نرمش در مقابل راست ، سرسخت در قبال چپ ( نگاهی به موضع حزب کمونیست ایران در برابر مخالفین,درون تشکیلاتیش )

حزب کمونیست ایران طی اطلاعیه ای چندی پیش رفیق حسن معارفی پور را بدلیل رفتار توهین آمیز به زن از حزب اخراج کرد . حسن معارفی پور هم طی دو مطلب نظرات و انتقاداتش را نسبت به حزب بیان نمود. اختلاف نظر عضو با تشکیلات و برخورد تشکیلات با اعضایش امری واقعی است .

 

در این مورد خاص ما هم با حزب کمونیست ایران آشنائیم و رفیق حسن را نیز با داشتن دو وبلاگ که هردو مدتیست مسدود شده اند و هم با مطالبی که در دو سال اخیر در سایت‌هادرج شده‌اند میشناسیم . انتقادات و نظرات رفیق حسن در مورد این حزب و اینکه کدام بخش از نظراتش درست و کدام یک غلط است و داوری ما که آیا اخراج ایشان درست بوده یا نه در بررسی درست این مسئله راه به جایی نمیبرد .

 

برای شناخت واقعی ما از روش حزب نسبت به نظرات انتقادی رفیق حسن لازم است به منشأ نظری و تفکر غالب بر حزب چه در زمینۀ بحث‌ها و سیاست های پیشرو و چه در برخورد این حزب به منتقد دگر اندیشش باید به سالهای گذشته برگشت . چون مسائل فوق تنها مختص این دورۀ نیستند .

 

در جریان اختلافات درونی حزب کمونیست ایران که منجر به جدایی منصور حکمت و یارانش شد ، گرایش سانتر( که امروز خط سیاسی و فکری رهبری حزب را پیش میبرد. ) در مقابل چپ ایستاد و سخت هم ایستاد و راست ( گرایش ناسیونالیستی درون حزب ) را با خود همراه کرد و از چپ دور شد . این گرایش با افکار ، سنت ها و روش هایش که ریشه در افکار عقب افتادۀ چپ سنتی داشتند با بخش چپ پیشرو حزب همراه نشد و از همان تاریخ زیر بنای سیاسی و فکری حزب کمونیست ایران که تا کنون پراتیک میشود ریخته شد .  

 

منصور حکمت با ارزیابی درستی که از گرایش سانتر و نزدیکیش با راست داشت میدانست که توقع بیشتر داشتن از این گرایش غلط و ماندن با آن گرایشات در جا زدن و به عقب رفتن است . در نتیجه جدا شدن را ترجیح داد .

 

اکنون بعد از گذشت بیشتر از دو دهه و در حالی که سانتر آنزمان به مراتب جا افتاده تر شده و تنها گرایش غالب و موجود در حزب است ، امثال رفیق حسن اشتباه میکنند که توقعاتی که در حادترین دوران این حزب از جانب سانتر جواب منفی گرفت ، اکنون برآورده شود .

 

در حزب کمونیست ایران عضو بودن و افکار و نقشه عمل فراتر از آنچه که هست را به حزب پیشنهاد و تحمیل کردن ، آنهم مسائلی که خود حزب در گذشته جوابش را به‌ موقع داده است و نشان داده که حزب آن مسائل و پیشروی ها نیست ، قطعاً برای خود منتقد هم مشکلاتی پیش خواهد آورد . که آورده است . در ضمن طرح مجدد این نظرات و انتقادات بعد از گذشت این همه سال در آن حزب ،  تاریخ سپری شده را باز ورق زدن و این دستاوردی برای جنبش چپ و انتقاد کننده در بر نخواهد داشت .

 

خوانندۀ این مطلب میبیندکه در حین بررسی دیدگاه و روشهای حزب ، به بعضی از نظرات رفیق حسن و دیگرانی که چون ایشان در این مورد میاندیشند هم میپپردازم تا از این رهگذر به اشکالات متدلوژیک و فکری ایشان هم در برخورد با حزب پی برده باشیم .

 

در نظرات رفیق تناقض و عدم انسجام فکری هست . از یکطرف بر نظرات منصور حکمت در ارزیابی از حزب و گرایشات درونیش( در آن مقطع ) تأکید کرده و از طرف دیگر بحث از « احیای حزب کمونیست ایران » میکند . باید پرسید احیای کدام حزب ؟ حزب بعد از تشکیل شدن ؟ حزب دورۀ اختلاف ؟ حزب بعد از جدایی ؟ هر کدام منظور باشد این شعار و ایدۀ پیشروی نیست .

 

حزب مقطع تشکیل ، تشکل و ظرف ضروری ای بود برای جمع کمونیست های آندوره که از زیر ضرب دشمن خارج شده و جواب لازمی بود از طرف مارکسیسم انقلابی به یک ضرورت تاریخی و مقابله  با یورش ارتجاع جهت در هم شکستن کمونیسم . حزب دورۀ اختلافات ، حزب و تشکل گرایشات مختلف اجتماعی بود و حزب بعد از جدایی منصور حکمت و گرایش چپ هم همینی بود و هست که مورد انتقاد خود رفیق میباشد .

