جنگ قدرت و راه سازش

پس از تقلب انتخاباتی توسط نئوکان های حکومتی و کوتاه کردن دست اصلاح طلبان از قدرت، جنبش عظیم توده ای به راه افتاد که معادلات سیاسی را دست خوش تغییر کرد. از یکسو اصلاح طلبان رانده شده از حکومت به پشتوانه توهمی که جنبش به آنها داشت و به دنبال از دست دادن منافعشان، در مقیاس وسیع سیاسی و اقتصادی، با تمام توان به میدان آمدند و جناح حاکم را شدیدا تحت فشار قرار دادند. درمقابل نئوکان ها نیز در حالیکه که پس از سال ها موقعیت کسب تمامیت قدرت را، به واسطه انباشت عظیم سرمایه و در اختیار داشتن ارکان قدرت، بدست آورده و به اجرا گذاشتند، وقتی در مقابل جنبش عظیم توده ای پیش بینی نشده قرار گرفتند بخوبی دریافتند که جایی برای عقب نشینی و مماشات وجود ندارد و در نتیجه راه سرکوب جنبش واصلاح طلبان را در پیش گرفتند. با تداوم  نبرد های خیابانی مردم و سرکوب گران طی یک سال و تقابل اصلاح طلبان و نئوکان ها، موقعیت قدرتمندان ضعیف شد و طیف زیادی از مردم به فرصتی برای مبارزه عملی دست یافتند، و از سوی دیگر اصلاح طلبان با رشد جنبش و ساختار شکن شدن آن هر چه بیشتر از آن فاصله گرفتند و نقششان در جنبش تا حدودی کمرنگ شد.
همانطور که بر اساس واقعیات پیش بینی می کردیم، تداوم جنبش عظیم توده ای به شکل تظاهرات خیابانی و در شرایط عدم حضور طبقه کارگر نمی توانست به یک انقلاب منتهی گردد و جنبش، با وجود تمام تاثیرات با ارزش و ماندگار آن در جامعه، افول نمود و دورانی دیگر تا بر آمد جنبش کارگری رقم خورد. در این مقطع اصلاح طلبان رویای کسب قدرت را بر باد رفته می بینند و نئوکان ها نیز همچون مار زخمی بر مسند قدرت تکیه زده اند.
اما این پایان ماجرا نیست. از سویی هر چند جنبش توده ای عقب نشینی نموده، اما همچون آتش زیر خاکستری است که هر دم ممکن است شعله بر کشد و کارگران نیز در راستای متشکل شدن انگیزه های به مراتب بیشتری خواهند داشت. شرایط، نئوکان ها و اصلاح طلبان را در موقعیت محتاطانه ای قرار داده که هر دو در تلاش برای حفظ آن هستند. نئوکان ها بخوبی می دانند که هر چند جنبش فروکش نموده و نفوذ اصلاح طلبان در آن نیز کمرنگ است، اما هر آن امکان بر آمد مجدد آن و بروز طوفان وجود دارد و در نتیجه از تعرض تمام عیار به جناح مقابل پرهیز می کنند و سعی در حفظ موقعیت و ترمیم خود دارند؛ و اصلاح طلبان نیز همچون لشکر شکست خورده ای که از یکسو نفوذش در جنبش کم شده و از سوی دیگر دستش از ارکان  سیاسی و اقتصادی کوتاه شده، توانایی عرض اندام دوباره را دراین دوران ندارد و در تلاش برای حفظ بقایای توهم موجود در جامعه نسبت به خودشان هستند. 
بحث امکان سازش  بین نئوکان ها و اصلاح طلبان این روزها بر سر زبان ها است. نئوکان ها در بدترین شرایط حاضر به عقب نشینی و تقسیم قدرت مجدد نشدند، بنابراین در موقعیت فعلی نیز منافعی برای این سازش ندارند و بخوبی نیز می دانند که اصلاح طلبان تضعیف شده را باید در همین موقعیت باقی گذاشت و هر گونه واگذاری نهادهای حکومتی به آنها، جانی تازه به اصلاح طلبان خواهد داد. در نتیجه اینها راه رفته و پر هزینه را باز نخواهند گشت. اما رهبران اصلاح طلب نیز که به تمامی از قدرت رانده شده اند نیز تن به سازش نخواهند داد، زیرا می دانند در این صورت نه سهمی از قدرت نصیب آنها خواهد شد و نه ته مانده توهم توده ای را می توانند نگهدارند. عناصری از درون اصلاح طلبان که اینجا و آنجا طرح سازش را می دهند و یا عملا خود را به نئوکان ها نزدیک می کنند، به افرادی از لشکر شکست خورده  شبیه هستند که با بالا بردن پرچم سفید خود را تسلیم می کنند و نباید این مسئله را با سازش بین جناحین اشتباه گرفت، چرا که سازش رابطه ای دوطرفه است که در جریان آن هر دو جناح  با تعدیل و عقب نشینی و گذشت از بخشی از منافع خود، منافع عمومی شان را حفظ می کنند و این شرایط در مورد جناح های نئوکان و اصلاح طلب مصداق ندارد. هر چند نئوکان ها تلاش خواهند کرد که بخش بیشتری از اصلاح طلبان را به تسلیم وادار کنند و اصلاح طلبان نیز که پایگاه توده ایشان تضعیف شده قادر نیستند تعرض جدیدی انجام دهند، اما به هر شکل هیچک از اینها به معنای سازش وآشتی جناح ها نیست.
