نگاهی مثبت به کنگره ای که از آن لذت بردم

آدمها در کنار هم و به ویژه در یک تجمع وسیع سیاسی و حزبی که به منظور همفکری و تصمیم مشترک برگذار میکنند و متعاقبا متعهد به پراتیک مصوبات آن در دنیای خارج از حزب می شوند، از هم نیرو میگیرند و قابلیت های بالقوه خود را در آنچه باید انجام دهند، بروز میدهند. این جدل و همفکری، این انرژی و تلاش و این تصمیم و قابلیت بالقوه، محصول کنگره نیست، بلکه محصول خط فکری و افقی سیاسی است که مدام در جستجوی راهی جهت پراتیک انقلابی است. بازتاب بخشی از توان و اراده احزاب کمونستی و جزء مهم و موثری از مبارزه سیاسی و طبقاتی موجود است که خود را در چنین تجمعاتی بیان میکند.و این پروسه ای است جهت صیقل دادن افکار و پی ریزی نقشه آینده، که بدون آن عمل انقلابی در راستای تغییر بنیادی جامعه، از کمبود رنج خواهد برد.
 قطعا هر کنگره از ضعف و کمبود هم رنج میبرد که انعکاس نا رسای ها و ندانم کاری های است که در دوره قبل از برگذاریش صورت گرفته است، که شامل این گنگره نیز می باشد، ولی من در این نوشته دوست دارم مشاهدات و توصیف مثبت خود را بیان کنم.
 کنگره چهارم حزب یکی از این تجمعات بود، که نگرش ابژکتیو و زنده ای به مسائل داشت که در مباحثات و مصوباتش و در اراده نمایندگانش، جهت دخالتگری بیشتر اجتماعی و سازمان دادن طبقه کارگر به نمایش در آمد. بنظر من این کنگره رابطه حزب با جامعه و جهان خارج از خود را بدرستی و با واقع بینی بیان کرد. گنگره نشان داد و در سخنرانی کورش بیان شد که ما محفل تملق گفتن بهم و فرقه دراویش و صوفیان پاک باخته نیستیم، بلکه حزب سیاسی و طبقاتی هستیم که با چشم دوختن به واقعیات، برای تغییر آن به پراتیک متشکل و انقلابی دست میزنیم. به قول منصور حکمت “ما برای ساختن سازمان خودمان متشکل نشده ایم، بلکه سازمان خود را برای سازمان دادن و به میدان کشیدن طبقه ای ساخته ایم و در تلاش برای گسترش آنیم، که نیروی صدها میلیونی در مقیاس جهان را تشکیل میدهد”. ما خود را با ملاک های سیاسی و طبقاتی می سنجیم نه با معیارهای حزبی، و از این منظر کنگره به درست فعالین و کادرهای حزب و کمونیست های خارج از حزب را به دخالت سیاسی و عملی در جدال های سیاسی و طبقاتی در جامعه، رابطه با فعالین و رهبران کارگری، تلاش در راستای مجهز کردنشان به سیاست کمونیستی و سازمان دادن و به میدان کشیدن این طبقه معطوف کرد.
این کنگره نیرو خود را از خصلت و تعلق طبقاتی فعالیت های گرفت که خود را برای آن آماده می کرد. این گنگره، تجمع مارکسیست های بود که تصمیم به دخالت در سر نوشت پایه اجتماعی کمونیسم یعنی طبقه کارگر، بیداری و به میدان کشیدن آن گرفته اند.و نهراسیدن از پیچ و خم ها و دشواری راهی که در پیش دارند. راهی که کوهی از انرژی و فعالیت و آمادگی سیاسی و تئوریک از فعالین، کادرها و در راس همه از رهبری حزب طلب میکند. کنگره حزبی بود که صلابت و انسجام خود را از سیاستی کمونیستی متمایز از سایر احزاب و جریانات سیاسی دیگر در دوره پر تلاطم یک سال گذشته ایران میگرفت که سیمای جامعه، صف بندی طبقاتی و مکان اجتماعی احزاب و جریانات سیاسی را دستخوش تغییرات جدی کرد. کنگره ای که وحدت در عمل و اختلاف در نظر را رسمیت داد که در صورت وفادار ماندن به آن میتوان به دستمایه و وثیقه پیشروی های آتی حزب تبدیل شود. باید یاد گرفت، باید عادت کرد و مهتر از این باید تضمین کرد که شدید ترین جدل های نظری در فضای صمیمانه میدان پیدا نماید.
