کودکان اولین قربانیان نظام سرمایه داری

طبق آمار آموزش و پرورش بیش از ۱۰ میلیون جمعیت ایران بین ۶ تا ۱۰ سال از امکانات آموزشی  و تحصیلی محروم هستند، ۲ میلیون از نوجوانان بین سن ۱۳ تا ۱۹ سال شاغل می باشند. در آمار غیر رسمی آموزش و پرورش تعداد کودکان خیابانی در تهران ۴۵ هزار نفر، و در سطح ایران بیشاز ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر اعلام شده( عدم امکان دستیابی به میزان دقیق کودکان خیابانی عمدتا بخاطر زندگی پنهان، جابجایی آنان و متغیر بودن تعداد آنان در زمانهای مختلف آمارهای متفاوت وجود دارد.)

این آمارهای تکان دهنده در مورد وضعیت نابسامان کودکان و محروم ساختن آنان از حق اولیه تحصیل نشانگر قربانی شدن کودکان در مناسبات غیر انسانی دنیای سرمایه داریست.در دنیایی که امروزه شاهد پیشرفت تکنولوژی هستیم هنوز در گوشه و کنارش انسانهایی یافت می شوند که از فقر و گرسنگی رنج می برند، به دلیل سوتغذیه در هر ۶ ثانیه یک کودک به واسطه گرسنگی میمیرد.
این موضوع بزرگترین تراژدی و افتضاح ننگ بار دنیای سرمایه داری است. اگر صاحبان قدرت و سرمایه تنها یک درصد از بودجه ساخت صلاح اتمی و هواپیماهای جنگی را صرف خرید غذای کودکان کنند هیچ کودک گرسنه ای در جهان باقی نمی ماند.
در نظام سرمایه داری که تنها هدفشان سود و منافع طبقاطی است شاهد وضعیت نابسامان کودکان هستیم. قاچاق کودکان، کاراجباری، خیابان گردی، کارتون خوابها و متاسفانه افتادن نیمی از آنها در دام اعتیاد، از جمله شرایطی است که کودکان به آن ناچار می شوند.  کسی و هیچ سازمان دولتی به فکر این کودکان بی سرپناه نیست و جان این انسانهای کوچک کوچکترین ارزشی برایشان ندارد و آنها برای بقای خود مجبور به زندگی کردن در خیابانها هستند.
کودکان و نوجوانان آسیب پذیرترین و بی دفاعترین قشر جامعه هستند که اکثرا شاهد مناسباتی ظالمانه و غیر انسانی در طول دوران کودکیشان هستند که دنیای زیبا و کودکانه شان را ویران می کند. با وجود انباشت سرمایه های کلان جامعه که حاصل کار خانوادهای کارگری و زحمتکش می باشد اما قربانیان اول فجایع انسانی همین خانواده ها و کودکان خردسال آنهاست. این حقیقت عمق ضد انسانی بودن دولتهای سرمایه داری را اثبات می کند. در کشورهای شرقی به وحشیانه ترین شکل بر زندگی و دنیای کودکان جنایت می آفرینند.
وجود تضادهای طبقاتی شدید و نبود قوانین انسانی در دفاع از حق این قربانیان کوچک، جهنمی را برای این کودکان ساخته اند که روزانه مورد خشونت، سواستفاده جنسی و بردگی قرار می گیرند و این به یک امر کاملا عادی در زندگی شان تبدیل شده است.
دوران کودکی برای هر شخصی مهمترین مقطع زندگی اوست و تمام رفتارها، باورها، ارزشها، عقاید، لیاقتها، ترسهاو و نفرتها در ذهن او شکل می گیرد و تمام طول زندگی همراه اوست. چنین وضعیت دلخراشی برای کودکان تا آخر عمر دست و پایشان را می بندد و مانند سدی مانع رسیدن به آرزوهایشان است.
وضعیت دلخراش کودکان کار، سواستفاده و استثمار آنها توسط کارفرمایان و سرمایه داران بعنوان ارزانترین و بی دردسرترین نیروی کار و تحمیل اضافه کاری به آنها با پاینترین دستمزد در فقدان وسایل امنیتی به کارهای بسیار پر مخاطره گماشته می شوند. این جنایات و حق کشی ها در حالی صورت می گیرد که این کارگران کوچک از هرگونه حمایت مالی، بیمه درمان، بهداشت در محیطهای نا سالم کار محروم هستند، هرگز اعتصاب نمی کنند و با کمترین سطح توقع سالهای کودکیشان را بجای آموختن علم و دانش و بجای بازی کردن با همسالان خود صرف تولید ثروت و سود برای ثروت اندوزان می کنند و تمام زندگیشان قربانی بی عدالتی و ظلم می شود.
کنوانسیون حقوق کودکان که در سال ۱۷٫۰۷٫۱۹۹۹ توسط سازمان جهانی کار تصویب شد، کار کودکان را ممنوع اعلام کرد ولی هنوز بیش از ۵۰۰ میلیون کودک در سراسر دنیا به کارهای سخت و طاقت فرسا مشغول هستند.
در این میان وضع کودکان افغانی چه در ایران و چه در افغانستان بسیار فجیعتر و دردناکتر اعلام شده است. با بازگشایی مدارس در ایران رژیم ارتجاعی اسلامی از ورود حدود ۴۰۰ هزار کودک افغانی به مدارس جلوگیری کرد. چنین رفتارهای غیر انسانی در قبال کودکان افغان هل دادن آنها در آغوش ثروت اندوزان سود پرست و اجبار آنان به کار است و رژیم حامی سرمایه در ایران اینگونه جنگ روانی دیگری بر افغانها تحمیل می کند.و از طرف دیگر کودکان دارای مادر ایرانی و پدر افغانی را از لحاظ قانونی از حقوق مدنی محروم می کند.از سوی دیگر با ایدولوژی های غیر انسانی و مذهبی در وجود کودکان رخنه میکنند و مذهب و خرافات را در مغزآنها تقویت می کنند و با بکار بردن تمامی امکانات تبلیغاتی سعی در پر رنگ کردن مذهب و ادیان در وجود این کودکان معصوم می کنند واینگونه آنها را از فراگرفتن علم و دانش دور می اندازند. نه تنها فشار بر کودکان در محل کار که همچنین کلیه مقررات مذهبی اعمال شده بر زندگی آنها از جانب دولت، خانواده، مدارس اوج کودک آزاری در پوشش مذهب وقانون رسمی بر زندگی آنها اعمال می گردد.
چنین وضعیت دلخراشی قلب هر انسانی را به درد می آورد، و تنها با اتحاد و متشکل شدن و داشتن یک حزب کومونیستی کارگری و مجهز شدن به کمونیزم منصور حکمت  میتوان این مناسبات و این سیستم های انسان ستیز را از میان برداشت   و شخصیت، اختیار و انسانیت را به انسان باز گرداند و زندگی شاد، مرفه، برابر و  و نظام سرمایه داری را به زیر کشید بدور از فقر، کار کودکان، کرسنگی و جنگ را برایشان فراهم ساخت و سلامت فیزیکی، روانی، اخلاقی و اجتماعی کودکان را تضمین کرد.

