مصاحبه نشریه اکتبر با رضا کمانگر در مورد آخرین وقایع مربوط به پس ندادن اجساد اعدام شدگان ١٩ اردبیهشت

اکتبر: رضا کمانگر  آخرین خبرها در مورد خانواده آن پنج اعدامی به ویژه خانواده فرزاد کمانگر چه است؟ پروسه تلاش آن خانواد ها برای پس گرفتن اجساد عزیزانشان به کجا رسیده است؟

 

رضا کمانگر: آخرین خبر از خانواده عزیزن اعدامی ادامه تلاش برای تحویل گرفتن جنازه اعدامیان است. خانواده ها از همان روز اول در تلاش بوده اند اجساد عزیزانشان را تحویل بگیرند و این تلاشها در اشکال متفاوت از مراجعات مکرر به دستگاه های قضائی رژیم در تهران و مراجعه به استانداری کردستان تاکنون ادامه داشته است. مسئولین رژیم اسلامی در مواردی با نقشه های فریبکارانه با ارسال و پادرمیانی نمایندگان کرد در شورای اسلامی که میخواستند خانواده ها را آرام کنند و ارتباط آنها با مردم و رسانها و ازجمله خارج کشور را قطع کنند به نتیجه نرسید. این تاکتیک در بعضی از خانواده ها چند روزی توهم ایجاد کرد که ممکن است نمایندگان رژیم بتوانند اجساد عزیزانشان را تحویل بدهند ولی خیلی سریع این نقشه رژیم هم نقش بر آب شد و خانوادها تلاششان را از سر گرفتند. مسئولین جنایتکار رژیم در کنار تهدید و اذیت و آزار و بهم زدن مراسمات یادبودی که برای عزیزانشان برگزار میکردند و دستگیری بعضی از اعضای خانوادها، بفکر خسته و فرسوده و نا امید کردن خانوادهها هستند. اما خانوادها همچنان پیگیر تحویل گرفتن اجساد عزیزانشان هستند که مسئولین وحشی رژیم حتی جرعت افشای محل دفن عزیزان اعدامی را نمیکنند.   

 

اکتبر: جنایت و وحشیگری جمهوری اسلامی و رفتار ضد انسانی و قرون وسطی آن با زندانی و زندانیان سیاسی و اعدام و کشتار  یک پدیده شناخته شده برای همه است اما سوال این است که چرا این حکومت حتی از عوارض و عکس العمل جامعه در پس تحویل دادن اجساد بیروح هم خود داری میکند و وحشت دارد؟ این مورد بستگی به اعتصاب عمومی ۲۳ اردیبهشت دارد که در اعتراض به اعدام این پنج زندانی سیاسی در کردستان به وقوع پیوست ؟  از انفجار و اعتراض مجدد میترسند؟ یا اینکه پس ندادن جسد افرد اعدامی دارد به یک پدیده عمومی تری تبدیل میشود؟

 

رضا کمانگر:  مواردی که شما اشاره کردید درست است. سران رژیم اسلامی از انفجار اجتماعی بخصوص باتوجه به تجربه اعتصاب عمومی  در کردستان وحشت دارند. توحش و بی رحمی سران جنایتکار اسلامی طی سه دهه اخیر بر کسی پوشیده نیست و اساسا اگر سران رژیم بی رحم، وحشی و جنایتکار نباشند جای شک و تردید است. پرونده سران جمهوری اسلامی در باره عدم تحویل جنازه اعدامیان سیاسی به خانواده ها قطور است، برای نمونه اعدامهای دهه ۶۰ در گورهای دسته جمعی دفن شده اند، کشف گورستان دسته جمعی خاوران یکی از محلهای جنایت رژیم اسلامی است. بی تردید در فردایی سرنگونی جمهوری اسلامی مدرک جنایت سران رژیم با کشف گورهای دسته جمعی بیشتر روشنتر میشود. این رژیم ۱۵۰ هزار اعدام است که تاکنون محل دفن درصد بسیار کمی از آن اعدامها معلوم شده است.

 

اما جنایت رژیم بنابه شرایط و موقعیت سیاسی اعتراضات مردم و توازن قوا  جهت زهر چشم گرفتن از مردم متفاوت عمل کرده است. برای نمونه زمانی هزینه تیر خلاص و حق ال زحمت دفن اعدامیان را با زور از خانواده ها میگرفتند و محلهای تحت عنوان لعنت آبادها را برای اعدامیان تعین کرده بودند و به خانوادها هم میگفتد بستگانشان آنجا دفن شده است. اما در مورد اعدامهای ۱۹ اردیبهشت من قبلا مطلبی به یاد فرزاد کمانگر منتشر کردم که در گوشه ای از آن به سه عامل که موجب اجرائی حکم اعدام آن پنج فعال سیاسی از طرف رژیم شده را برشمردم که مایلم یک بار دیگر بر آن تاکید کنم: سران جنایتکار رژیم اسلامی میدانستند که فرزاد بی گناه است و کوچکترین مدرکی در جهت پاپوش دوزی که برایش ساخته بودند وجود ندارد.آنها میدانستند فرزاد با اراده و اعتقادی که داشت به شخصیتی محبوب و دوستداشتنی مردم ایران و جهان تبدیل شده بود. دستگاهای جنایتکار امنیتی و قضائی ۴ سال فرزاد را شکنجه سیستماتیک کردند، میخواستند اراده و اعتقاد او را بشکنند، میخواستند او را وادار به اعتراف علیه شرافت و وجدان خود کنند، میخواستند او را تسلیم کنند. اما فرزاد مانند یک آژیتاتور اجتماعی همه درد و رنج و شکنجه های که بر او انجام گرفته بود با جامعه و مردم در میان گذاشت. فرزاد، زندان، شکنجه و اعدام را غده سرطانی میدانست که بر قلب جامعه ایران تحمیل شده است. او مداوای این غده سرطانی را در اتحاد و همبستگی مردم میدانست و در این جهت پیگیرانه تلاش میکرد.

