بازگشایی مدارس، سی سال آموزش و پرورش تحت حاکمیت نظام جمهوری اسلامی!

سال ١٣٨٩ جنگ روحانیون«افسران جنگ نرم»

سال تحصیلی ١٣٨٩ در حال شروع است. جنب و جوش دانش آموزان همراه با خانواده هایشان برای تدارک ثبت نام و جا دادن در کلاسهای درس اینروزها در جامعه گرم است. آعاز سال تحصیلی جدید و رفتن به مدارس و دانشگاه ها اگر در جوامع متعارف با فضایی آرام و استقبال و حمایت جامعه و نزدیکان دانش آموز و دانشجو همراه است، اما در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی در طول سی سال گذشته به اضطراب و دلمشغولی روحی و جسمی سنگینی در خانواده ها، تبدیل شده است.

وجود نظام استبدادی در ایران، جمهوری اسلامی، آموزش و پرورش را به مساله سیاسی  تبدیل کرده است. در سی سال گذشته جمهوری اسلامی نافی برابری کامل و مطلق حقوق مدنی و شهروندی و محدود کننده آزادی اندیشه، نقد و حیات علمی جامعه بوده. مصائب مخرب این استبداد سیاسی بر آزادی و شکوفایی جامعه نمایان است.

بازسازی این همه تخریب روحی و جسمی، و کسب برابری کامل ومطلق حقوق مدنی و شهروندی، شکوفایی آزادی در سه دهه گذشته یک عرصه دائمی و همزمان مبارزاتی نسل های جوان جامعه است که در اشکال مختلف در محیط های تحصیلی و دانشگاه ها وجود داشته و هر روز بر ابعاد و گستردگی اعتراض و مبارزه در شکل خلاصی فرهنگی و فاصله از سنت و فرهنگ ارتجاع اسلامی و مذهبی ابراز وجود کرده است. محیط های تحصیلی و دانشگاه ها در اشکال علنی و مخفی، در شکل گسترده در میان محافل و روابط اجتماعی نسل میلیونی جوانان آگاهانه و یا خود بخودی به جنگ این بختک حاکمیت سیاه رفته است.

با وجود مقاومت و تعرض وسیع نسل جوان به طرح های اسلامی، در حالیکه جمهوری اسلامی با بیش از سی سال حاکمیت استبدادی نتوانسته نسل جوان در محیط های تحصیلی و دانشگاهی را به عقب براند، برای شروع سال تحصیلی جدید در تدارک نظامی ـ روحانی کردن مدارس و محیط های دانشگاهی است. اخیرا معاون سازمان آموزش و پرورش تهران اعلام کرده که از مهر ماه امسال،  یک هزار روحانی تحت عنوان «افسران جنگ نرم» وارد مدارس میشوند. و گفته اند «مهمترین دلیل تربیت این روحانیون را پیشگیری از آسیب های اجتماعی، به ویژه آسیب های پر خطری چون «جنگ نرم» است».
پر واضح و عیان است که رویدادهای چند سال گذشته، تحرک و ابراز وجود بین المللی نسل جوان از طریق یوتوب و تویتر و …. زنگ خطر جدی تری را برای نظام جمهوری اسلامی بصدا در آورده است. واقعیت روشن و حاشا ناپذیر و محکمی امروز در دست نسل جوان در محیط های درسی و دانشگاهی و محیط کار و زندگی شان موجود است. این نسل جمهوری اسلامی و زندگی تحت حاکمیت این نظام مذهبی را نمیخواهد. در هر اقدام و فرصت مناسب بیزاری از فرهنگ و سنن اسلامی را ابراز کرده اند، نظامی که با بیش از سی سال حاکمیت با موجی از کشتار و سرکوب و نسل کشی هنوز نتوانسته جامعه و نسل جوان را مرعوب و به زانو در آورد، امروز با ردیگر بر میزان فشار و سرکوب عریانتر به مصاف و جنگ نسل جوان در مدارس و محیط های تحصیلی رفته است. در همین راستا چند روز گذشته رهبر جنایتکار خامنه ای در مورد حضور روحانیون در محیط های آموزشی گفته بود«بر خلاف برخی مقاطع گذشته، خوشبختانه در دولت فعلی زمینه برای فعالیت روحانیون در دانشگاه ها بسیار فراهم است که باید شکر این نعمت را نیز با استفاده مناسب از این فرصت، بجا آورد». “قرب” و “ارزش” دولت جنایتکار و ضد نسل جوان احمدی نژاد توسط رهبر جمهوری اسلامی بیان آن واقعیتهایی است که این نظام در جنگ علنی و مخفی در خیابان و محیط های درسی و دانشگاه ها با نسل جوان ما تجربه کرده است.  تظاهرات میلیونی مردم تهران و بویژه جوانان در یکسال گذشته، رژه پر از انزجار بر روی عکس پاره شده خامنه ای در خیابانهای تهران، تظاهراتهای کوبنده و شعارهای کوبنده “جمهوری اسلامی نمیخواهیم” و پاره کردن عکس جنایتکار احمدی نژاد در روز روشن و در حضور او و خیل محافظین تا دندان مسلح، شعارهای رادیکال در محیط های دانشجویی، رهبر و کل نظام را به فکر انداخته تا با شروع مدارس و سال تحصیلی جدید، صف بندی سرکوبگرانه دیگری را سازماندهی کنند.

