حزب کمونیست کارگری حکمتیست را انتخاب کنید! (نکاتی در مورد کنگره چهارم و ویژگیهای آن)

کنگره ها و تجمعات هر حزب سیاسی  باید منعکس کننده فعالیتها ،کمبودها،نواقص و پیشروی دراهداف وسیاستهای پیشین و همچنین تدوین کننده  سیاست و نقشه واستراتژی اینده باشد که در آن منافع  واهداف جنبشی  که به آن تعلق دارد تضمین وتامین شود. کنکره چهارم حزب ما  نیز از این نظر بطور ملموسی این رویکرد  را داشت.کنگره  شرایط امروز طبقه ما و موقعیت حزب و کمونیزم  در جغرافیای سیاسی ایران وچگونگی  تدارک ملزومات عروج و پیشروی کمونیزم و طبقه کارگر در شرایط  ویژه امروز ایران را یک بار دیگر بطور زمینی و واقعی بررسی کرد و راه پیشروی را نشان داد. با توجه به این خصلت غالب بر کل مباحث کنگره میتوان بر چند نکته محوری که حائز اهمیت و ویژگی خاص در این کنگره بود اشاره نمود:
 اول:  کنگره چهارم کنگره ای بود  که با هم نظری و اتفاق آرا بر ارتجاعی بودن کلیه وجوه “جنبش سبز” به عنوان بخشی از حاکمیت و بورژوازی ایران برخورد کرد و متعهد شد  که قاطعانه با آن مبارزه کند. مبارزه با آن را بخش تفکیک ناپذیری از مبارزه برای سرنگونی انقلابی کلیت جمهوری اسلامی و حاکمیت سرمایه داری دانست. بررسی این واقعه مهم سیاسی که متاسفانه  نه تنها بخشی از جامعه تشنه آزادی را به خود متوهم ساخت و با خود برد که درست مانند روزی که خمینی از جانب همه نیروهای ملی مذهبی و بخش زیادی از چپ هپروتی و بی ربط به کارگر و مارکس به عنوان “ضد امپریالیست”، طرفدار “مستضعف”، “ضد استبداد” و “شیر” نفت را درخانه هرخانواده ایرانی میاورند”، نه فقط معرفی کردند و به حمایتش بر خواستند که بخشا به مزدور رسمی او برای سرکوب هم تبدیل شدند.این تاریخ در شکل دیگری دوباره تکرار شد. به جنبش موسوی و کروبی و شال سبز رنگشان همین برخورد شد. بغیراز حزب ما و چند تشکل کارگری در ایران و محافلی از کمونیستهای پراکنده همه در ناصیه موسوی و کروبی “انقلاب” و “خیزش توده ای” و “رادیکالیسم از پائین” و “سرنگونی” و “سقوط و قیام”  کشف کردند. بدینوسیله عملا به روند مبارزه انقلابی و خود آگاهی کارگران و آزادیخواهان در مسیر مبارزه برای سرنگونی کلیت رژیم و دست یابی به آزادی و برابری خاک پاشاندند. جنبش بورژوائی و پرورش یافته خمینی و خط امامی ها را تقویت کردند و همراه وعده وعیدهای “فرهنگی” اقتصادی” و “دیپلماسی”  پوچ آن جنبش به شعف آمدند. شرم هم نکردند اسم آنرا “فعالیت انقلابی” و پراتیک فعال” نهادند! و ما و پیشروان طبقه کارگری که صف مستقل خود را حفظ کرد یم و علیه این سناریوی بورژوازی جنگیدیم “نافعال” و “خانه نشین” خطاب کردند. بررسی این واقعه تاریخی و ضد کارگری وضد آزادیخواهی و اعلام جنگ  مجدد  و متحدانه علیه آن  ویژگی مهم این کنگره بود.

