کنگره حزب بی وظیفه! در حاشیه کنگره چهارم “حزب حکمتیست”

“حزب حکمتیست با این استدلال که رهبری اعتراضات بعد از انتخابات دهم در دست جناح سبز رژیم است خود را از نظر دخالت سیاسی بیوظیفه کرده است”( رضا کمانگر، کادر و نماینده حزب حکمتیست در کنگره چهارم این حزب)

مقدمه:
متن بالا را یک کادر فرقه حکمتیست نوشته! رضا کمانگر که مطمئن هم نبوده که بالاخره در منگره حزب شرکت بکند با نکند، بالاخره دل به دریا زده و شرکت کرده و چون درون کنگره فضای ارائه بحثش را نداشته تصمبم گرفته نظراتش را “علنی کند”! گناهی نابخشودنی در حدی که چندین رفیقش مجبور شدند مصاحبه های فرمایشی داغ داغ ترتیب بدهند تا شاید بتوانند اثر این نظردهی رفیق رضا کمانگر را بپوشانند! البته که نشد و بخشی از نارضائیهای کمونیستهای کارگری درون این حزب بالاخره در جریان این کنگره عیان شد که باز مایه امیدواری است!
رضا کمانگر معتقد است که رهبری این حزب با سیاستگزاریهایش، این حزب را به حزبی بی وظیفه تنزل داده. این همان بود که ما در حزب کمونیست کارگری ایران ، مدتها داریم می گوئیم! باید از او پرسید که اگر اینطور است چرا ایشان در همین مقاله اش(۱) مدعی است که نمایندگان از سیاستگرازیهای رهبری حزب “راضی بودند”؟! یکی از همین نمایندگان یعنی خود او ظاهرا کاملا ناراضی است! از آنجا که مقاله رضا کمانگر را من بیشتر صادقانه یافتم، سعی می کنم مرجع نقدم قرار دهم:

 

(۱)” ما هم برای مقابله با اینکه بگویم ترسی از جمهوری اسلامی نداریم کنگره را علنی برگزار میکنیم”
رضا کمانگر ظاهرا این سفسطه عجیب و غریب رهبرش را جدی گرفته که کنگره چهارم باید علنی باشد چون می خواهد به فشار رژیم اسلامی و حکم پلیس بین الملل دهن کجی کند و بگوید که کور خوانده اند و “نترسیده اند”!
ظاهرا فرقه ایشان سیاست علنیتش را براساس “دهن کجی و فشار رژیم اسلامی” تعیین می کند. اگر فشار زیاد شد آنها علنی می شوند و اگر کمتر شد آنها مخفی می شوند! این چه جورش است؟ اگر نگوئیم بامزه ، چه بنامیمش؟!
علنیت یک حزب سیاسی با میزان الحراره “فشار پلیس” آنهم در خارج کشور، تعیین نمی شود. اساسا حزب کمونیست کارگری از زمان منصور حکمت روی علنیت به این دلیل نکوبید! عیبی ندارد که کوروش مدرسی بخواهد همان متدولوژی چپ سنتی را برگزیند اما اخلاقی تر است اگر اینرا بنام منصور حکمت انجام ندهد! اینهمه خود را حکمتیست نامیدن و صد و هشتاد درجه به سمت چپ سنتی و حاشیه ای چرخیدن؟

 

(۲)” حزب حکمتیست از زمان تاسیس تاکنون برپایه یک رگه فکری بنا شده که در جامعه به ارتدوکس مارکسیستی معروف است”
حزب “مارکسیستی” بودن، یعنی خود را به حزبی ایدئولوژیک تقلیل دادن. بامزه تر اینست که خود را “ارتودوکس” مارکسیستی بنامی و تازه به آن افتخار هم بکنی! ارتودکس مارکسیست یعنی منجمد را در منجمد ضرب کنی که می شود منجمد به توان دو! بازهم بامزه تر اینست که پای جامعه را بمیان بکشی و از قول “جامعه” آرزوی بی مایه ات را تکرار کنی! کدام جامعه اینها را مارکسیست ارتودوکس نامیده و اگر نامیده چه نظری داشته؟! بنظر من اگر کسی اینها را مارکسیست ارتودوکس نامیده خواسته بگوید که ذهنیت منجمدی دارند که با واقعیات هماهنگی ندارد. منتها رفیق رضا کمانگر اینرا “تعریفی از فرقه اش” فرض کرده!

