تلقی راست و تلقی چپ از کارزار جهانی ضد سنگسار

مقدمه:

کارزار جهانی ضد سنگسار در قالب دفاع از سکینه آشتیانی همچنان ادامه دارد. رژیم اسلامی او را یکبار دیگر به ۹۹ ضربه شلاق محکوم کرده بخاطر اینکه به دنیا اعلام کند که دارد کار خودش را ادامه می دهد و تحت فشار قرار نگرفته در حالیکه سرتاپای نظام قضائی و امنیتی اش مستاصل شده اند که بالاخره با سکینه چه کنند. جنیش جهانی حمایت از سکینه که با تلاش وسیع و بی سابقه حزب کمونیست کارگری ایران شکل گرفت توانست ملیونها انسان در اقصا نقاط دنیا را به حرکت آورد. این جنبش وجه بیرونی همان انقلابی است که در سال قبل وجه درونیش در خیابانهای ایران ، حاکمان را به اندیشه فرار به سوریه کشانده بود.

مکانیزمهای جدید کار اجتماعی در طی این تلاش وسیع توسط رفقای حزب ما بکار گرفته شد. نهادهای غیر حزبی در ارتباط ارگانیک با حزب قرار گرفتند، ارتباط گیری با مدیای بین المللی و در عین حال متمرکز کردن رهبری این کارزار روی چهره شناخته شده حزب ما یعنی مینا احدی تجربه جدید و موفقی را ارائه داد. صدها و صدها نهاد مردمی در دهها کشور بطور خودپو و از طریق اینترنت و فیس بوک به فعالین حزب ما پیوستند و در حرکتی همانگ و بی نظیر به استقبال روز جهانی مبارزه با سنگسار و حمایت از سکینه رفتند.

برای حزب ما این قدمی بسیار بزرگ محسوب می شود و باید از امکانات جدیدی که این پیروزی نصیب ما کرد حد اکثر استفاده را برد و سازمانهائی که بدور این اقدام ایجاد شده اند را تبدیل کرد به نهادهای تثبیت شده حمایت از انقلاب مردم در ایران. بحثهای مهمی را رفیق عزیزم اصغر کریمی در این موضوع مطرح کرده که همه را مفید می دانم(۱). در این مقاله سعی می کنم نکاتی را از دید خودم به این موضوع بیفزایم:

الف: اهمیت این کارزار برای متحد کردن مردم ایران و جهان حول پاشنه آشیل رژیم اسلامی

سنگسار براستی پاشنه آشبل رژیم اسلامی است. سمبل تمامی عقب افتادگی اسلام سیاسی هم در مورد مسئله زن و هم در مورد مسئله خشونت ضد انسانی بطور یکجاست. هیچ جناح رژیم نمی تواند از زیر بار این مقوله شانه خالی کند. در زمان کروبی و موسوی و دهسال اول انقلاب بیشترین سنگسارها انجام شده است. سنگسار جزئی انکار ناپذیر از تاریخ مذهب بطور کلی و اسلام بطور اخص می باشد. همه انسانیت معاصر این مسئله را می فهمد و براحتی در کنار فعالین این جنیش قرار می گیرد. نفی سنگسار امری فلسفی و ایدولوژیک و تفسیر بردار نیست. کراهتی و لکه ای ننگ است بدامن همه بشریت. اینست که می شود حول این مسئله همه انسانیت را متحد کرد و سازمان داد. تا رژیم اسلامی در ایران و سایر جاهای دنیا هست، این کمپین باید ادامه یابد. پتانسیل بی انتهائی در این جنبش نهفته است و دلیل من همین استقبال جهانی اخیر است.

بحثهای بی سرانجام حول “تئوریهای اتحاد نیروهای سیاسی” حول برنامه مشترک را قبلا من نقد کردم و پاسخ دادم(۲). اهمیت تداوم و گسترش این کمپین در اینست که راه حل عملی مسئله اتحاد را پیش روی ما می گذارد. آنها که در این کمپین شرکت داشته اند شاهد بودند که بسیاری از فعالین گروه های اپوزسیون بدون اینکه “رهبرانشان” اعلام کرده باشند و رسما از این کارزار حمایت کرده باشند، در کنار ما قرار گرفتند. این امیدوارم درسی برای انها باشد که اتحاد واقعی نه حول برنامه سیاسی و مخرج مشترک گیری، بلکه حول چنین کارزارهائی می تواند در عمل شکل گیرد و تمرین شود. حول مسئله مشخص می شود کمیته های کار مشترک در هر منطقه تشکیل داد. این الگو چه در داخل ایران و چه در خارج ایران امری شدنی است و فرهنگ کار جمعی را بالا می برد. این چیزی است که در طی کارزار جهانی حمایت از سکینه ما شاهدش بودیم.

