 

تو ای زن در بند

تا به کی باید زندگی کردن بدین سان ؟

تا به کی باید زندگی کردن بدین سان ؟

تا به کی در میان سکوت و هق هق گریان

 مهره ای ناچیز باشی

در دست دشمنان انسان

 

 

 

تو ای زن دانا

به تغییر بیندیش

به تغییر قوانین بیندیش

به اتحاد بیندیش

به اتحاد با همدردانت بیندیش

به حاکمیت بیندیش

 به جایگاه خود در حاکمیت بیندیش

 من با تو

  از رؤیاهای محال و دست نیافتنی

سخن نمی گویم

من از خواسته های انسانیت

که در روز هزاران بار 

لگدمال می شوند می گویم

من از موجودیت انکار شده ات

با تو می گویم

 

 

 

تو ای زن توانا

به میدان بیا

 و موجودیت خود را فریاد کن

حق تصمیم گیری بر زندگی خود را

 فریاد کن

 حق سرپرستی از فرزندان

 بعد از طلاق را فریاد کن

 زنجیرهای اسارت را پاره کن

 پرواز کن ,پرواز کن

زیرا که پرنده

 در پرواز است

 که به اوج می رسد

 

 

 

 

تو ای زن آ گاه

به حجاب

به این طوق بندگی

بگو نه

به ازدواج اجباری

 بگو نه

به قتلهای ناموسی

 بگو نه

 به سنگسار انسان

 بگو نه

 به اسارت در زندان

 بگو نه

 زیرا پرنده زاده و پرورده در قفس را

 نای پرواز نیست

 و پرنده

 در پرواز

 به اوج می رسد

 

 

Nahid

 

۱۰٫۰۲٫۲۰۰۷