تدارک حمله وسیعتر به محیط های آموزشی از اعزام یک هزار روحانی«افسران جنگ نرم» فرا تر است. “تحول بنیادین آموزش و پرورش” نیز در سال تحصیلی جدید به اجرا در میاید. در سی سال گذشته اگر چه محیط درس و آموزش در مدارس و دانشگاه ها برای آموختن و ارتقا و مدارک تحصیلی بوده، اما وجود “سیستم آموزش اسلامی” خود مانع آزادی و شکوفایی در عرصه تحصیلی و آکادمیکی است. هر چند هر فرد محصل و دانشجو خود به ابتکار امکانات شخصی و فن آوری و تکنولوژی دنیای انفورماتیک کنونی در راه کسب علم و دانش مدرن و تخصص علمی تلاش کند، وجود یک “سیستم آموزش اسلامی” موانع بسیار جدی را در راه آن حداقل تلاش پر هزینه شخصی را ایجاد میکند. آموزش و پرورش در همه سطوح در ایران بشدت با مذهب و قوانین اسلامی مسموم و آلوده است. اسلام و مذهب در همه مراحل درس خواندن بالای سر محیطهای تحصیلی است. با وجود این سیستم اسلامی ـ مذهبی در سی سال گذشته، با شروع سال تحصیلی ٨٩ “طرح تحول بنیادین آموزش و پرورش” که با همکاری وزارت آموزش و پرورش با سازمان تبلیغات اسلامی، طرح برنامه درسی ملی، نصب دوربین های مدار بسته در مدارس، طرح انتخاب همسریابی ویژه دختر دوره پیش دانشگاهی، طرح «محرم سازی»، تدریس «حکمت و فلسفه اسلامی» به دوره ابتدایی، ممنوعیت تدریس موسیقی در کلاسهای فوق برنامه، و اینکه بالاخره نفوذ روحانیت در آموزش و پرورش.

موقعیت جدید و حمله آگاهانه و با برنامه دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی به مدارس و محیط های داشجویی در آغاز سال تحصیلی امسال کل جامعه و شهروندان میلیونی را در مقابل یک انتخاب سیاسی ـ مبارزاتی قرار داده است. واقعیت عیان این است که این نظام اسلامی ـ مذهبی با بیش از سه دهه حاکمیت اسلامی نتوانسته است نسل جوان را مرعوب کند. سیاستهای سرکوبگرانه و اسلامی کردن محیط های آموزش و پرورش او با ناکامی روبرو شده، سه دهه مبارزه و اعتراض البته با هزینه بالای جانی و فشار روحی، زندان و شکنجه.