 

(۳) “تحلیل های حزب حکمتیست بعد از انتخابات دهم باعث اعتماد بنفس بیشتر در صفوف حزب شده است و حزب توجه خود را به سازماندهی طبقه کارگر معطوف کرده است.”
ملاحظه می فرمائید؟! رفیق رضا کمانگر ، حزب خودش را بی وظیفه می نامد اما مدعی است که این “نحلیلها” که حزب را بی وظیفه کرده، در عین حال باعث اعتماد به نفس بیشتر صفوفش گردیده و بعدش همان حزب بی وظیفه را با اعضائی که اعتماد به نفس یافته اند، به سازماندهی طبقه کارگر “معطوف کرده”!!
این ها را رفیق رضا کمانگر گفته. اگر شوخی بنظر می رسد باور بفرمائید من مقصر نیستم! اگر رهبری این فرقه در طی دوران اخیر عروج انقلابی مردم در ایران، با خانه نشین کردن اعضایش، عملا آنها را از مداخله گری بدور کرده، چگونه “توجه شان را به سازماندهی طبقه کارگر معطوف کرده”؟!
شاید منظور رفیق رضا همین باشد که این اعضاء و کادرها با بی عملی در صحنه سیاست بیشتر به جهت ذهنی به یاد طبقه کارگر خواهند بود. بنوعی مدیتیشن مشفول می شوند. مکانیزم مدیتیشن هم همینست که با بریدن توجه از محیط، یک نوع خلسه فروروی و “شناور شوی” و دور شدن از مشغله هر روزه بشود درد دردهای بی درمانت!
سیاست واقعی البته اینطور نیست. سازماندهی طبقه کارگر با درگیر شدن این طبقه و نماینده سیاسیش در نبرد روزمره برای نان و آزادی ممکنست. وقتی جامعه سیاسی می شود و برای پائین کشیدن رژیم اسلامی بلند می شود و عکس خامنه ای را می سوزاند و شعار مرگ بر جمهوری اسلامی می دهد، سازماندهی طبقه کارگر معنیش سیاسی کردن جامعه و رادیکالیزه کردن شعارهای سیاسی بر علیه تمامیت رژیم اسلامی است. حزب نماینده طبقه کارگر در جریان عروج جنبش سرنگونی طلبی باید نماینده درک رادیکال و صلبی از وضع موجود شود تا بتواند مبارزات جامعه را بسوی خود بکشاند و هژمونی را بدست بگیرد. این همانست که ما در حزب کمونیست کارگری ایران انجام دادیم و رفقا در فرقه کوروش مدرسی انجام نداند و بقول خودشان تبدیل شدند به “حزب بی وظیفه ها”

 