دوم: شاخص موفقیت و ویژگی دوم این کنگره پوچ وباطل کردن رسمی توطئه پلیسی جمهوری اسلامی  و کسانی که به این عمل جنایتکارانه رژیم دل خوش کردند بود . در اینجا  نیز  این طیف همگون همصدا با حکم دادگاه های جمهوری اسلامی وشرمسارانه در تاریکی با آهنگ گوش خراش سازمان اطلاعات جمهوری اسلامی علیه ما رقصیدند. جمهوری اسلامی در ادامه امنیتی کردن کل فضای جامعه و به منظور زیر زمینی کردن فعالیت سیاسی و غیر ممکن کردن تماس جامعه با حزب خودشان و عدم دسترسی به یک صدای متفاوت و خلاف جریان، سر سخت و کمونیست حکمتیستی که در مراکز”فکری” و کاری نفوذ پیدا کرده و دارد رشد میکند دست به توطئه زد. در داخل صدها نفر را گرفت و شکنجه کرد و “اقرار گرفت” و به خیلی ها ضربه جسمی و روحی شدیدی وارد کرد و بیشتر آنها را “حزب حکمتیست”ی معرفی کرد. در ادامه در تبانی با پلیس بین الملل (اینترپل)، آمدند اسامی تعداد زیادی از اعضا رهبری حزب را در لیست “تروریست”ها گذاشتند با این هدف واهی که باز فضا را تنگتر کنند و جامعه را از ما دور نگاه دارند و مانع فعالیتهای ما گردند. ما همان وقت گفتیم این علیه کل اپوزسیون است اما تعدادی که هر کدام به نوعی اما اساسا بدلیل غلظت نفرت ضد کمونیستی در صفوف رهبرانشان در سکوت زندگی  کردند. با این حال، شرف و انقلابی گری تعداد زیادی ازاعضای همین سازمانها  به همراه هزاران کمونیست و آزادیخواه دیگر تاب تحمل چنین سیاستهای ننگینی را نیاوردند و در اقدامات متعدد فردی و جمعی این تلاش را در نطفه خفه کردند. نه در خارج نه در داخل کسی تره برای جمهوری اسلامی خرد نکرد. ما هر کاری خواستیم بکنیم کردیم.، هر جای که خواستیم برویم رفتیم.  عملا کل این هدف و پروژه جمهوری اسلامی را نقش برآب کردیم و به ضد خودش تبدیل شد. برگزاری علنی کنگره چهارم حزب و گرد آمدن بیش از دویست کمونیست و انسان انقلابی در آن اعلام رسمی شکست این توطئه جمهوری اسلامی علیه کمونیستها و حزب ما بود. همان طوریکه  یکی از مهمانان  پشت تریبون کنگره گفت” ما اینجا آمده ایم که بگویم جمهوری اسلامی غلط میکند به رهبران سه دهه جنبش کمونیستی و محبوب مردم  میگوید تروریست، به جمهوری اسلامی و اینترپول اعلام میکنیم شما هیچ غلطی نمی توانید بکنید، ما آمده ایم که از این حزب و رهبرانش حمایت کنیم و خود را با آنها در سرنگونی این حکومت آدمکش و تروریست پرور هم هدف و متحد میدانیم”

سوم: شاخص سوم در موفقیت این کنگره بر میگردد به میزان بالای اتحاد سیاسی و خود آگاهی کمونیستی شرکت کنندگان در کنگره از جمله در میان کلیه نمایندگان حاضر در کنگره. اختلاف و پلمیک بر سر کلیه مباحث با حرارت در پروسه  کنگره  چشم گیر بود اما همه اینها در دستیابی کنگره بر سر مهمترین ارزیابی ها از اوضاع و تعین اولویتها  نقش بسیار مثبتی ایفا کرد. بغیر از صفوف ما در هیچ  تجمع دیگری در این سطح  فکر نمیکنم بتوان تصور کرد  و ممکن گردد که این چنین روشن و محکم بر هویت و اهداف کمونیستی پای فشاری شود، که این چنین روشن و صریح به عنوان یک جنبش بورژوا و ضد کارگری به جنبش جاری سبز بر خورد کنند، که این چنین بر افق و صف مستقل کمونیستی و کارگری تاکید گذاشته شود، که به این روشنی هر نوع ملی گرائی و مذهب را به عنوان ارکان نظام فاسد و پراز جنایت سرمایه داری رد و طرد کرد، و بلاخره اینچنین بر سازمان دادن انقلاب کارگری و تحزب و کسب قدرت سیاسی توسط طبقه کارگر و حزب کمونیستی اش تاکید داشته باشد.

