جوابی کوتاه به نوشته دوم شاهو

برای اینکه حرف حرف نیاورد و این موضوع را تمام کرده باشم در ادامه این نوشته شاهو چند کلمه دیگر مینویسم و بحث را همینجا از طرف خودم به بایگانی میسپارم .
من نمیدانم در منطقه ایی که شاهو زندگی میکند رسم و رسوم چه جوری است ولی در مکانی که من زندگی میکنم رسم بر این است که وقتی انسانی کاری را تمام میکند ٬ از سمتی کناره گیری میکند و یا بازنشسته میشود همکاران وی برای تقدیر از وی در آخرین روز با دسته  گلی از زحمات این دوستشان قدردانی و تشکر میکنند .

 شاهو ی عزیز اگر من ناگهان ٣ هفته پیش این قدردانی را برای کورش مینوشتم خوب حق با تو بود که انتقاد کنی و بگویی این قدردانی در آسمان بی ابر بخاطر چیست ٬ ولی من درست زمانی اینکار را کرده ام که کورش برای هیچ پستی کاندید نمیشود و از پست خود مانند کمیته مرکزی کناره گیری میکند .
شخصا دوست دارم اگر قرار باشد از کسی تشکر و قدردانی کنم زمانی آنرا انجام دهم که خود شخص زنده باشد و هیچ علاقه ایی ندارم قدردانی و تشکر را مانند خاطره برای نوه هایم تعریف کنم .
شاهوی عزیز !
قبلا هم گفتم ما به بهانه گرفتن عادت کرده ایم و با آن بزرگ شده ایم . شما هم واقعا تشکر من از کورش را بهانه کردید که پیام خودتان را برسانید . پیام شما یعنی خوشحالیتان از نبود کورش در کمیته مرکزی حزب حکمتیست رسید و همه هم آنرا خواندند .
علیرغم تمام اینها شما هم میتوانید از هر شخصی که دوست دارید تشکر و قدردانی کنید و مطمئنا ما یقه شما را به خاطر نشان دادن احترام به شخصی مورد انتقاد قرار نخواهیم داد.