(۴)”مسئله دیگر، کمیته مرکزی در غیاب کورش مدرسی با عدم اتوریته سیاسی برتر رنج میبرد، ۴۸ نفر کمیته مرکزی همه خود را بر دیگری یا برابر و یا برتر میدانند که این شرایط حزب را در یک آزمون جدی قرار داده است.”
الف:ضمن اینکه برای کوروش مدرسی و تمامی بیماران و دردمندان آرزوی سلامتی می کنم ، یاید بگویم که او مسدولیت مهمی در به انحراف کشیدن و منزوی سازی بخشی از کمونیستهای کارگری ایفا کرده و امید من اینست که مبارزان واقعی درون این حزب هرچه زودتر ، “اتوریته معنوی” این رهبر عظیم اشان را هم پشت سر گذاشته و به صحنه واقعی سیاست کمونیستی بازگشت کنند!
ب:کوروش مدرسی می گوید از رهبری حزب کنار می رود اما از “بیرون” نقش بازی می کند و می نویسد و غیره! خوب اگر او می تواند از “بیرون بنویسد” بد نبود از همان “درون” می نوشت و این کمدی درام “از بیرون نوشتن و احتمالا هدایت از نوع ولایت فقیهی- رجوی” را هم می گذاشت کنار!
نتیجه این “از بیرون نوشتن” این جناب اتوریته این خواهد بود که یا آخر هفته ها ، رهبری “بدون اتوریته” این فرقه مجبور باشد برای “قیض بردن از نظرات معظم اله” شرفیاب شود یا اینکه بعد از مدتی کشاکش بالاخره ایشان را محترمانه جواب کند! هر چه هست، این نوع “استعفاء دادنها” با مدیریت مدرن خوانائی ندارد و خودش تنش زا خواهد بود.
ج: از عوامل دیگری که باعث بحران بیشتر در رهبری این فرقه می شود اینست که فرقه ها معمولا روی اتوریته سوار می شوند. اینکه رضا کمانگر گزارش می کند که همین ۴۸ نفر کمیته مرکزی هر کدام خودشان را برابر و برتر می دانند، در واقع دارد می گوید که مطمئن نیست این معبد سرخ پوشان بی وظیفه بتواند همان خط کوروش مدرسی را دنبال کند و درگیریهای سیاسی بیشتر خواهد شد. صحنه گزارش شده دقیقا صحنه فرقه ای است که اتوریته اش را دارد از دست می دهد! اینکه فرقه ای با تایید ظاهری تئوری کمونیزم کارگری بتواند اینطور از مداخله گری کمونیستی فاصله بگیرد، تنها با ایجاد یک جو ایدئولوژیک و “مارکسیستی ارتودوکس” از سوی یک “اتوریته” ساخته است. در فضائی که نگرانیهای آدمهای نیمه هوشیارش را هم جائی نباشد بجز “ارائه به بیرون” همانطور که رضا کمانگر و درد و دلش دارد بازمی گوید.

 

(۵)”آیا حزب حکمتیست فقط وظیفه اش این است که به مردم بگوید شرکت نکنید، فریب نخورید کافی است؟ آیا به مردمی که امروز فرصتی پیداکردند تا عکس خمینی، خامنه ای را که میخواهند زیر پا لهه کنند درست است بگوئیم نکنید؟”
ما در حزب کمونیست کارگری ایران دقیقا همینها را گفتیم! از همان ابتدای عروج انقلاب کنونی بر این اصل پای فشردیم که این انقلاب، متعلق به جریانهای راست و سبز نیست. گفتیم که مسئله هژمونی جنبش شروع شده دقیقا موکول به میزان مداخله گری کمونیستی و چپ است. توضیح دادیم که “انقلاب از آخرش شروع نمی شود” و با مبارزه روزمره ما و مردم شکل می گیرد. بر خلاف ادعای رضا کمانگر و فرقه اش، هرگز طبقاتی بودن این انقلاب را منکر نشدیم و سیاستگذاری درست کمونیستی را شرط مسلم پیشروی طبقه کارگر و سیاستهایش در روند مبارزه مردم بر علیه رژیم اسلامی و همه جناح هایش و کلین نظام سرمایه دانستیم. این درک را ما پراتیک کردیم.
فرقه کوروش مدرسی برای مخفی کردن چهره پاسیفیستی خود، ما را “کمونیستهای بورژوا” خواند! یکسال و نیم تعدادی کمونیست کارگری را خانه ننشین کرد و حالا بعضی از آنها دارند صدایشان در می آید که”در حزب بی وظیفه نشسته اند”!
بله درست است! جنبشی که در خرداد سال گذشته با رنگی “ملی مذهبی” به خیابان آمد، طی چند ماه پوست انداخت و رادیکالتر شد. شعارهای “رای مارو پس بده” به سرعت توسط ملیونها انسان عاصی از رژیم به مرگ بر خامنه ای و سرنگون باد رژیم اسلامی تغییر کرد. این جنبش در ماهیت خود هرگز دنبال جناح بندیهای حاکمیت نبود و توهم پراکنی های راست درون و بیرون حاکمیت نتوانست از راه بازش دارد.
فرقه مدرسی دقیقا همینجا بزرگترین “گلکاری تئوریک” خود را مرتکب شد! رهبری این جنبش را در ذهنش داد دست بورژوازی و فعالینش را خانه نشین کرد. مدعی شد که قطار انقلاب کارگری هنوز به ایستگاه نیامده و بهمین خاطر باید کمونیستها صبر کنند تا قطار بیاید! همینست که رضا کمانگر و احتمالا دهها کادر و فعال این فرقه حالا گیج و غمگین دارند همان حرفهای ما را تکرار می کنند و در عین حال مدعی هستند که “کنگره موفق و درخشانی” برگذار شده که قرار است آفتاب را از باختر طلوع دهد!

