انتخابات سال ٢٠١٠ در کشور سوئد

انتخابات پارلمانی سوئد به مراحل پایانی خود نزدیک میگردد. مسایل مهم و حیاتی این جامعه در قالب پلاتفرم احزاب و در گرماگرم مانورهای سیاسی مورد توجه افکار عمومی قرار میگرند.مبارزه انتخاباتی بشدت در جریان است و تا دو روز دیگر یعنی ۱۹ سپتامبر معلوم خواهد شد که کدام بلوک سیاسی رای اعتماد رای دهندگان را از آن خود خواهد کرد. گذشته از هر دیدی که نسبت به پارلمانتاریسم داشته باشیم ، نتایج انتخابات و سیاستی که دولت انتخابی اتخاذ خواهد کرد ، تاثیرات خود را بر زندگی همگی ما خواهد گذاشت.

انسانها سرنوشت خود را با عمل خود رقم میزنند. این خود ما هستیم که به زندگیمان شکل میبخشیم . انتخابات پاییز امسال یکی از آن عرصه هایی است که در آن میتوانیم تا حدودی هم بر نتایج انتخابات و هم بر چگونگی وضعیت عمومی زندگیمان تاثیر بگذاریم.

بنا به آمارهای مختلف درصد شرکت مهاجرین و پناهندگان در انتخابات نسبت به سوئدیها بسیار پایین است ، طبیعتا این میتواند دلایل و عوامل متعددی داشته باشد. یکی از این دلایل ، نفس دمکراسی نمایندگی پارلمانی است دمکراسی نمایندگی ، بر شهروندان منفعلی که هر چهار سال یکبار رای خود را در صندوقهای انتخابات میریزند بنا شده است. نمایندگان به نیابت مردم، کشور را در طول دوره نمایندگیشان آنطور که خود صلاح میدانند هدایت میکنند!

وقتی هم که سیاست نمایندگان خلاف انتظار اولیه از آب در آید، رای دهندگان تنها میتوانند انگشت حسرت بدهن گذاشته و تا انتخابات دور آتی صبر کنند. این چنین سیستمی از وکالت سیاسی، بحق خیلیها را که از دادن رای اعتماد بلاقید و شرط خود به دیگران ، از دادن رای خود به سیاستمداران که تحت نام رای دهندگان بر سرنوشت آنها تاثیر بگذارنند، از شرکت در انتخابات متنفر میکند.

یک عامل دیگر، « جدایی»  از جامعه است، سیستم موجود انسانهای با پیشینه خارجی را ایزوله و جدا میکند چرا که یکی از پایه های این جوامع بر ناسیونالیسم و منافع ملت خودی استوار است. از طرف دیگر بسیاری از مهاجرین و پناهندگان اقامت خود در کشور سوئد را کوتاه مدت و بمثابه توقفی موقت در زندگی عادی خویش بحساب می آورند. چنین افرادی مدام به لحظه برگشت به کشور زادگاهشان می اندیشند و نسبت به رویدادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشوری که فی الحال در آن بسر میبرند، بیتفاوتند.

دلتنگی کردن برای زادگاه امری کاملا طبیعی است. آنچه اشتباه است و غیر قابل دفاع ، تقسیم زندگی به دو دوره کاملا متمایز از هم و بیتفاوتی نسبت به آنچه بر سر زندگی خود و همنوعان در کشور محل اقامت فعلی میاید است. راسیسم ، تبعیض، بیکاری، کاهش تامینات اقتصادی و اجتماعی همه انسانهای مقیم کشور را صرفنظر از محل تولد یا اقمتشان در کشور مربوطه تحت تاثیر قرار خواهد داد.

 وقتی در برابر چشمان ما فضای جامعه را مسموم کرده  و رفاه اجتماعی را سلاخی میکنند، پیشرفتهای محسوس حزب دست راستی و راسیستی « دمکراتهای سوئد»  و بعلاوه بحران اقتصادی در تشدید این فضا موثر بوده اند. نمیتوان از خود سلب مسئولیت کرد. نه! نباید شاهد پاسیو تعرض احزاب راست و راسیستی به دستاوردهای جنبش کارگری از جمله تامینات اجتماعی بود.

توفیق محمدی
سپتامبر ۲۰۱۰