چهارم: شاخص چهارم  و برجسته دیگر، انعکاس درد و رنج و مشغله های طبقه کارگر و موانع  سر راه آن در کنگره و دستیابی به راه پیشروی جنبش ما بود. از بررسی جنبش ارتجاعی سبز تا راه سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی، از مسئله اینترپول و توطئه های جمهوری اسلامی تا نقد کمونیزم ملی گرا و بورژوا که نماز جمعه رفسنجانی و روز عاشورا و مرگ منتظری و سالگرد ۲۲ بهمن به وجدشان می آورد و به کارگران توصیه شرکت در آن را کردند، از اطلاعیه مشترک اول مه تشکلهای کارگری تا اعصاب عمومی در کردستان و  مسئله خرافات قومی و دینی  و نگاه به عامل بیکاری و فقر و تفرقه در صفوف کارگران   همه از این منظر که آیا له یا علیه جنبش طبقاتی و کمونیستی بوده مورد توجه و بررسی قرار میگرفت. 
  به عنوان حزبی که منافع روشن طبقاتی خود را میشناسد و از زاویه منافع عمومی کل طبقه و کمونیزم به همه پدیده ها نگاه میکند جنبه بارز جدل وهم نظری و اتحاد  حاکم بر کنگره بود. چکار باید کرد که طبقه کارگر متحد تر شود. بعنوان بخشی از خود آن طبقه و پیشروان طبقه کارگر که در کنگره حضور داشتنیم همه چیز را از زاویه منفعت جنبش خودمان و به عنوان طبقه ای که باید همه بخش های رنگارنگ بورژوائی را  بشناسد و به مصاف بطلبد به جدل تبدیل شد و سر آنجام به رای گذاشته میشد.  این البته خصوصیات و مشغله همیشگی ما بوده است اما روند یکسال و نیم اخیر اگر “حسنی” برای ما و طبقه ما داشت این بود که بیشتر خود و ضعفهایمان را بشناسیم و دوستان دروغین کارگر و کمونیزم  را بدون استتار ببینیم و بلاخره کل این اوضاع ما را بیش از پیش مجبور کرد که نباید به این موقعیت و تناسب قوا رضایت داد و با آن کنار آمد.

پنجم:ویژگی پنچم این کنگره “گزارش ویژه” رفیق کورش مدرسی دبیر کمیته مرکزی حزب بود. اعلام رسمی وضعیت پزشکی و اینکه به این دلیل امکان حضور در کمیته مرکزی و پست دبیری کمیته مرکزی را ندارند شوک بزرگی بود و فضای عاطفی سنگینی برای کنگره به همراه داشت. با این وجود برخوردی  که کورش مدرسی و کنگره به این واقعیت تلخ کرد از یکسو گویای اعتماد بنفس و قدرت کادرها و رهبری بود وهمزمان نشان ظرفیت بالفعل و بالقوه ستون کادری حزب برای تامین و تضمین ایجاد یک حزب سیاسی اجتماعی و بالغ کمونیستی . ما ضمن آگاهی  از خلائی که از عدم حضور کورش در رهبری حزب به وجود آمده ، آماده هستیم و اعلام آمادگی کردیم که میتوانیم  از عهده وظایف خطیر کمونیستی خود برآییم.