 

(۵)”کمپین علیه احکام اعدام و سنگسار، بحران هسته ای رژیم اسلامی با غرب و خطر وقوع جنگ بعنوان دو عرصه مداخله گری فرقه مدرسی”
بامزه  و دردناک نیست که حزبی که قرار بود سنت منصور حکمت در کمونیزم را نمایندگی کند، کادرش دارد ناله می کند که حزب بی وظیفه شده؟!
در طی یکسال و نیم گذشته، کادرها و اعضای این فرقه، همان عرصه های شناخته شده و پاخورده سنت کمونیزم کارگری را هم ترک کرده اند. از لج بورژوازی، صحنه های شناخته شده مبارزه کمونیزم کارگری را هم به “بورژوازی و کمونیزم بورژوائی” سپردند! حالا رقیق رضا کمانگر دارد موصوع مداخله گری را پیشنهاد می دهد! ظاهرا رهبری این حزب که اینهمه “درخشان” مشغول گلکاری بوده کارش به اینجا رسیده که “موضوع مداخله” کم آورده! تازه کادرش در سال ۲۰۱۰ دارد یادآوری می کند که حداقل اعدام و سنگسار و اگر نشد، “خطر جنگ” را تبدیل به فعالیتی، چیزی بکنند!
تاسف آورست رفقا!
تاسف آورست رفیق رضا!
شما کار خوبی کردی که برای ما و جامعه درد و دل کردی! اما کار مهمتری باید بکنی. باید رفقای هم فرقه ایت را بیدار کنی. یادشان بیندازی که کمونیزم مداخله گر اصلا این نیست که اتوریته شما در فرقه تان داشته تئوریزه می کرده. کار بزرگتر شما، تلاش برای تغییر سیاستهای حزبتان است. یک مبارزه وسیع تئوریک را در حزبتان دامن بزنید. خود را و حزبتان را از جنگ اتوریته ای که مدتها مشغول دفرمه کردن ذهن شما بود برهانید.
انقلاب و طبقه کارگر به حزبیت کمونیستی نیاز دارد که از پریدن بمیان جنگ طبقاتی و جهت دادن مبارزه مردم حول رادیکالترین شعارهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه یعنی خکومت کارگری؛ حکومت انسانی و سوسیالیستی شانه خالی نکند.
کوروش مدرسی توانست شما را به بیابان برهوت انزوا و “بی وظیفگی” بکشاند. شما توان اینرا دارید که خودتان را بتکانید و به جنبش انقلابی برای سوسیالیزم یاری رسانید! وقت را غنیمت بشمارید. تا همینجا بس است!

منابع دیگر:
(۱)رضا کمانگر: تصویری از کنگره چهارم حزب حکمتیست
http://www.azadi-b.com/J/2010/10/post_13.html
کنگره چهارم حزب حکمتیست از نگاه نمایندگان / مصاحبه با فرهاد رضائی و آذر مدرسى
http://www.azadi-b.com/J/2010/10/post_139.html
کنگره چهارم حزب حکمتیست از نگاه نمایندگان / مصاحبه با آزاد زمانی ٬ سلام زیجی و عبداله دارابی
http://www.azadi-b.com/J/2010/10/post_127.html
مصاحبه نشریه اکتبر با سالار کرداری و رحمت فاتحى در مورد کنگره چهارم حزب حکمتیست
http://www.azadi-b.com/J/2010/10/post_434.html
مصاحبه با رحمان حسین زاده دبیر کمیته مرکزی
http://hekmatist.com/kh48-rahman.html
قطعنامه درباره اوضاع سیاسی ایران-مصوب کنگره چهارم حزب حکمتیست
http://hekmatist.com/kongereh4-gatname-siasy.html
 اولویتهای حزب حکمتیست-مصوب کنگره چهارحزب حکمتیست
http://hekmatist.com/kongereh4-olaviatha.html