شباهنگ راد
هر ساله میلیونها زن در اعتراضی یکپارچه بمیدان میآیند و هشتم مارس "روز جهانی زن" را گرامی میدارند. آنان بمیدان میآیند تا نظامهای نابرابر و سراسر جنایت را به چالش کشند. هشتم مارس روز همبستگی همهی زنان تحت ستم سراسر دنیاست. روز پیوند و میثاق زنانی است که در زیر چرخ دندههای نظامهای استثمارگر، حقوق سیاسی – اجتماعیشان به ناعادلانهترین شکل لگدمال میشود.
هشتم مارس ۱۸۵۷ بود. در این روز زنان کارگر کارگاههای پارچه بافی و لباس دوزی در نیویورک امریکا بر علیه شرایط طاقت فرسای کار، ساعات طولانی و خرد کننده، استثمار بیحد و حصر، پائین بودن دستمزدها و غیره به خیابانها ریختند و خواهان افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبودی شرایط کار گردیدند. پلیس به صفوف تظاهرکنندگان یورش میآورد و به ضرب و شتم آنان میپردازد. از آن ببعد هشتم مارس به عنوان روز اعتراض زنان ستمدیده، در تاریخ مبارزات ضد سرمایهداری حک گردیده است و زنان هر ساله بمناسبت بزرگداشت این روز، دست به اعتراض و راهپیمائی زده و نظامهای استثمارگر را به مصاف میطلبند. دنیا در این روز شاهد پیکار بیامان زنان ستمدیده بر علیهی اجحاف و تبعبض است. دنیا در این روز شاهد مبارزه علیهی منادیان حقوق نابرابری است که بدروغ و ریا لباس برابری و مساوات طلبی را بر تن خود کردهاند.
در دنیای "مدرن"، "پیشرفته" و "مساوات طلب" کنونی، زنان از حقوق بسیار پائینتری نسبت به جنسان مخالف خود برخوردارند و در عرصههای متفاوت مورد تبعیض، بیحرمتی و اهانت قرار میگیرند. در یک شمای کلی می¬توان این تصویر را ترسیم نمود که در زیر سایهی نظامهای سرمایهداری حقوق زنان علناً زیر پا گذاشته میشود و عملاًً ارزشهای واقعی آنان به هیچ گرفته میشود.
بی تردید اوضاع زنان در کشورهای تحت سلطهای همچون ایران دردناکتر و غیر انسانیتر است. دهههاست که زنان ایران بدلیل غالب بودن فرهنگ عقب مانده و ارتجاعی از ابتدائیترین حقوق خویش که همانا حق پوشش میباشد، محروماند. رژیم جمهوری اسلامی از همان آغاز سعی نموده است تا زنان را به اسارت خود در آورد و دامنهی فعالیت آنانرا محدود و از محیط جامعه به کنج خانهها روانه سازد و همچنان با تصویب لوایح و فوانین ارتجاعی دست و پا گیر در صدد دست اندازی هر چه بیشتر به حقوق اولیهی زنان میباشد و روز به روز بر گستردگی آن میافزاید.
در یک سال گذشته علیرغم بگیر و ببندها، زندانی، شکنجه و اخراج مخالفین و معترضین، رژیم جمهوری اسلامی در تداوم سیاست جدا سازی زنان با مردان، تاکسی مخصوص زنانه را هم، راه اندازی نموده است و بدینگونه در تلاش است تا آرزوها و رویاهای ارتجاعی خویش را گام به گام جامهی عمل بپوشاند. حقیقتاً که یکی از مشکلات اساسی دولتمردان رژیم، مقابله با پدیدهی "بد حجابی" و نوع پوشش زنان میباشد. جمهوری اسلامی قصد دارد تا بهر طریق ممکنه سیاستهای ارتجاعی خود را تحت پوشش "مد لباس" و غیره به زنان و دانشجویان دیکته نماید و آنانرا در جهت خواستهها و تمایلات منفعت طلبانهی خویش سمت و سو دهد.