برخورد سیاسی و با متانتی که کنگره به وضعیت پزشکی کورش مدرسی نشان داد، کنگره ای را به نمایش می گذاشت که علاوه بر مصمم بودنش بر تداوم مبارزه کمونیستی خود و انتخاب ارگانهای رهبری خود، مسیر ایجاد یک حزب سیاسی و تابع مقرارت و موازین سازمانی را هموارتر میکند.این لایه کادری در حزب سابق “کمونیست کارگری” نیز همین رفتار مسئولانه را به دنبال مرگ منصور حکمت از خود نشان دادند اما دیگران که تا آنزمان در سکوت زندگی میکردند و چندان نقشی نداشتند و فاقد عقل و درایت سیاسی لازم بودند کار را به جای دیگری کشاندند تا بر ارث و سرمایه غنی دیگران لم دهند و حالا میبینیم در چه ناکجا آبادی هستند. بدنبال این وقایع حزب و جنبش ما بنا به ضرورت مبارزه طبقاتی و کمونیستی خود و از سر گام بر داشتن برای جا انداختن یک حزب سیاسی و اجتماعی راهی جز متکی شدن به ارگانها و مصوبات رسمی و قانونی حزب در پیش ندارند. جایگاه  فردی هر فردی در رهبری کمونیستی  و در راس حزب همیشه مهم بوده و هست اما  متکی شدن به اتوریته فردی به جای متکی شدن به اتوریته جمعی که درمصوبات  و اسنادرسمی تبلور میابد، تداوم سنت  و سبک کار کمونیستی را در عرصه سازمانی و جنبشی را ناپایدار و آسیب پذیر خواهد کرد. این آن جنبه مهمی بود که رفیق کورش نیز در بخشی از سخنرانی خود در کنگره بر آن تاکید داشت.
کنگره در رابطه با نقشی که کورش تا کنون ایفا کرده بود پرشور و صمیمانه  از ایشان  قدردانی نمود. کورش همچنان در کنار ما و ما در کنار او باقی خواهیم ماند. این کنگره اگر چه با شنیدن این خبر شوکه شد اما در عین حال ضرورت و نیاز مبارزه بر بالغ بودن و گسترش اعتماد بنفس در بدست گرفتن رهبری و اعلام آمادگی نسلی از کادرها برای رهبری  و گسترش مبارزه کمونیستی و کارگری تولدی جدید و  از دیگر ویژگیها و دستاورد های بارز این کنگره بود.

مهم ترین مصوبه های کنگره

کنگره اسناد زیادی به تصویب رساند و اسناد  مهم دیگری را از جمله قطعنامه مربوط به طبقه کارگر به رهبری آتی موکول کرد. با مراجعه به سایت حزب میتوان به کلیه آن اسناد دسترسی پیدا کرد. با این حال از نظرمن در میان اسناد تصویب شده قطعنامه اوضاع سیاسی و سند اولویتهای دور آتی حزب از اهمیت ویژه تری برخوردار میباشند. بررسی مجدد وهمه جانبه اوضاع سیاسی ایران که اساسا بر میگردد به وقایع حول و حوش مضحکه انتخاباتی ریاست جمهوری و مغلوب شدن یکی از جناحهای رژیم در مقابل جناح دیگر آن، از زاویه طبقه کارگر بسیار حیاتی بود.  