کنگره چهارم حزب حکمتیست، کنگره نفرت نبود لطفا کمی مودب باشید!

کنگره چهارم حزب حکمتیست در ماه سپتامبر ۲۰۱۰ برگزار گردید. برگزاری این کنگره توجه ها را چه در میان مخالفین و چه در میان آنهائی که به این کنگره امیدی داشتند را به بخود جلب کرده بود. مباحث پر حرارت پیش از کنگره آغاز گردیده بود، در میان مخالفین گوناگون هم تحرکاتی در جریان بود، طیفی با نیت اینکه بعضی از قطعنامه های پیشنهادی نمایندگان بوی سندیکالیستی به مشام میرساند به تحرک افتادن، طیفی هم احساس میکردند آب گل آلود است فراخوان به طغیان صادر میکردند و طیفی هم مشغول سنگ پرانی بودند. کنگره به پایان رسید، آنهای که امرشان پراتیک مصوباتشان است راهی وظایفشان شدند. اما در میان مخالفین انگار کنگره پایان یافته نیست! این بار بهانه کنگره چهار حزب حکمتیست مورد نفرت قرار گرفته است، برجسته ترین نفرتنامه توسط محسن ابراهیمی از رهبری حزب کمونیست کارگری با عنوان “کنگره ای برای توجیه یک شکست! در حاشیه کنگره چهار حزب ناحکمتیست” به بازار عرضه گردید.

از نظر روانشانسی مخاطب مطلب ابراهیمی جامعه ایران نیست! آنهائی نیستند که کلیه مقدسات جمهوری اسلامی را در جریان اعتراضات زیر پا نهاده بودند! برد این مطلب تنها از مانیتور کامپیوتر ابراهیمی تا مانیتور رهبری حزب مطبوعه اش جهت چشم روشنی و از آنجا هم به مانیتور کامپوترهای اعضای حزب حکمتیست جهت خط، خطی کردن اعصابشان است. از نظر ادبی و فرهنگی مطلب ابراهیمی سیاسی نیست، پرخاشگری، هوچیگری و فحاشی از شروع تا انتهایش لبریز است. من قبلا چندباری محسن ابراهیمی را دیده بودم و انسان محترمی بود اما ادبیات و فرهنگ این مطلب نشان از حال ناخوش او دارد. ای کاش ابراهیمی وقتی مطلبش را مینوشت بر آن مروری میکرد و بعد در آینه لحظاتی به خودش خیره میشد شاید به حال ناخشش کمکی میشد. واقعا برایش متاسف شدم.

در کنار همه فحاشی و پرخاشگری که میکند باید به دردی که امروز حزب کمونیست کارگری میکشد توجه کرد. همینجا باید تاکید کنم هدف من از طرح وضعیت حزب کمونیست کارگری مقابل به مثل نیست، هدف من خط، خطی کردن اعصاب آنها نیست هرچند میدانم برد مطلب من هم فقط تا مانیتورهای آنهاست. اما اجازه بدهید من هم به همین بهانه به شکستهای حزب کمونیست کارگری نظری بیندازم. همینجا اعلام میکنم که من ملاحظاتی انتقادی بر بعضی از سیاستهای حزب حکمتیست دارم و در حد امکان بشکل مکتوب و علنی منتشرکرده ام، علاقه مندان میتوانند به آنها در وب سایت شخصیم مراجعه کنند.

 

من ۶ سال پیش مخالف انشعاب حکمتیستها از حزب کمونیست کارگری بودم، اما اگر ۶ سال قبل موفق میشدم که جلوی انشعاب را بگیرم امروزبه مشوق انشعاب تبدیل میشدم. نه بخاطر اینکه ۷ سال پیش محفلیزم از سروکول حزب بالا نرفته بود و کمپین انقلاب ایدئولوژیک از مقطع قبل از کنگره ۴ شروع نشده بود. بلکه بخاطر سیاستهای ارتجاعی دنباله روی از هخاه، الاحواز و قومپرستان آذربایجان. مشوق انشعاب میشدم نه بخاطر تعیین تکلیف سیاسی از طریق پالتالک با مخالین، بلکه بخاطر تبدیل کردن حزب کمونیست کارگری به حزب اکس مسلم! مشوق انشعاب میشدم نه بخاطر دور زدن پلنوم قانونی حزب، بلکه بخاطر اینکه موسوی، کروبی و خاتمی را در جبهه انقلاب مردم راه داده و احتیاجی به کشتی گرفتن با آنها نمیبیند. مشوق انشعاب میشدم نه بخاطر غیره شرعی بودن کنگره ۵ که هرکسی بلیط سفر بگیرد صاحب رای میشد، بلکه بخاطر اینکه بجای انقلاب کارگری و انقلاب سوسیالیستی امروز فقط کلمه انقلاب را تکرار میکنند که معنایش خاک پاشیدن به چشم کارگر و جنبش کمونیستی کارگری است. مشوق انشعاب میشدم نه بخاطر راه اندازی جدل آنلاین و هتک حرمت رفقای دیروزتان، بلکه بخاطر تصویب شعار ارتجاعی انقلاب انسانی برای حکومت انسانی که مجوز ورود به احزاب راست و بورژوای است. مشوق انشعاب میشدم نه بخاطر فرهنگ فحاشی و پرخواشگریتان، بلکه بخاطر همنشینیتان با جنبش ارتجاعی سبزو تبدیل شدنتان به نمازگزاران پشت سر رفسنجانی. مشوق انشعاب میشدم فقط بخاطر اینکه اسم کمونیست کارگری بر روی حزب طوقی شده است که آرزوی خلاصی از آن به دل صف وسعی از کمونیستهای واقعی تبدیل شده است. امروز بعد از شش سال باید اعتراف کنم که احساس راحتی دارم که دخیل در سیاستهای راست و بورژوای حککا نیستم ودر اینجا باید از تلاش و زحمات کورش مدرسی قدردانی کنم.

دوستان عزیز،

کنگره چهارم حزب حکمتیست، کنگره نفرت علیه حزب شما نبود! کنگره چهار علیرغم کمبود و کاستیهایش یک کنگره جمع سیاسی جدی بود که مصمم به تحقق اهدافی هستند که در جامعه به کمونیسم، بمنافع طبقه کارگر معروف است.

حزب حکمتیست مسئول سیاستهای راست و بورژای حزب کمونیست کارگری نیست! حزب حکمتیست عامل شکست انقلاب جاریتان هم نیست، لطفا روزیتان را جای دیگری جستجو کنید.

۱۲ اکتبر ۲۰۱۰

www.r-kamangar.com