جنگ تروریستها؛ در سالروز ١١ سپتامبر

با عملیات تروریستى ١١ سپتامبر ٢٠٠١ جهان و تقابلهاى آن وارد فاز نوینى شد. جنگ تروریستها اگرچه منعکس کننده کلیه کشمکش ها و رقابتهاى جهانى دولتهاى سرمایه دارى نیست اما هنوز نقش اساسى در تقابلهاى منطقه اى و جهانى دارد و بویژه با گسترش تبلیغات جنگى تروریسم اسلامى و تروریسم دولتى میرود که جایگاه و ابعاد بسیار هولناک ترى بگیرد.

١١ سپتامبر براى دولت آمریکا که ابرقدرتى اش در جهان از کف رفته بود موقعیت طلائى اى بود تا بار دیگر ماشین نظامى اش را به حرکت در آورد و قدرتش را به جهانیان گوشزد کند. حمله به افغانستان و حمله دوم به عراق و سازماندهى انواع نیروهاى باند سیاهى در منطقه در کنار ارتش آمریکا٬ اگر براى مردم منطقه میلیونها کشته و نابودى جامعه و زندگى شان را ببار آورد و مرتجعین و آدمکشانى دیگر را توسط دمکراسى بر زندگى شان حاکم کرد٬ اما نتوانسته است معضل آمریکا را در جهان امروز حل کند. تز “نظم نوین جهانى” جائى گم و گور شد. کسى از حال و روز استراتژى “خاورمیانه بزرگ” خبرى ندارد و مدافعین و مفسرین اولیه اش جائى آفتابى نمیشوند. کسى نمیتواند بگوید دمکراسى موشک کروزى در عراق و افغانستان براى مردم “رفاه و امنیت و دمکراسى” و کمى خوشبختى ببار آورده است. بجز عده اى همیشه دست به سینه پنتاگون٬ همه از شکست این سیاستها و پیامدهاى مخربش بر زندگى میلیاردها انسان حرف میزنند و نیروهاى ارتش آمریکا با چند هزار کشته و کوله بارى از نفرت بخشا دارند به خانه هایشان برمیگردند.

جنگ تروریستها اما ادامه دارد و سالروز ١١ سپتامبر براى دولتهاى تروریست وسیله تداوم تبلیغات نخ نماى “جنگ علیه ترور” و تخته پرشى براى تداوم و گسترش سیاست تروریستى و میلیتاریستى است. در طول این سالها جبهه هاى جنگ کم و زیاد شد اما جنگ تروریستى هیچوقت متوقف نشد. سیاست میلیتاریستى هیچوقت در استراتژى منطقه اى و جهانى آمریکا کنار نرفت بلکه نوع کاربرد آن در میان بخشهاى مختلف هیئت حاکمه آمریکا مورد مشاجره بود. تروریسم اسلامى بخشى از شکست طرف مقابل را به پیروزى خود ترجمه کرد و براى عراق بعد از آمریکا نقشه ها در سر دارد. در افغانستان سازش با طالبان سر دسته تروریستها به تنها راه “صلح” و سرپا نگهداشتن دولت پفکى و ارتجاعى – اسلامى کرزاى تبدیل شده است. جنبش اسلام سیاسى و تروریسم اسلامى در تلاش است که در هر گوشه دنیا جبهه جدیدى باز کند و در این تقابل تروریستى٬ که اساسا جدالى برسر قدرت سیاسى و سهم فراکسیونهاى مختلف بورژوائى از آنست٬ جاى پاى خود را محکم کند. کانون جدید این تقابل جمهورى اسلامى بعنوان مهمترین حکومت اسلامى منطقه است که تلاش دارد جنبش اسلامى را به یک نیروى اتمى تبدیل کند.

