راه چاره خود کشی نیست ، برچیدن حکومت اسلامی است!

در ایران اسلام زده روزی نیست که خبر ازخود کشی و خود سوزی تعدادی از جوانان بخصوص دختران شنیده نشود . ابعاد این پدیده دردناک هر روزه دارد بالا می رود و به سطح همه روزنامه ها کشیده شده است. هر چند مسئولین و دست اندر کاران حکومت اسلامی برای اینکه دلائل و ریشه های عینی و واقعی این مسئله از دید مردم پنهان شود، نمی گذارند که آمار دقیق آن پخش و منتشر شود اکثریت این انسانها که دست به خود کشی می زنند. جوانانند  در میان این آمار نیز بیشترین قربانیان دختران و زنان جوان هستند.
در هفته گذشته  طبق اخبار رسیده  فقط در استان ایلام سه دختر ۱۷ و ۱۸ ساله دست به خود کشی زدند. دو نفر از آنان با ریختن نفت بر خود و یکی دیگر دختر ۱۷ ساله با خوردن پودر حشره کش اقدام به خود کشی کرد که پس از انتقال به بیمارستان متأسفانه جان خود را از دست داد. معاون هماهنگ کننده فرماندهی استان ایلام با اشاره به آسیبهای روانی و اجتماعی شایع در استان اظهار داشت. این آسیبها دلائل و ریشه های گوناگون فرهنگی اقتصادی  و….. دارد. 
سوألی که مطرح است این است چرا این همه خود کشی ؟ چه عواملی دست بدست هم می دهند که انسانی از هستی زندگی سیر شود و به طرف این عمل  تأسف بار سوق پیدا کند؟ چه مشکلاتی می تواند انسانی را به سوی نیست و نابودی خود هدایت کند؟ آیا خود کشی و آتش زدن به پیکر خویش عکس العمل طبیعی یک  انسان به خود و آن مشکلات و مصیبتها و مناسبات  ضد بشری ای است که جامعه موجود بر او و هم سر نوشت تان او تحمیل کرده است؟
این فقر و فلاکت و مصیبت بی انتها را چه کسی  بر روی دوش مردم گذاشته ؟ چه کسی به مردم تحمیل کرده تا مداوماٌ از خود و فرزندان و عزیزانشان قربانی بگیرد.این چه جامعه ای است که  مناسبات مبتنی بر آن  را چنان مه آلود کرده اند که حتی جوانان  ۱۵ و ۱۶ ساله از فرط فشار زندگی  وادار شوند که به دست خویش به زندگی خود پایان دهند؟.
مقصر اصلی این فجایع انسانی و این ازدیاد خود کشی در جامعه کیست؟  آیا این راه چاره و از بین بردن درد و مصیبتها است؟ آیا خود کشی میتواند حتی یک ذره از مشکلاتی که به جان این  جامعه هفتاد میلیونی افتاده است حل کند؟ قطعاٌ چنین نیست.
رهبران و دست اندر کاران نطام اسلامی حاکم بر ایران  و مدافعان سرمایه برای بقای این نطام  و این سیستم، که بانی و مسبب فقر و فلاکت و بیکاری و اعتیاد و از خود بی خود کردن میلیونی جوانان با اعمال کردن قوانین ارتجاعی و ضد زن اسلامی  و دفاع از سنت های مرد سالارانه وبا سرکوب خواسته ها و تمایلات آزادیخواهانه مردم در سراسر ایران گسترش داده اند.
با پناه بردن به اعتیاد و خود کشی نه تنها هیچگاه نمی توان این مناسبات ضد انسانی را برچید واز شدت آن کاست ، بلکه  راه شناخت آن و راه علاج این درد مزمن تر و  طولانی ترهم خواهد شد.
فقرو بیکاری و اعتیاد و خود کشی همزاد حکوت اسلامی است و شبانه و روز دارد  ازاین مردم قربانی می گیرد. هزاران انسانی که به علت محروم بودن از ابتدایی ترین حق و حقوق انسانی خود هر روزه تحقیر می شوند، وهزاران زن و دختری که به علت فقر اقتصادی تحت فشار آپارتاید جنسی و مرد سالاری کشته می شوند یا خود کشی می کنند. با از بین رفتن هر تک نفر از این انسانها جرم حاکمان اسلامی سنگین و سنگین تر می شود .تنها نیمی از هزینه های سر سام آور اطلاعات ، سپاه پاسداران ، ارتش و بسیج و مساجد و لباس شخصی ها ، گله های آخوند و حزب الله و مافیایی که پشت این ارگانها قرار دارند، می تواند رفاه یک جامعه ۷۰ میلیونی را پاسخ دهد و قطعاً خبری از این خود کشیها هم نبود و این همه جوان دچار یاس و بی آیندگی نمی شدند و از بین نمی رفتند. مافیای مواد مخدر که در دست بالاترین رده های اطلاعات  و سپاه پاسداران این حکومت قرار دارد بجان مردم افتاده است و به قیمت خانه خراب کردن میلیونها انسان  و از هم پاشیدن زندگی آنان میلیارد میلیارد به ثروت افسانه ای خود در بانکها می افزایند و در این راستا هر از چند گاهی تعدادی از این نگون بختان را بعنوان عامل فروش و توزیع مواد  مخدرمی کشند یا در انظار عمومی آنها را به دار می آویزند تا خود و نظام اسلامی شان را تبرئه  کنند و در انظار عموم مردم حکومت  و سیستم اسلامی را مخالف مواد مخدر قلم داد کنند! جدا از این  در اثر فشار های مداوم سیاسی و اقتصادی  چندین برابر بیش از آمار خود کشیها  استرس و  بیماریهای روحی  و روانی ناشی از آن قربانی می گیرد. و بد تر از آن،  کسانی که بدام این هیولا گرفتار می شوند، نه تنها به آنان هیچ کمک و مداوایی از طرف رژیم اسلامی نمی شود  بلکه ترد ومنزوی می گردند و با کوهی از مسائل ومشکلات اجتماعی باید دست و پنجه نرم کنند. حکومت فاسد اسلامی در قبال زندگی امروز و آینده  شهر وندان کوچکترین مسئولیتی را هیچوقت برعهده نداشته است. مسئولیت ۳۱ ساله این رژیم چیزی جز فقر و فلاکت و به قهقرا کشانیدن جامعه نبوده است .