 

در نتیجه میبینیم در تمام دوران ها حزب کمونیست ایران ، حزبی به معنای مارکسیستی و پرولتری آن که رهبر و راهنمای مبارزۀ طبقاتی و حزب طبقۀ کارگر و دیگر اقشار زحمتکش باشد تا بتواند درانقلاب سوسیالیستی و به سرانجام رساندن آن نقش داشته باشد و در عمل هم ثابت شده ، نبوده و نیست و نمیتوانست باشد . هر گونه احیا کردنی هم در این جریان فقط یک عقب گرد خواهد بود و این نوع احیاگری ها از نظر پروسۀ تاریخ ، رشد و پیشروی هایش به ضرر خود حزب هم تمام خواهد شد .

 

ضمناً رفیق حسن با این نوع نگرش انتقادی و با توجه به وقایعی که حزب کمونیست ایران از سر گذرانده ، انتظار و توقعی که از حزب دارد زیادی است . حزب در سیاست‌های کنونیش جا افتاده است .

 

موقعیتی که رفیق حسن در نوشتۀ انتقادیش از خود بعد از طرح نظرات و انتقاداتش ترسیم کرده برای کسی که با شیوه برخوردهای حزب با مخالفین سیاست‌هایش در درون حزب آشنا باشد روشن است .

 

منتقد با طرح نظرش بلافاصله بجای امکانی برای باز کردن نظراتش و استقبال حزب از طرح مباحث انتقادی او ، در جمع یاران دیروزش غریب و بیگانه و غیرخودی میشود . بی محل و مورد سو ء ظن  ، منزوی و در فضایی دیگر قرار میگیرد . تا آنجا که خود را با جمع و تشکیلات بیگانه مییابد . در این وضعیت جدید برای عضو منتقد ، حزب به مثابه عامل قوی‌تر و مؤثرتر بانی اصلی این تغییر روش غلط در برخورد با اوست . عضو منتقد معضل پیدا میکند و افکارش دو شقه میشود . از یک طرف خود را از آن حزب میداند و با انتقاد ها و نظراتش خواهان رفع نواقص و پیشروی آن است و از طرف دیگر حزبش او را از آن خود نمیداند و پسش میزند و او نیز در مقابل حزب گارد میگیرد .

 

قطعاً در این رو در رویی عضو و تشکیلات ، عضو منتقد به دلیل موقعیت و جایگاه فردی و ضعیفش ، ضعیف تر شده و تشکیلات بنا به موقعیت ثابت و برترش پیروز خواهد شد . عضو شقه شده  موقعیت ناپایدار پیدا خواهد کرد . خود را تنها و در شرایط نامناسب خواهد دید . در شرایط سختی که قرار میگیرد و با روش‌های نامناسب و غیر اصولی که در موردش اعمال میشود ،بالاخره در جایی اشتباه خواهد کرد و خطایی مرتکب میشود و همین خطا بهانه‌ای بجا و مناسب برای حزب خواهد بود که محترمانه ! جدی و از موضع تشکیلات و ضابطه ها عضو مزاحم و نقاد را از میدان خارج کند .

 

این شیوۀ شناخته شده ، موذیانه ، غیر سیاسی و استالینیستی مآبانه ای است که به مارکسیسم و نگرشش به مقولۀ انتقاد و اهمیت و جایگاه انتقاد در مبارزۀ حزبی و سیاسی ربطی نداشته و کمونیست‌ها آنرا شدیداً محکوم میکنند .

 

موضع حزب کمونست ایران در قبال مخالفین سیاسی‌اش چون هر جریان دیگری بسته به دوری و نزدیکی مخالف با خود, حزب دارد .حزب کمونیست ایران گرایشات ناسیونالیستی را سالهای سال در حزب نگه داشت .حزب لانه و کاشانۀ ناسیونالیسم شد . مخالفت ها و سنگ اندازی ها و توطئه های آنان را تحمل نمود و هیچگاه علیه آن‌ها چیزی ننوشت و کاری نکرد .

 

حزب برخوردش با راست نرم بود و از نرم هم نرمتر . در عوض در مقابل چپ, رادیکال و پیشرو در دورۀ اختلافات بی حرف بود و با همین پز بی حرفیش سرسختانه ایستاد و با سکوت معنا دارش خود را حفظ کرد و با اعضایی پیشرو امثال حسن برخوردش آن است که میبینیم . فقط سیاست یک جریان سانتریستی و متمایل به راست اینگونه میتواند باشد .

 

با این اوصاف و برداشتی که از حزب کمونیست ایران داریم و رفیق حسن هم حتماً این‌ها را قبول دارد ، ماندن در آن حزب و توقع از آن داشتن و انتقاد کردن برای پیشرویش درست است ؟ آیا درست تر نبود پیش از آنکه کار به اخراج کشیده شود ، بیرون میآمد و مثل چپ های دورۀ جدایی عمل میکرد .

 

بهروزشادیمقدم  ۲۶ . ۹٫٫ ۲۰۱۰

 

http://www.newoctober.com

shadi_behr@yahoo.de