در کنار  بهانه “هسته ای” این رویداد بزرگترین خدمت را به بقای عمر ننگین جمهوری اسلامی کرد. بیش از هر دوره ای توهم ایجاد کرد. بیش از هر زمانی بی بی سی و صدای امریکا وولتر پاسدارهای تکنوکرات شده وخانم های با چارقد و بی چارقد و خط امامی و زندانبانان و عاملین کشارهای دهه شصت و چپ های ملی گرا و عاشقان و طرفداران هر نوع “انقلاب و خیزش توده ای” و سلطنت طلب و ناسونالیستها و قومپرستان کرد و ایرانی وغیره را در کنار هم قرار داد و فضا را برعلیه جنبش آزادیخواهی، جنبش کارگری و کمونیستی چرخیده شد. امید برای سازماندادن انقلاب اجتماعی کارگری و آزادیخواهانه برای برچیدن کلیت نظام بورژوا -اسلامی محدود تر وتنگتر شد. قطعنامه اوضاع سیاسی به روشنی کل این واقعیات را منعکس کرده است و راه مقابله را نیز نشان داده است. با در نظر گرفتن این شرایط و به منظور تحمیل شکست کامل به جنبش ارتجاعی سبزواعوان وانصار “چپی” اش و هموار کردن راه برای سرنگونی تمام و کمال جمهوری اسلامی و تامین تناسب قوائی که کارگر و کمونیزم بتواند با قدرت و نیرو خود چنین خیزی بردارد سند اولویتهای کنگره بر محورهای مهمی در این راستا تاکید گذاشته است. در مراکز کارگری در دانشگاه در کردستان در خارج و در عرصه های مهم نبرد طبقاتی بر تمرکز طبقه کارگر و پیشروان آن و تمرکز فعالین حزب و کمونیستها بر این عرصه های متعدد نبرد تاکید دارد . تصویب این اسناد و اتحاد حول آن بسیار مهم بود برای طبقه و جنبش ما. اما مهمتر از آن بدست گرفتن آن متحد شدن حول آن و گام بر داشتن برای تحقق آن است. این دو سند به اضافه دیگر اسناد کنگره میتواند مبنا و محور ی برای پس زدن بورژوازی و تغییر تناسب قوا به نفع کارگر و کمونیزم و جنبش آزادی و برابری باشد.

سخنی با کارگران و کمونیستها به مناسبت کنگره چهارم

نسل بعداز نسل نیروی کارمان را در یک معامله به شدت نابرابر به فروش میگذاریم ،  با وجود تولید کل نعمات و ثروتها باز خود در صف اول گرسنگان هستیم.، مرگ و میر و بی خانمانی و کارتون خوابی وکودکان کار و عدم دسترسی  به هر آنچه که خود میسازیم به سرنوشت محتوم ما تبدیل شده است. فرزندان و خانواده هایمان به فحشا کشیده میشوند، حقوقمان را نمیدهند، تحقیر میشویم، “بی سواد” هستیم،” تنبل”  هستیم . با این حال هنوز راضی نیستند از ما کار می کشند، شکنجه میکنند، تبعید میکنند، حق نفس کشیدن را فقط برای تن داد به کار مزدی و بی سروصدا داریم، بردگان تمام عیار “آزاد هستیم، نه اجازه تشکل و اعتصاب داریم نه پیوستن به حزب کمونیستی خودمان.این روند طبق  برنامه ریزی آگاهانه و نقشه مند دولتها و بورژواها است. این واقعیت زندگی و تحمیل بردگی براکثریت بزرگی درجامعه ایران تحت حاکمیت یک مشت بورژوا است. میگویند  این مقدرات الهی است! دنیا و قیامتی هست! می گویند کارکشی از ما در راه  منفعت ملی همه است! گویا این طبیعت جهان امروز است، گویا آنکسی که در منبر قرآن میخواند و ان یکی که زمزمه ملی گرائی و میهن پرستی سر میدهد و آنهای که کرور کرور پول و ثروت انباشت کرده اند حاصل “تلاش و زحمات” خودشان است!