امروز در ایران هیچ خانواده ای  یافت نمی شود که به عناوینی  یکی از اعضای آن و یا یکی از اقوامشان گرفتار یکی از این بلاهای که حکومت اسلامی بانی و مسئول آن است نباشد.
تا این سیستم و این حکومت بر ایران حکم براند  خود کشی بعنوان یکی از ثمرات و برکتهای این رژیم باقی خواهد ماند  و همچنان که گفتم  از این مردم قربانی خواهد گرفت.
امروز مهمترین و موثرترین راه برای مردم مبارز و آزادیخواه این است که پیگیرانه تلاش کنند تا هر چه زود تر این غده سرطانی که بجان مردم افتاده است را به زیر بکشند. مسبب اصلی این اوضاع  و این خود کشیها و تمامی مصائب اجتماعی در جامعه حکومت اسلامی است. قاتل همه آنهایی است که دست به خودکشی زده اند .قاتل همه جوانانی است که هیولای مواد مخدر آنها را می بلعد. اما این استرس و ناامیدی را باید به خشم علیه نظام اسلامی تبدیل کرد. و امید به تغیر اوضاع ، جای ناامیدی و خود کشی را بگیرد. بخصوص در این شرایط که مردم در سطح میلیونی به خیابان آمده اند و از هر زمان جهت سر نگونی این رژیم آماده ترند.
 ما مردم هیچ راهی جز اتحاد و همبستگی و جدال برای بنا نهادن یک جامعه آزاد و برابر و مرفه یعنی جامعه آزاد انسانی ، جامعه سوسیالیستی نداریم.  جامعه ای که در آن خبری از اختناق، فقر، گرسنگی وخودکشی نباشد. سر نگونی حکومت اسلامی و در هم کوبیدن  جهنم سوزانی که بر ما تحمیل کرده اولین قدم آن است. درک این مسئله و تشخیص این راه و اهمیت دادن به آن، خود عامل بسیار مهمی است برای کم کردن خود کشیها و تأثیر پذیری برفضا و شرایطی که رژیم اسلامی آنرا بار آور و مهیا کرده است.
ما چگونه در این رابط می توانیم مثمر ثمر باشیم !
قبل از هر چیز مشکلات روحی و روانی  این طیف  از انسانها را باید بشناسیم. تا بتوانیم اقداماتی بکنیم  تا بتوانیم کارهای اثر گزاری  برای نجات جان آنهایی که افسرده هستند و در استرس به سر می برند و یا اینکه به فکر خود کشی افتاده اند انجام دهیم. اولین حرکت این است که فشار روحی و روانی و مشکلاتی که این افراد بدان دچار شده اند بعنوان بیماری برسمیت بشناسیم .دردی که جامعه در برابر آن از خود سلب مسئولیت کرده است. باید بسیار آگاهانه و دلسوزانه به این انسانها بر خورد و محبت کرد و قبل از هر حادثه نا گواری باید به یاریشان بشتابیم. و آگاهانه امید به زندگی و مبارزه در جامعه را در دل آنان دو باره زنده کنیم . باید در این رابطه دوستان و آشنایان خود را با خبر و از آنها هم کمک بگیریم . باید روی این مسائل حساس باشیم و آنرا جزیی از مبارزه علیه حکومت اسلامی بدانیم . نباید گذاشت که پدیده خود کشی در میان مردم، عادی و معمولی جلوه کند. دوماً در همه مراسمها در همه تجمعها مبلغ ومروج این باشیم که دلائل ریشه های این ویروسی که به جان جامعه افتاده است را بخوبی نشان دهیم؟ و چگونه می توان متحدانه از شر آن خلاس شد. باید در مراسم این عزیزان توضیح داد که راه چاره خود کشی نیست، بلکه مبارزه با نظام و سیستمی است که سازمانده این همه مرگ و میر در جا معه است.  زنده باد انسانیت.
۱۳ سپتامبر ۲۰۱۰