“گام اوّل آموزش تودهها آشنا کردن آنان با انقلاب است. هرگز وانمود نکنید که تنها با آموزش میتوانید به آنان در کسب حقوقشان در حکومتی سر تا پا دیکتاتوری کمک نمائید. قبل و پیش از هر چیز به آنان کسب حقوقشانرا بیآموزید، زیرا آنان به موازات کسب پیروزیهایی برای شرکت در حکومت آنچه را که به آنان آموزش داده شده، فرا خواهند گرفت و فراتر از آن، به زودی بدون تلاشی عظیم به آموزگارانی برتر تبدیل خواهند شد”.
این یکی از نکات اساسی و آموزشی «چه گوارا» پیرامون وفاداری عملی عنصر کمونیست به رهائی کارگران و زحمتکشان از زیر یوغ نظامهای فاسد و گندیدهی سرمایهداریست. کمونیستی که خود پای به میدان گذاشت و بهمراه دیگر یاراناش، انقلابی را در گوشهای از جهان سازمان داد و بالاخره بمنظور بر پایی انقلابی دیگر، علیهی رژیم وابسته به امپریالیسم بولیوی در بامداد نهم اکتبر هزار و نصد و شصت و هفت، جان خود را از دست داد و تودههای ستمدیده را در غم و اندوه فرو بُرد.
چهل و سه سال از مرگ و در حقیقت از جنایت سرمایهداران در حق یکی از رزمندهترین فرزند کارگران و زحمتکشان جهان میگذرد؛ مرگی که توأم با تولدی تازه بود. در آنزمان جهان مدافعی حقوق انسانی پی بُرد که چه انسان کمونیست و ارزشمندی را از دست داده است؛ پی بُرد که تغییر دنیا و زیر و رو نمودن بساط جهانخواران و استثمارگران منوط به تحرک عملی کمونیستهای رزمنده است؛ پی بُرد که آرمان کمونیستی زمانی مُهر و حقانیت خود را در مقابل ایدئولوژی لجام گسیختهی سرمایهداری خواهد کوبید که مدافعین منافعی محرومان، ارگانهای سرکوبگر نظام سرمایهداری را بیوقفه نشانه گیرند و گام بهگام آنانرا از موقعیتشان پس زنند. «چه گوارا» چنین کرد و به همین اعتبار نام و آرماناش در تاریخ جنبش کنونیستی جهان به ثبت رسید و ذهن و توجهی میلیونها انسان محروم، آزادیخواه و جوان را به سمت خود جلب نمود.
میزان، تعهد و وفاداری «چه گوارا»، به جنبش انترناسیولیستی و به تیعی آن اعتقاد عمیق وی به مبارزه علیهی امپریالیستها و مرتجعین قابل توصیف نیست؛ به این دلیل که «چه گوارا» به همهی محرومان و ستمدیدگان جهان تعلق داشت و بیهوده نیست که دنیای مدافعی آزادی دارد از وی به نیکی یاد میکند و منکر شجاعت و پایداریاش در مقابل ارگانها مسلح نظام سرمایهداری نیست.
دشمنان کارگران و زحمتکشان – در تاریخ هشتم اکتبر هزار و نصد و شصت و هفت – «چه گوارا» را دستگیر و به دست و پا وی شلیک نمودند تا بر مغز این کمونیست بینظیر تسلط یابند؛ امّا مگر «چه گوارا»، «چه گوارا»ای که سالها در کوران مبارزهی ضد امپریالیستی سینهی دشمنان را نشانه گرفته؛ «چه گوارا»ای که به همراه دیگر یاراناش در کوبا انقلابی را علیهی جانیان بشریت به سر انجام رساند؛ «چه گوارا»ای که به کُنگو رفت تا پایهگذار نبرد مسلحانهی دیگری گردد و بالاخره «چه گوارا»ای که سازماندهی جنگ چریکی در بولیوی بود را به زانو در آورد. دشمن میدانست که در این نبرد نابرابر نمیتواند پیروز بدر آید و میدانست که گلوله و شکنجه یکلحظه در ارادهی حستگی ناپذیر وی خدشهای وارد نخواهد ساخت. به همین دلیل فرمان قتل «چه گوارا» را در مدت زمانی کوتاه صادر نمود.
سرمایه نفس «چه گوارا» را گرفت و میخواست بی سر و صدا و مخفیانه جسدش را بدور از چشمان حیرتزدهی خانواده و یاراناش دفن نماید؛ بزعم خویش بر این باور بود که مبادا روزی محل دفن «چه گورارا»، به میدانی برای تجمع و اعتراضات تودهای تبدیل گردد؛ امّا بر خلاف ریاکاری مدافعین طبقات استثمارگر، خبر مرگ و نام «چه گوارا» با سرعتی غیر قابل تصور بر سر زبانها افتاد و به جرأت میتوان اذعان نمود که در مدتی بس کوتاه، نام و عکس وی با میادین اعتراضی و خیابانی در هم آمیخته شد و محرک و انرژیبخش اعتراضات تودهای علیهی سرمایهداری تبدیل گردید.
پر واضح استکه اعتبار چنین امری به رفتار و اعمال «چه گوارا» و آنهم در کوران مبارزات سیاسیاش علیهی امپریالیسم و سرمایهداران وابسته در مناطق مختلف بر میگردد. به دلیل اینکه «چه» با فعالیتهای انقلابیاش این حقیقت را به اثبات رساند که سرمایه بدون مبارزهی سازمانیافته و عملی نیروهای وفادار به انقلاب کمونیستی نه تنها به عقب نخواهد نشست بلکه دامنهی تعرض به جان و مال کارگران و زحمتکشان را گسترده و گستردهتر خواهد نمود.
در یک کلام سرمایه جسم «چه گوارا» را از میلیونها انسان رنجدیدهی جهان گرفت؛ امّا هرگز و هرگز نتوانسته است رفتار و اعمال این کمونیست رزمنده و مقاوم را از ذهن آنها پاک نماید. بیدلیل هم نیست که همواره و همواره و در صفوف جنبشهای اعتراضی این شعار ظنین انداز میشود که «چه گوارا» نه تنها نمُرده است بلکه نام و اعمال وی در تاریخ مبارزات ضد امپریالیستی به ثبت رسید و جاودانه شده است.
۱۶ مهر ۱۳۸۹
۸ اکتبر ۲۰۱۰