اما، شروع مدارس و دانشگاه ها برای تهیدستان و طبقه کارگر با دشواریهای متعدد اقتصادی و مالی روبرو است. فقر و فلاکت بی شائبه با آغاز سال تحصیلی جدید فشار مضاعف را به میان خانواده های کارگری و تهیدستان جامعه کشانده است. سرنوشت مجهول و نا معلوم فرزندان این خانواده ها که در ابعاد میلیونی راهی محیط های آموزشی میشوند در کنار تامین زندگی روزانه خود یک مساله اجتماعی بزرگ را در جامعه مطرح کرده است. ادامه تحصیل. میلیونها دانش آموز مدارس و دانشجو در سرنوشت نا مشخصی برای ادامه تحصیل با پرداخت هزینه های تحصیلی فراوان دست و پنچه نرم میکنند. کابوس فقر اقتصادی و مالی در کنار فشار قوانین اسلامی و سرکوب در منزل و در محیط های آموزش و پرورش هر روز مهمان فرزندان ما است.

دستگاه آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ظاهرا از ترس اعتراضات توده ای اعلام کرده اند که شهریه و ورودی از خانواده ها ممنوع است و در عین حال پاراگراف توهم بر انگیز و مزورانه کمک داوطلبانه را هر روز تکرار میکند. در مملکتی که ثروت اجتماعی و تولید و ذخایر مالی و سود آورش از رقم میلیاردها دلار بالاتر است، کابوس ادامه تحصیل در میان فرزندان ما از محیط های مدارس تا دانشگاه ها هر روز بر ذهن و افکار و استعداد و توانایی های آموزشی آنها سنگینی میکند.

نقطه قوت مدارس و دانشگاه ها در تجمع توده ای در ابعاد ده ها و صدها نفری است. جنبش اعتراضی محیط های دانشگاه و مدارس کانون گرم مبارزه است. دستاورد های این جنبش و به عقب راندان سیاست سرکوب و ارعاب بخشی از موقعیتی است که امروز بر بال این دستاورد و تجارب جنبش اعتراضی و رادیکال دانشجویی ایستاده و تحت هر شرایطی ابراز وجود کرده و میکند.  دانشگاه های ایران در چند سال گذشته مرکز توجه افکار عمومی در ایران و در سطح بین المللی بوده است. از دل این اعتراضات توده ای در دانشگاه ها و تلاشهای بخش وسیعی از دانشجویان در جهت استفاده از یک سیستم کومونیکاسیون سریع و ارتباط فوری و خبر رسانی، یک سیستم بین المللی و ابتکاری در دل جنبش اعتراضی دانشجویان بوجود آمده.  جنبش دانشجویی و اعتراضات رادیکال و کوبنده در دانشگاه ها در طول چند سال گذشته، پیام دهنده اعتراض رادیکال برای جامعه و مردم بوده است. افق جنبش اعتراضی در مقابل سیاست سرکوب نظام جمهوری اسلامی در دانشگاه ها بر کل جامعه می درخشد. در کمتر کشوری در سطح جهانی جنبش دانشجویی و دانشجوی معترض به اندازه جنبش دانشجویی در ایران توانسته بر روندهای سیاسی و اجتماعی و صف بندی سیاسی جامعه تاثیر گذار باشد. این قدرت اجتماعی حاصل بیش از سه دهه مقاومت و تعرض است. جنبش اول ماه مه، روز جهانی زن، فستیوال کودکان و فعالیت ده ها کانون و تشکل مدنی توسط جنبش رادیکال و اعتراضی دانشجویان که خود نیز بخش جدایی ناپذیر از این جنبش ها بوده اند، مورد حمایت قرار گرفته و تقویت شده اند.

