در حاشیه کنگره ۴ حزب حکمتیست جوابی به سعید صالحی نیا و محسن ابراهیمی

کنگره ای که من نه جز شرکت کنندگانش بودم و نه تمایلی به هم نظری و موافقت قطعنامه ها و مصوباتش راداشته ام هدفم از نوشتن این متن در جواب به اظهارات کسانی مثل محسن ابراهیمی و سعید صالحی نیا از حزب سوار بر انقلاب و انقلاب سواران حزب حمید تقوایی که با هر شلوغی و تحرکی در ایران شتر انقلابشان بارور می‌شود و از حزب الله وجندالله و هخا و اسرائیل و سلطنت طلبها و خلاصه هر کسی احساس کنند در تئوری پیروزی انقلابشان کمکی  میکنند تعریف و تمجید و همکاری می طلبند .روزی مسلمان پشیمان شده می‌شوند روزی پرچم شیر خورشید را رو دوش میگیرند و روزی به درگاه حزب کمونیست ایران سجده میبرند تا بگویند ما هم مطرحیم و سری هستیم تو سرها الان هم می خواهند با این همه خرابکاری و بی پرنسیبیهایی که در تمام دوران جدایی انجام دادند خود را برحق قلمداد کنند و با حمله به کنگره ۴ حزب حکمتیست آب پاکی به تمام آن گند کاریها و بی پرنسیبیها بریزند و فکر میکنند اگر حافظه خودشان کوتاه و فراموش کردن . تمام آن دوران واسه ماها نه آسان است و نه فراموش می‌شود

من  عضو و هوادار حزب حکمتیست نیستم اما با خواندن مطالب محسن ابراهیمی و آقای صالحی نیا که مثل اینکه تازگی به دوران رسیده و آموزش دیده بارگاه آقای تقوایی میباشد هر چند از طرف آن‌ها هنوز زیاد خودی نیست و باید یک دوران فحش و ناسزا به رقبای اصلی تقوایی بنویسد و صداقت و مریدیش را به آن‌ها اثبات کند تا مورد قبول شیخ بزرگ واقع شود هر چند با مجموع نقدهایش در مورد لنین و اختلافش با تقوایی شک دارم پذیرفته شود هر چند در دوران پاشیدن و لت   و پار کردن حزب کمونیست کارگری غایب بود و شاید آن دوران مشغول کارهای دیگری بود و اما تمام حمله و خط و نشان کشیدن محسن ابراهیمی رو به تشکیلات خودشان است میخواهد بگویید با کنار رفتن کورش مدرسی ار رهبری حکمتیستها چیزی عوض نشده و کورش با سیمان خشت به خشت حزب حکمتیست را محکم کرده و اگر ما از کورش  شیطان سازی کردیم و او را مسبب تمام آن اتفاقات دانستیم الان هم باید همین گارد را نسبت به حکمتیستها داشته باشیم دارد نیروی خودشان را  رهنمود میدهد و به حزب خودشان خط میدهد که مبادا با کنار رفتن کورش نظرشان راجب به حکمتیستها عوض شود

این تنها پیام محسن ابراهیمی به حزب خودشان است

اما جدا از این شعبده بازیها من مثل کسی که دورانی کادر هر دو حزب بوده‌ام و والان هم با هیچ یک از این شاخه ها کار نمیکنم و از بیرون نظاره‌گر ماجراهای این تشکلها هستم .قلبا برای مریضی کورش اضهار تأسف و برایش ارزوزی سلامتی کامل دارم جدا از هر اختلاف نظر کورش انسان شریف و صادقی هست و برایش احترام خاصی قائلم و با کناره گیری خود از رهبری حزب حکمتیست گروههایی و جرایاناتی که از او شیطان سازسی درست کردند و میکنند را کیش و مات کرد

کسانی  یا جریاناتی که کورش مدرسی را عامل هر انحراف و کج روی و تنفرشان را انقدر تقلیل دادند که حاضر بودند از او شکایت کنند .ایا با کناره گیری کورش مدرسی الان در مورد حزب حکمتیست چطور فکر میکنند آیا میخواهند مثل محسن ابراهیمی و انقلاب سوار جدیدشان آقای صالحی نیا جنگ جنگ تا پیروزی را بر علیه حزب حکمتیست سر بدهند؟ ببینیم و بشنویم .

نکته دیگری که برایم جالب بود  درست تشخیص دادن دورانی که مردم دست به اعتراض زدند زیر چتر پرچم سبز و جنایتکارانی مثل کهروبی و موسوی رفتند تنها جریانی که به درست به مردم هشدار داد که این‌ها جزیی از خود رژیم هستندهمین حزب حکمتیست بود و من را یاد سال ۵۷ انداخت که اکثر مردم ایران در دفاع از رهبری خمینی شعار میدادند و زیر پرچم خمینی مبارزه ضد امپریالیستی میکردند در آن زمان هم تنها جریانی که حاضز نشد زیر چتر و پرچم خمینی برود  کومه له در کردستان بود و خیلی هم شجاعانه کفت مردم اشتباه کردند و این بار هم در جنبش سبز نقطه قوت حزب حکمتیست همین بود و شجاعانه به مردم گفت که اشتباه میکنید آن‌ها بخشی از  جمهوری اسلامی هستند آن‌ها جنبش سبز هیچ ارمغانی نمیاورد و سفره خالی و بی‌رنگ کارگران و زحمتکشان بی رنگتر می‌شود .در مورد انفعال تا آنجایی که من دیدیده ام هر کجا لا اقل تو این خارج کشور هر اعتراضی هر اکسیونی بر علیه رژیم بوده یک پای ثابتش همین حکمتیستها بودندو اگر از حزب محسن ابراهیمی بیشتر فعال نبوده‌اند کمتر نبوده‌اند .خوب معیار فعال بودن و نبودن چیست و چه کسی داور اصلیست این را بگزاریم به قضاوت تاریخی .خواندن مقالات محسن ابراهیمی و سعید صالحی نیا من را وادار کرد که برای یک لحضه هم که شده وجدان خودم را راضی کنم و از حکمتیستها دفاع کنم مثل کسی که هیچ سمپاتی به جریانات خارج کشوری و جدا از مردم ایران ندارم

خالد علی پناه ۱۳/۱۰/۲۰۱۰