اما جنگ قدرت به نئوکان ها واصلاح طلبان خلاصه نمی شود. شکاف بین نئوکان ها طی یکسال گذشته علنی شده و حدت یافته است. جناح نظامی (سپاه پاسداران) که در موقعیت اقتصادی و سیاسی برتری نسبت به دیگران قرار گرفته است، حتی به “خودی ها” نیز رحم نمی کند و یکی پس از دیگری منابع ثروت را قبضه می کند. نظامیان در جریان این پروسه، پس از اینکه بخش های زیادی از مراکز ثروت اصلاح طلبان را از چنگشان در آوردند – مثل پروژه های عسلویه و دیگر پروژه های نفت وگاز و عمرانی – بسیاری ازصنایع و مراکز اقتصادی دولتی را نیز به مالکیت خود در آوردند – مثل خرید نیمی از مخابرات و بخش بزرگی از صنایع فولاد – و سپس به دانشگاه آزاد وبازار نیز یورش بردند و در این ماجرا مقابل رفسنجانی و هیئت موئتلفه ایستادند. این لقمه های بزرگ با واکنش شدید جناح غیر نظامی نئوکان ها روبرو گردید و جناح راست مجلس و هیئت موتلفه که هر یک بخش قابل توجهی از قدرت را در دست دارند، شدیدا عکس العمل نشان دادند. به هر شکل چشم انداز این کشاکش نیز سازش نیست، چرا که از یکسو سپاه خود را در موضع قدرت می بیند و سهم هر چه بیشتری طلب می کند و جناح دیگر نیز کم قدرت نیست و منافع عظیم اقتصادی خود را به راحتی واگذار نخواهد کرد، و حتی رفسنجانی و دارودسته کارگزاران نیزکه در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی دست به انباشت سرمایه های نجومی از قََبل استثمار و غارت توده ها زدند، دائما مورد تعرض جناح حاکم نظامی قراردارند وثروت خود را درخطر می بینند. سازش برای آنها به معنای تسلیم و واگذاری همه چیز است و لذا با چنگ و دندان و توسل به روابط در هم تنیده جمهوری اسلامی سعی در حفظ منافع خود دارند.
اما آنچه که بیشتر زمینه تشدید تضادهای درون حکومتی است، وضعیت بحرانی است که با توجه به شرایط اقتصادی، جامعه را بیشتر دو قطبی کرده وبا توجه به وقایع یک سال گذشته بر نفرت توده ها افزوده و موقعیت بغرنجی برای حاکمان ایجاد نموده است. حلقه ی تحریم های اقتصادی جهانی نیز روز به روز تنگ تر می گردد و تاثیر این شرایط بر وخامت اوضاع اقتصادی و درون حکومتی می افزاید و منجر به تشدید تضادها می گردد و هر چه بیشتر راه سازش را بر جناح های فعلی و سابق جمهوری اسلامی می بندد.
واضح است که کارگران و توده ها هیچ منافعی در حمایت و هواداری از یک جناح در مقابل دیگر جناح ها ندارند و جنگ قدرت حاکمان و رانده شدگان از حکومت تنها بر سر به چنگ آوردن دست رنج کارگران و غارت بیشتر مردم است. به هر شکل تا بر آمد دور دیگری از جنبش توده ای، جمهوری اسلامی در موقعیت ضعیفتری نسبت به گذشته قرار گرفته – هر چند که دستگاه سرکوب آن فعال و قدرتمند است اما توده های بیشتری به صفوف معترضین پیوسته اند – و چنانچه کارگران در این دوران بتوانند متشکل گردند و آلترناتیو سیاسی قدرتمندی ایجاد نمایند، از آمادگی لازم برای دخالتگری در بحران انقلابی آینده برخوردارخواهند بود. با توجه به مجموعه پارامترهای ذکر شده جنبش کارگری برای بدست آوردن موقعیت برتر و شاید تعیین کننده ای، در شرایط  بهتری نسبت به گذشته قرار دارد. *
جنبش کارگری برای بدست آوردن موقعیت برتر و شاید تعیین کننده ای، در شرایط  بهتری نسبت به گذشته قرار دارد.*

به نقل از به پیش! شماره ۵۸، ۱۷ مهر ۱۳۸۹، ۹ اکتبر ۲۰۱۰