دو نقد بر دو مسئله

بعد از نوشتن این چند مطلب خوش بختانه یک دغدغه ای بین بیشتر فعالین رادیکال و چپ و مترقی برای موضع گیری در قبال ناسیونالیسم و مسئله ملی و قومیت ها در جامعه  به وجود آمد….

رفیق عزیزمان آقای بینا داراب زند نیز که مسئولیت سایت سلام دموکرات را که به جرات می توان آن را یکی از بهترین سایت ها موجود فعال در داخل کشور دانست بر عهده دارند در یک مطلب مفصل به این مسئله پرداخته اند..

البته این جا این نکته قابل تذکر است که موضع ما در قبال مسئله قومی در ایران بسیار پیچیده تر از اعلام نظرات تئوریک صرف در مورد ناسیونالیسم است. متاسفانه به همت دوستان عزیز "پان" در اشکال و رنگ ها مختلف با طعم های میوه ای گوناگون!؟!؟!؟ این مسئله می رود تبدیل به غولی خطرناک برای نابودی کل شیرازه ی جامعه ما شود. در نتجه باید مفصل تر به آن پرداخت که رفیق گرامی داراب زند گوشه ای از بح ا مطرح کرده…

نکته ی دیگر که در این جا لازم به تذکر دادن آن بود این بحث است که در نوشتار آقای داراب زند هم نمودی را بر آن دیدم که در جنبش چپ خصوصا بخش دانشجویی برخی سعی دارند با ساختن دو آلیته ی حکمتیست ـ توده ای  این تصور را ایجاد کنند  که جریان دیگری وجود ندارد.  اما بر اساس شناخت من از این جنبش به نظر می رسد که این دو گانگی کاملا نفی شده است و  این تنها پروپاگاندای کسانی است که از اجتماعی شدن و خارج شدن از الیت و پیله های پوسیده ی خود ساخته شان ناتوان هستند و در جنبش هژمونی ندارند. اتفاقا جریان اصلی که هژمونی عملی و گفتمانی جنبش چپ را در دست دارند به این دو آلیته بی اعتناست.

خلاصه این بحث مفصل است الان جای پرداختن آن نیست. سعی دارم این بحث قومیت را منسجم تر در فرصت  مناسب ارائه دهم اما الان هم از این که هر کدام از دوستان و رفقا با هر دیدگاه در این مورد نظرات خود را اعلام کنند شدیدا استقبال می کنم و ترجیح ام هم بر این است که این گفت و گو ها رو در رو باشد.

اما در مورد مسئله زنان…

متاسفانه به همت برخی از رفقا از دو طرف کل جنبش عظیم زنان و پتانسیل مثال زدنی آن در  کمپین یک میلیون امضا خلاصه شده است. باید به دوستان فعال جنبش زنان تذکر داد که کمپین تمام جنبش نیست بلکه یک  ابزار در یک بخش کوچک از جنبش است. که آن را هم درست به کار نمی برید عزیزان! نقد هایی که رفیق عزیز امین قضایی   به کمپین وارد کرده است به نظرم تا حدود زیادی مورد تاییدم می باشد.

این بحث هم مفصل است و من شخصا با برخی از رفقایی که خود را متعلق به جنبش چپ می دانند و در کمپین هم فعالیت می کنند بحث کرده ام و سعی دارم این بحث ها را هم مکتوب کنم عصاره ی نقدی که اکنون وارد بر کمپین می دانم و  دلیل حمایت رفقای چپ از کمپین می دانم در این جمله خلاصه می شود که رفقای عزیز ماکیاول را وارونه کرده اند اگر ماکیاول می گفت هدف وسیله را توجیه می کند این رفقا هم می گویند وسیله هدف را توجیه می کند.

رفقا ارتباط گیری با مردم خوب است . حساس سازی آنان خوب است. سازماندهی نیرو ها در حول یک حرکت شبکه ای بسیار عالی است. آگاه رسانی به مردم پسندیده است. مسئله زن هم ردیف با مسئله کار مزدی مهم است. مسئله زن را نباید به مسله اقتصادی صرف تقلیل داد. اما تایید حکم قصاص و خواستار دیه برابر بودن غیر انسانی و در نتیجه غیر فمینیستی است. دخیل بستن به علمای اسلام حرکت درستی نیست. ادامه روش های فشار از پایین و چانه زنی در بالای دوستان مشارکتی ـ اطلاعات نا درست و شکست خورده است.

در آخر در یک کلام حل مسئله ملی نه در هویت کاذب ساختن و تایید آن به نام قومیت های زنگارنگ که در الغای کلیت قومیت  ملیت است. رهایی زن نیز در الغای کامل تبعیض جنسیتی است نه برابری پول خون مرد با زن!