در نهمین سالروز ١١ سپتامبر همان حد تبلیغات جنگى٬ که بخشى از مانور دیپلماتیک و سیاست اعمال فشار است٬ در خود کابوسى وحشتناک و بیانگر ظرفیت بغایت جنایتکارانه اى است که جنگ جدید تروریستها میتواند براى صدها میلیون انسان بیگناه به ارمغان بیاورد. دیگر صرفا بحث موشک هاى کروز و استفاده از بمبهاى کثیف و ریختن “بمب هاى دقیق و هوشمند” نیست٬ بحث برسر جنگ اتمى است. روز روشن دارند براى ممانعت از اتمى شدن حریف تهدید به بمباران اتمى میکنند. حمله اتمى به ایران که قریب دهسال پیش در تبلیغات جنگى توسط رئیس جمهور فرانسه به آن اشاره شد٬ امروز جزو داده ها و مفروضات دستگاههاى تبلیغاتى است. طرف مقابل نیز در این توهم است که با چند کلاهک اتمى که بر موشکهاى ساخت این و آن سوار شده و یا با آزمایش یک بمب اتمى دنیا را به پذیرش خود مجبور میکند. عربده میکشند که “تمام منطقه و جهان را به هدف تبدیل خواهیم کرد”. مستقل از اینکه دامنه جنگ و دیپلماسى تروریستها به کدام تعادل میتواند بیانجامد٬ نفس خطرى که امروز بالاى سر مردم جهان و در کانون آن مردم ایران و منطقه چرخ میزند از اهمیت جدى برخوردار است. بحث برسر خطر فورى جنگ و یا بمباران ایران نیست٬ هرچند نمیتوان بسادگى از کنار اظهارات تند اخیر تونى بلر مبنى بر حمله به ایران و یا تهدیدهاى مرتب ژنرالهاى ارتش آمریکا رد شد. مسئله اینست که چگونه میتوان خطر چنین جنایات هولناکى را دفع و یا منتفى کرد؟

در آستانه نهمین سالروز ١١ سپتامبر دنیا همچنان در تهدید تروریستها اسیر است و خطر ترور و جنگ و کشتار مردم بیدفاع بیش از هر زمان وجود دارد. نه فقط تروریسم منتفى نشده است بلکه به جزئى از زندگى ثابت مردم در تمام دنیا تبدیل شده و بویژه در منطقه خاورمیانه هر روز به انحا مختلف قربانى میگیرد و نفرت تولید میکند. در یکسال گذشته تحولات سیاسى در ایران فاکتور جدیدى در معادلات سیاسى وارد کرد و آن اینبود اگر مردم بطور مستقل علیه جمهورى اسلامى برخیزند٬ بسیارى از محاسبات و نقشه هاى اردوهاى تروریستى و جریانات ارتجاعى دولتى و غیر دولتى نقش بر آب میشود. افکار عمومى جهان متوجه شد که یک نیروى بالقوه ضد تروریستى وجود دارد که پیروزى آن میتواند کل معادلات منطقه را زیر و رو کند. مردم دنیا فهمیدند که کارگران و اکثریت مردم محروم ایران جمهورى اسلامى را نمیخواهند و این حکومت یک سلطه سیاسى است که بزور کشتار و شکنجه و تجاوز و اعدام سرپاست. اما حمله به این حکومت جنایتکار توسط تروریست هاى کمپ مقابل٬ نه تنها تلاش مردم براى رهائى از جمهورى اسلامى را بسیار سخت تر و چه بسا براى مدتى عقب مى اندازد بلکه تروریسم اسلامى را به یک جریان افسار گسیخته تبدیل میکند.

در آستانه سالروز ١١ سپتامبر تقابل با تروریسم اسلامى و تروریسم دولتى آمریکا و اسرائیل و متحدینش هنوز دست طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران است. سرنگونى انقلابى جمهورى اسلامى توسط کارگران و مردم محروم ایران تنها پلاتفرم واقعى پایان دادن واقعى به تروریسم و میلیتاریسم و نفى تهدید حمله به ایران است. صلح پایدار و همزیستى مردم منطقه و دستیابى به جامعه اى خوشبخت از جنگ تروریستها بیرون نمى آید. جنگ تروریستها تنها منشا عمیق کردن مشقات مردم و عروج انواع عقب ماندگى و ارتجاع فکرى و فرهنگى و سیاسى است. پایان دادن به تروریسم کار بشریت متمدن و کار جنبشهاى سیاسى و طبقاتى پیشرو و سوسیالیست در منطقه و جهان است. “علیه جنگ٬ علیه جمهورى اسلامى٬ براى آزادى و رفاه همگان!” این چهارچوب سیاستى مستقل و آزادیخواهانه است که در ایران و جهان میتواند علیه تهدید جنگ و سیاست تحریم اقتصادى و رفع مخاطرات پیش رو بمیدان آورد. راه سومى وجود ندارد. *
 
٨ سپتامبر ٢٠١٠