در این میان می توان به برنامه حزب کمونیست کارگری ایران _ حکمتیست در مورد کار کودکان مراجعه کرد:
“_ حق هر کودک به یک زندگی شاد، ایمن و خلاق
تضمین رفاه و سعادت هر کودک، مستقل از وضعیت خانوادگی، یا جامعه است. دولت موظف است استاندارد واحدی از رفاه و امکانات رشد مادی و معنوی کودکان و نوجوانان را، در بالاترین سطح ممکن، تضمین کند.
پرداخت کمک هزینه های لازم و ارائه خدمات رایگان پزشکی، آموزشی و فرهنگی، برای تضمین استاندارد بالای  زندگی کودکان و نوجوانان مستقل از وضعیت خانوادگی.
قرار گرفتن کلیه کودکان فاقد خانواده و امکانات خانوادگی، تحت تکفل دولت و زندگی و تربیت آنها در نهادهای مدرن و پیشرو و مجهز.
ایجاد مهدکودکهای مجهز و مدرن به منظور برخورداری همه کودکان از یک محیط زنده و خلاق تربیتی و اجتماعی، مستقل از شرایط خانوادگی.
برابری حقوق کامل کودکان، اعم از اینکه داخل یا خارج ازدواج به دنیا آمده باشند.
ممنوعیت کار حرفه ای برای کودکان و نوجوانان زیر ۱۶ سال.
ممنوعیت هر نوع آزار کودکان در خانواده، مدارس و موسسات آموزشی و در سطح جامعه بطور کلی،
ممنوعیت اکید تنبیه بدنی، ممنوعیت فشار و آزار روانی و ارعاب کودکان.
مقابله قاطع قانونی با سواستفاده جنسی از کودکان. سواستفاده جنسی از کودکان جرم سنگین جنایی محسوب می شود.
تعقیب و مجازات کسانی که به هر طریق و به هر توجیه مانع برخورداری کودکان، اعم از دختر و پسر، از حقوق مدنی و اجتماعی خویش، نظیر آموزش، تفریح و شرکت در فعالیتهای اجتماعی مخصوص کودکان گردد. ”
به امید دنیای بهتر