جنبش اعتراضی معلمان جامعه، در آغاز سال تحصیلی جدید همچنان با قدرت و توان بالایی ادامه دارد. اگر در محیط های دانشگاهی جنبش دانشجویی بطور روز مره بازتولید شده، در مدارس و خیابان و در مقابل مجلس و ارگانهای حاکمیت، این جنبش اعتراضی و وسیع معلمان در ابعاد میلیونی است که ابراز وجود میکند. فقر مالی و عدم امنیت شغلی، کافی نبودن حقوق و مزایا بر تامین زندگی روزانه، کسری بودجه ماهانه با معاش زیر خط فقر آن بخش از مصائب و مشکلاتی است که جامعه معلمان و آموزگاران در ایران با آن روبرو هستند.

اگر قشر وسیع و میلیونی معلم و آموزگار درگیر تامین زندگی و مایحتاج روزانه است، اگر فرصت و امکان کافی با رفاه اجتماعی و امنیت شغلی و جانی و امنیت دسترسی به امکانات تحقیقی و فن آوری و ارتقا در کاتاگوری جامعه معلمان به حد زیر صفر رسیده، و معلم و آموزگار که هر سال مسئولیت آموزش و پرورش فرزندان ما را بر عهده دارد، و مجبور است که برای تامین حداقل زندگی تلاش کند، طبقه کارگر در ایران و فرزندان و خانواده های این طبقه در موقعیت مشابه و شاید به مراتب بدتری قرار دارند. در آغاز سال تحصیلی این فرزندان طبقه کارگر، معلمین، پرستاران و اقشار زحمتکش و مزدبگیر جامعه هستند که راهی مدارس میشوند. اگر در سال تحصیلی جدید قرار است بیش از بیست میلیون به مدارس و دانشگاها وارد شوند، بخش اکثریت عظیمی از این فرزندان ما با مشکلات تلانبار شده تامین زندگی و با افقی نا معلوم و پر از ابهام برای بقا زندگی و ادامه تحصیل. این کشمکش طبقاتی و عدم توانایی مالی و اقتصادی میلیونها شهروند در شهرهای ایران جدال سیاسی و رویا رویی طبقاتی ـ اجتماعی را بیش از هر دوره بیشتر کرده است. تجارب ما این را ثابت کرده است که به حکم این هم سرنوشتی طبقاتی همبستگی و اتحاد و چسبیدن به هم برای تعرض و تلاش برای زندگی و بقا و تعرض به فرهنگ اجتماعی و آگاهی سیاسی و مبارزاتی جامعه تبدیل شده است. 

با شروع مدارس و دانشگاه ها افق مبارزه در جامعه خواهد درخشید. راه های نسبتا دشوار برای به عقب راندن سیاست هر چه اسلامی کردن مدارس، جدایی جنسی شروع خواهد شد. محیط مدارس و دانشگاه در کنار کسب تحصیل و ارتقا و دانش علمی هر روز بازتاب اعتراض به سیاست سرکوب و برای آزادی و خلاصی فرهنگی و به عقب راندن اسلامی کردن است. اشکال مختلف اعتراض و مبارزه در چند سال گذشته تجربه شده است. فرصتهای مناسب برای ابراز وجود در جامعه در حال دسترسی است. انزجار و اعتراض در کل جامعه علیه سران و حاکمان این رژیم جنایتکار اسلامی موج میزند. قدرت ما در مدارس و دانشگاه ها به مراتب بیشتر و قوی تر میشود. حمایت وسیع و میلیونی از اعتراضات معلمان و کشیدن مدارس و دانشگاه ها برای تحقق خواستها و مطالبات تا سطح اعتصابات عمومی قابل پیش بینی است.
اما شرط پیشرویهای جدی و خلاصی از این نظام سرکوبگر  رسیدن به آن خواست و مطالباتی است که برایش تاکنون جنگ کرده ایم. خلاصی از اسلامی کردن محیط های آموزش و پرورش. آزادی زندانیان سیاسی. و سرنگونی رژیم جنایتکار اسلامی.
٢٣ شهریور ١٣٨٩