 

 سران رژیم اسلامی دیگر تاب تحمل مقاومت و محبوبیت فرزاد را در میان مردم نداشتند، آنها از طرفی نقشه های کثیفشان برای تسلیم شدن فرزاد به بن بست رسید و شکست خرده بود، از طرف دیگر هر روز محبوبیت فرزاد در میان مردم ایران و جامعه جهانی بیشتر میشد که این جنایتکاران تنها راه حل را در اجرای حکم اعدام او برای دهن کجی به درخواستهای میلیونی مردم برای آزادی او و زهر چشم گرفتن از اعتراضات مردم ایران میدانستند. اما قرار بود اجرای حکم اعدام فرزاد، شیرین، علی، فرهاد و مهدی به سه هدف سران رژیم اسلامی خدمت کند. هدف اول از اعدام آن عزیزان نشان دادن قدرت سران رژیم اسلامی را در ادامه سرکوب اعتراضات مردم  علیه کلیت رژیم اسلامی  به نمایش گذاشته شد. در دوره ای که در صفوف خودشان نیز بحران و اختلاف عمیقی و بزرگی بروز کرده بود  و بخشی از خود سران رژیم در پس نمایش انتخاباتی “اپوزسیون” شده بودند و “جنبش” را می انداختند، در این فضا و به این بهانه جمهوری اسلامی افسار زندان بان و نیروی ترور و سرکوب را بیشتر رها کرد تا آزادیخواهان راستین و شریف را سرکوب و از بین ببرد و کل جامعه را مرعوب کند. حکومت بورژوا – اسلامی  خواست با اعدام این عزیزان به جامعه نشان بدهند که رژیم اسلامی هنوز قدرت سرکوب را دارد، هنوز ماشین اعدامشان از کار نیفتاده است، هنوز حاکمیتشان متکی به سرکوب، خشونت و اعدام است.

هدف دوم، انتقام و زهر چشم گرفتن از مردم کردستان بود. طی سه دهه اخیر مردم کردستان همواره علیه قوانین ارتجاعی رژیم اسلامی بوده اند و آنها را نپذیرفته اند. از نظر اکثریت مردم کردستان، قوانین جمهوری اسلامی ارتجاعی و فاقد مشروعیت است. مردم کردستان همواره به قوانین رژیم اسلامی “نه” گفته اند. کارگران کردستان به منافه طبقاتی خود آگاه هستند، زنان در کردستان خواهان حقوق اجتماعی برابر در جامعه هستند. جوانان کردستان یک پای اصلی مبارزه با ارتجاع اسلامی بوده اند.

مردم کردستان بعد از انتخابات ریاست جمهوری دههم دنباله رو جنبش سبز نشدند و به کلیت رژیم اسلامی “نه” گفتند. مردم کردستان به دنبال فرصتی برای خلاصی از شر هر چه قانون ارتجاعی اسلامی هستند. همه این واقعیتها باعث این غده چرکین در دل سران رژیم اسلامی از عدم تسلیم مردم کردستان شده و مدام در حال انتقام جوی هستند. اعدامهای ۱۹ اردیبهشت برای زهره چشم گرفتن از مبارزات مردم کردستان بود.

هدف سوم: هدف دیگر از اعدام آن عزیزان نشان دادن حسن نیت سران رژیم اسلامی به سفر رجب تیوب اردوغان نخست وزیر ترکیه در آستانه سفر او به تهران برای دلالی و میانجگری در مناقشه هسته ای ایران با غرب بود، از آنجا که پاپوش دوزی که برای پرونده فرزاد ساخته بودند او را بعنوان عضو پ ک ک به خورد جامعه داده بودند و بقیه هم بعنوان فعال پژاک معرفی شده بودند اعدام آنها هدیه سران رژیم برای خیرمقدم به نخست وزیر ترکیه جهت دلالی برای حل مناقشه هسته ای رژیم اسلامی با دول رقیب بود.

 

 

اکتبر: آن خانوادها و کل نهادها و انسانهای آزادیخوا چه کار دیگری میتوانند بکنند تا موفق به پس گرفتن اجساد آن عزیزان شوند، کلا پیام و توصیه شما چیست؟

 

رضا کمانگر: تاکنون خانواده های داغدیده یک لحظه از تلاش و فشار برای تحویل گرفتن جنازه عزیزانشان کوتاهی نکرده اند، مردم و نهادهای مدنی و سیاسی هم در اشکال مختلف حامی و پشتیبان خانوادها بوده اند. یک نکته که میخواهم بر آن تاکید کنم نقش و درآیت شجاعت دایه سلطتنه رضائی مادر فرزاد کمانگر است. او امروز با شجاعتی کم نظیر به شخصیت مورد احترام همه خانوادهای داغدیده و همه مردم آزادیخواه کردستان و سراسر ایران، بعضا بین المللی تبدیل شده است.

مردم، کارگران، زنان، جوانان و همه نهادهای مدنی و سیاسی باید به حمایت از خواست خانوادها و دایه سلطنه ادامه دهند! به امید روزی که مجسمه مقاوت فرزاد کمانگر و دایه سلطنه را در میدان اصلی شهرمان را نصب کنیم.

 

۲۰۱۰-۰۹-۱۱