در تداوم چنین سیاستی «دکتر محمد باقر خرمشاد» معاون سازمان فرهنگی وزیر علوم اخیراً خبر از برگزاری جشنواره مد لباس و طراحی مد لباس دانشجو از جانب وزارت علوم در دانشگاههای کشور را داده است. «خرمشاد» در مورد ویژگی لباس دانشجو میگوید: "لباس دانشجو باید ویژگیهای خاصی داشته باشد. سادگی، شیک بودن، با وقار بودن و در شأن دانشگاه بودن از ویژگیهای لباس دانشجو است که قصد داریم با برپایی نمایشگاههای مد لباس آنها را بنمایش بگذاریم". بدون شک این امر از یکطرف نشاندهندهی ماهیتِ کثیف سران و مقامات حکومتی میباشد که قصد دارند تا هر چه بیشتر به حریم شخصی زنان و دانشجویان تجاوز نمایند و از طرفدیگر مبین این حقیقت است که با وجود هزاران محدودیتها و تضیقات اعمال شده، زنان و دانشجویان در برابر دخالتگریهای رژیم بر نوعِ و انتخاب پوشششان، کاملاً سر تسلیم فرود نیآورده و همچنان بمنظور رفع هر گونه تبعیض و نابرابری در ستیزاند.
سران حکومت دیروز و بنابه مصالحی آنزمان سیاست "یا روسری یا توسری" را در مقابل خود قرار دادهاند و امروزه جشنواره "مد و لباس" را سازماندهی مینمایند تا بقول خویش از "وقار" و "شأن" دانشگاه و دانشجو کاسته نشود!!! همهی این سیاستها و بروز تغییرات صوری در درون جامعه بیتردید ماحصل مبارزات زنان و تبیین و تعریف سرمایهداران وابسته از اوضاع کنونی قابل توضیح است. مسلماً، چنین چرخشهای ظاهری و بی محتوا از جانب رژیم را نمیتوان بمعنای تغییرات بنیانی رژیم جمهوری اسلامی نسبت به حقوق زنان، مورد ارزیابی قرار داد و یا بر این باور بود که میتوان قانون اساسی و تبعیض آمیز رژیم جمهوری اسلامی را با فشار، دل بستن و یا تجمع در مقابل نهادهای بظاهر مدافعی حقوق زنان و بشر، زیر و رو نمود. واقعیت این است که مسئلهی مبارزه با "حجاب" و "بد حجابی" با فرهنگ و ایدئولوژی رژیم جمهوری اسلامی آمیخته شده است و قانونگذاران نظام سرمایهداری وابستهی ایران یک لحظه از آن غافل نخواهند ماند و تعرض به ابتدائیترین خواستههای زنان به سیاست روتین و پیش پا افتادهی آنان تبدیل گشته است. رژیم از هر سو در تلاش است تا بر محدودیتهای زنان بیافزاید و آنانرا از فعالیتهای سیاسی – اجتماعی بدور نموده و زنان را به کنج خانههای شان روانه سازد. همین چندی قبل بود که تعدادی از نمایندگان مجلس ضد خلقی اعلام نمودهاند که "برخی رشتهها بدرد دختران دانشجو نمیخورد".
مازاد بر آنها باید به اوصاع اسفبار کار و معیشتی زنان در ایران اشاره نمود تا دقیقتر به عمق فجایع
ی که در حق بیش از نیمی از جمعیت فعال جامعه روا میشود، پی برد. هر ساله هزاران دانشجوی دختر فارغ التحصیل، وارد دنیای بیکاران میگردند و هزاران زن بدلیل وضعیت بد اقتصادی به کارهای ناخواسته تن میدهند و بنابه گفتهی مدیر کل دفتر امور زنان روستائی و عشایر فارس بیش از ۱۳ هزار دانش آموخته در رشتههای مختلف کشاورزی در سطح کشور بیکار هستند و ده ها هزار دانشجو در همدان فاقد خوابگاه میباشند…..