  در این کنگره جدل های شدید نظری بر سر چه باید کردها و چه نباید کردها، بر سر بیانیه و قطعنامه ها در فضای ریلکس و صمیمانه در گرفت و نشان داد که چنین فضایی چگونه توان انتقال اشتیاق و خود باوری در کادرها را به داده ای واقعی جهت پیشروی های سریعتر تبدیل می کند و فرد را به جمع و جمع را به سوی شکلی متفاوت از اشکال فعالیتها و سنت های مرسوم در چپ موجود هدایت می نماید. این کنگره منعکس کننده موقعیت حزب و نیازش به دست یافتن به راه کارهای جهت عبور و پشت سر گذاشتن شرایط کنونی و دخالت در حیات سیاسی جامعه و مرتبط کردن خود به طبقه کارگر و مبارزات کارگری در بطن اوضاع جهانی و تحولات متاثر از آن در جامعه ایران بود. این کنگره ویژه نبود، کنگره روتین سالانه حزب بود که اند کی دیرتر بر گذار شد. اما مهر شرایط متلاطم یک سال قبل، مهر یک کمونیسم پراتیک، کمونیسمی که در ظرفیت کنونیش تلاش مجدانه ای را جهت پا گذاشتن به عرصه ای دیگر از پراتیک اجتماعی را آغاز کرده است که برای کشف آن جدل های بسیار مهمتری نیز بر سر راهش سبز خواهد شد. بر خود داشت. کمونیسم کنجکاو، تلاشگر و مصمم به دخالت در جامعه جهت تغییر آن در راستای منفعت طبقه کارگر و مردمان فاقد سرمایه، بدون آمادگی لازم جهت عبور از موانعی که در مسیر راه با آن روبر می شود کار بجای نخواهد برد.  امری که حزب کمونیست کارگری (حکمتیست) مصمم به آماده شدن برای آن است.
در این گنگره اتوریته سیاسی و ستون اصلی حزب، خط دهنده و هم آهنگ کننده و کسی که بخش مهمی از پیکره سیاسی و تئوریک حزب بر دوش او ساخته شده است به دلیل اینکه خطر بینایش را تهدید میکند از کمیته مرکزی و هر نوع مسئولیت حزبی کناره گیری نمود. تحمل درد آور این مسئله، گذشته از بعد سیاسی آن، به لحاظ انسانی نیز تأثر و همدردی عمیق کنگره را به همراه داشت. هر چند کوروش عضو حزب و در کنار حزب است، و بقول خودش قلمش براتر از سابق در دنیای سیاست، خارج از حزب میچرخد و این قطعا حزب را در راهی که می پیماید تقویت خواهد کرد ولی این خلاء بر حزب تاثیر خواهد گذاشت. این کنگره علی رغم درک جایگاه سیاسی کوروش برای حزب، محکم و استوار به پیمودن راهش ادادمه داد و جلوه ای بیاد ماندنی از اتحاد و همبستگی از خود نشان داد. 
این تصویر نگاه مختصر و مثبت من از تجمع سالانه حزب. ک.ک (حکمتیست) است که اساسا خصلت و کارآکتر خود را از تلاطمات یک سال کذشته میگرفت. اما پراتیک کردن مصوبات و به نتیجه رساندن توقعات کنگره با خود کنگره یکی نیست. و به کار هرکولی نیاز دارد که قبل از هر کس بر میگردد به کمیته مرکزی و دفتر سیاسی حزب که باید مجدانه جهت فتح هریک از سنگرهای که تحقق این امر را ممکن می سازد، تلاش نماید و از خود مایه بگذارد، و با دخالت همه جانبه عملی و آمادگی سیاسی و تئوریک به جنگی واقعی علیه جمهوری اسلامی سرمایه و کل بورژوازی دامن زند و امکانات و توانایی های موجود را بهتر و با راندمان بیشتری در جهت تسهیل مبارزه ای که در پیش دارد بکار گیرد. قطعا وظیفه هر کمونیست و آزادی خواهی است که در پیشبرد این امر مهم، این حزب را به عنوان سنگر و تکیه گاه طبقه کارگر تقویت نماید.
۲۰۱۰/۱۰/۰۹