من به عنوان یک شرکت کننده در این کنگره، و یک کارگر کمونیست میگویم این تئوری پوچ وضد انسانی  را قبول ندارم! میگویم دروغ میگویند. میگویم “مقدرات الهی”، “منفعت ملی” چرت است، عوامفریبانه و شیادانه است! اینها حربه های کثیف هر بورژوا و کافرما و دولت بورژوائی است برای به انقیاد کشاندن طبقه کارگر و تداوم حاکمیت سیاه خود. نه خامنه ای و احمدی نژاد، نه موسوی و کروبی نه هیچ رهبر و حزب دیگر اسلامی و ملی گرا و حامی نظام سرمایه داری حاضر نبوده و نیستند حتی یک روز مانند کارگران و محرومان این جامعه زندگی کنند و فرزندانشان را به خاطر خدا و میهن قلابی شان به خطر اندازند و بر سر سفره بی رونق و خالی رها کنند. مذهب و ملی گرائی اینها حقه ای برای دست یابی به پول و قدرت است نه هیچ چیز دیگر. خدا یعنی پول و کلاهبرداری! ملت پرستی یعنی حقه بازی برای کسب ثروت و قدرت! از این همه شیادی و دروغ و زورگوئی باید متنفربود باید معترض بود. باید و میتوان بر علیه آن به پا خواست.  این قدرت وثروت های  باد آورده را بر سرشان خراب کرد. میتوان و باید این حقایق ساده را درک کرد و بر علیه آن متحد شد. برای همین کارها و امیدها کمونیست هستم و عضو این حزب هستم. جهانی بدون استثمار، جنگ، وحشی گری ، فقر ،زندان ، شکنجه ، اعدام ، کار مزدی و بردگی امید و آرزو و قطب نما راه ما میباشد. میدانم برای دست یابی به آن بدون تحزب و متشکل و متحد شدن و سر آنجام  بدون خیز بر داشتن برای کسب قدرت سیاسی  ممکن نخواهد شد. برای این امر والاتر از هر چیز  همه کمونیستها و هم طبقه ای ها ی خود و پیشروان طبقه کارگر را  در اقصی نقاط ایران به پیوستن به حزب خود فرا میخوانم. رفقا! این حزب شما است.  این کنگره و کل اهداف ما برای تغییر و دگرگونی این زندگی برده وار است. برای دفن جمهوری  متعفن اسلامی است. برای انهدام کل سیستم سر تاپا استثمارگر و وحشی نظام سرمایه داری است. برای رسیدن به آزادی برابری و سوسیالیسم است. حزب کمونیست کارگری حکمتیست را انتخاب کنید!
 همه بر تاریخ پراز درد و رنج و تحقیر و تحمیل بی حقوقی خود در ایران واقف هستیم. همه میدانیم در غیاب آمادگی و خود آگاهی طبقاتی، در غیاب اتحاد و تحزب راه به جائی نخواهیم برد. تحولات یکسال و نیم اخیر برای چندمین بار اثبات نمود که در غیاب چنین قدرت، حزب و افق روشنی میتواند هر تلاطم سیاسی و جنگ جناحهای بخش های مختلف دولتی و بوژوازی در صورت عدم حضور قدرتمند ما بخشی از جامعه و جریانات راست و چپ را با خود ببرد. نه امریکا نه دولتهای غربی نه پرونده هسته ای نه وقوع جنگ  نه احمدی نژاد و خامنه ای نه موسوی و کروبی نه شاه نه اسلام نه قوم و وطن هیچگاه نه تنها در کنار ما نبوده و نیستند بلکه همگی ضد کارگر ضد آزادی ضد خوشبختی و در نقطه مقابل منافع طبقه کارگر و جنبش آزادیخواهی قرار دارند. تنها طبقه کارگر آگاه ومتحد و متحزب است که میتواند نه تنها خود که کل جامعه را از این همه فجایع و جنایت و بیحقوقی نجات دهد.
کنگره چهارم مملو از بحث، راه حل،  امید و تصمیمات روشنی بود که به کل طبقه کارگر و سر نوشت جنبش ما عمیقا مربوط است. اسناد کنگره را بخوانید، با آن شریک شوید و اولویتهای کنگره را اولویت خود بدانید و در میدان نبرد طبقاتی خود آنرا  بدست بگیرید.#
شانزدهم مهر هشتادو نو
نهم اکتبر دوهزارو ده