این سیمای واقعی نظامِ سراسر تبعیض و جنایتی است که زنان هم بطور روزانه با آن دست به گریباناند. زن در ایران و در قاموس رژیم جمهوری اسلامی حرمت، و هویت واقعیاش زیر پا گذاشته میشود و تابع فرهنگ ارتجاعی و ایدئولوژی حاکم بر جامعهای است که در آن چیزی جز تحقیر، تبعیض و توهین نیست. در بستر چنین مناسبات ناعادلانهای، زنان نمیتوانند و قادر نخواهند گردید تا به حقوق پایمال شدهی شان دست یابند و مبارزه بمنظور اصلاح قانون اساسی و براه اندازی کمپینها و جمع آوری امضاء در پرتو رژیم ارتجاعی بیهدف و به کجراه کشاندن حقوق اولیهی زنان میباشد. برسمیت نه شناختن حقوق پایهای زنان از جانب سران حکومت امری طبیعی است. نمیتوان با درخواست از سران حکومت، قوانین دست و پا گیر بر روی زنان را از بین برد. قانونگذاران جمهوری اسلامی اساساً قانونی را محترم میشمارند که متضمن منافعی آنان در عرصههای متفاوت باشد. به غیر از آن به معنای امضای سند مرگشان خواهد بود. با این اوصاف بر همهی زنان ستمدیده، عناصر آزادیخواه و روشنفکر در جامعه است تا خواستهها و مطالبات زنان را با شفافیت هر چه بیشتری بیان نمایند و بدور از توهم و توهمزدائی از ماهیت نظام ارتجاعی حاکم بر جامعه، شعارها و انتظارات خود را با واقعیات کنونی منطبق سازند و از طرح شعارهای انحرافی و نافرجام اجتناب ورزند.
در سالروز "روز جهانی زن" بر تمامی مدافعین حقوق برابری زنان با مردان در جامعه است که با حمایت و پشتیبانی از این روز پر شکوه، مبلغ ایدههای دگرگونهساز باشند و به جای برافراشتن پرچم رفع تبعیض زنان در زیر سایهی بانیان و مسببن هزاران بلایای سیاسی – اجتماعی، شعار مرگ بر رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری را در سرلوحهی کار مبارزاتی خود قرار دهند. اعمال ۲۸ سالهی سران حکومت نشان داده است که این رژیم اصلاح ناپذیر است و از موضع و منافعی خود تحت هیچ شرایطی دست نخواهد شست و در اثر فشار تودهها نه تنها قوانین پایهای خود را زیر و رو نخواهد کرد، بلکه با تصویب بندها و بخشنامههای جدید، در صدد به بند کشیدن هر چه بیشتر زنان زحمتکش و معترض بر میآید. بنابراین بر همهی زنان کارگر و زحمتکش و مدافعین حقوق زنان است تا "روز جهانی زن" را در اتحادی یکپارچه و با طرح شعارهای دگرگونهساز گرامی دارند و همچنین باید تاکید ورزید که حقوق اولیهی زنان در پرتو نظامی قابل تعریف میباشد که از منافعی همهی ستمدیدگان پیروی نماید. نظامی که در آن از تبعیض، توهین، تحقیر، نابرابری، ستم و اجحاف بدور باشد. با به اهتزاز در آوردن پرچم و حاکمیت کارگران و زحمتکشان در جامعه است که زنان قادر خواهند گردید تا به حقوق پایهای شان دست یابند و در دنیایی عاری از هرگونه ستم و توهین ادامهی حیات دهند. تلاش در جهت تحقق این امر خطیر و حیاتی، از وظایف هر انسان آزادیخواه و مترقی است.
۴ مارس ۲۰۰۷
۱۳ اسفند ۱۳۸۵