ب: کارزار ضد سنگسار و حمایت از سکینه آیا یک مسئله “حقوق بشری است” یا امری رادیکالتر؟

بخشی از گرایش راست پروغرب و فعالین “سبز” هم در این کارزار حاضر بودند. مدیای غرب هم این کارزار را تا حدود زیادی پوشش داد. اینها طبعا با سیاست خود وارد این کارزار شدند. علت وارد شدنشان این بود که هوشیارانه خواستند از قافله عقب نماند و در رقابت سیاسی با کمونیزم کارگری این حوزه را به ما نبازند. علت دیگرش هم سنتی است که نظام تبلیغاتی حکومتهای غرب در مقابل بلوک شرق هم اجرا می کردند و آن استفاده “حقوق بشری” از رویدادها برای ایجاد فشار بر رژیمهای ایدئولوژیک و دیکتاتور بوده و همین سیاست انگیزه مداخله گری این گرایشها در موضوع سکینه محمدی است. دیدگاه “حقوق بشری” امرش سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی نیست. امرش داشتن چند کارت در بازی پوکر سیاسی با رژیم اسلامی است.

از سمت ما، امر سنگسار و اعدام و زندان سیاسی و شکنجه در ایران مثل تمامی ابعاد نقض حقوق انسانی، امری کاملا سیاسی و رادیکال است. ما همانطور که اصغر کریمی گفت: “کمپین آزادی سکینه و محو مجازات اعدام را روی دوش انقلاب مردم ایران به پیش می بریم”.

لغو مجازات سنگسار و آزادی سکینه در ذات و ماهیت خود امر پایان دادن به حکومت اسلام سیاسی است. امر پایان دادن به نظام سرمایه و سازماندهی حکومت انسانی و سوسیالیستی.

هم از این روست که رادیکالیزم سیاسی کمونیزم کارگری با پرچم حزب کمونیست کارگری می شود پرچم دار بی رقیب حمایت از سکینه آشتیانی. گرایشات حقوق بشری تا بحال نتوانستند از این دیدگاه وارد گود حقوق انسان شوند و بدینگونه جهانی را به حرکت در آورند.

پیروزی کارزار ضد سنگسار، پیروزی نحوه نگاهی خاص از موضع کمونیزم کارگری به مسئله انسان بود و گرایشات “جقوق بشری” ثابت کردند که در همین صحنه ها هم از ما عقب می افتند. ما در این رقابت هم راست را و دیدگاه حقوق بشرش را یکبار دیگر شکست دادیم.

ج: افق پیش روی کارزار بین المللی ضد سنگسار

کارزار بین المللی ضد سنگسار در ۲۸ آگوست امسال تبدیل شد به یک الگوی بین المللی از کار سازمانیافته انترناسیونالیستی. انترناسیونال جدیدی روی نقشه سیاسی و اجتماعی بشریت خود نمائی کرد.از برزیل تا زاپن و استرالیا تا اقصا نقاط اروپا و کانادا و آمریکا با زبانهای مختلف روی فیس بوکها پیامهایشان را رد و بدل کردند و قرارهاشان را گذاشتند و به گزارش دهی از سازماندهی این کارزار مشغول شدند. این انترناسیونال بخشی اش کاملا خود انگیخته بود و فعالین حزب ما را متعجب می کرد. همپیوندی عجیبی بوجود آمد که نظیرش را خود من ندیده بودم.

مهم اینست که رفقای سازمانده حزب ما بتوانند این تشکیلات عیر رسمی و موثر جهانی را حفظ کنند و سازمان بدهند. این انترناسیونال پنجم کمونیزم کارگری است. چیزی بسیار مهمتر از یک کمپین موضعی در حال شکل گیری است. باید به استقبالش رفت. ما این انترناسیونال را باید سازمان دهیم و شکلش بدهیم و حوزه عملکردش را وسیع تر کنیم. فعالین محلی این انترناسیونال دارای افکار مختلف و انگیزه های مختلف هستند و هدایتشان مستلزم داشتن فرهنگی بالاتر در میان خود ماست. نمی شود با قالبهای ایدئولوژیک چپ سنتی این ارتباطات را سازمان داد. برای خود ما فعالین حزب کمونیست کارگری هم این تجربه جدیدی است که باید به استقبالش برویم. باید آماده شویم به زبانهای مختلف دنیا پیام انسانی مان را با دیالوگی مستمر و صبورانه به گوش جهانیان برسانیم. انقلاب ایران بدون این پشتیبانی سازمانیافته نمی تواند پیروز شود.

بعد دیگر و عاجل این کارزار بین المللی ، وصل کردنش به پروژه تحریم تمام و کمال سیاسی رژیم اسلامی است. همین فعالین می توانند در خدمت بایکوت کردن رژیم اسلامی و اخراج نمایندگیهایش در کشورهای مختلف قرار گیرند. ورود احمدی نزاد به نیویورک را امسال باید صحنه تاریخی دیگری کرد که پیروزی انقلاب ایران را در سطحی جهانی به نمایش بگذارد.

ورود احمدی نژاد به نیویورک را باید در همه دنیا تقبیح کرد و به جنگش رفت. ورود او به سازمان ملل سمبل پدیرش این رژیم است توسط نهادهای بین المللی. همه کشورها و همه نمایندگیهای سازمان ملل باید بطور سازمانیافته ای محل تظاهرات ضد سنگسار و بربریت اسلامی باشند.

خلاصه کنم:

ماجرای سکینه آشتیانی می تواند پنجره دیگری برای متلاشی کردن رژیم اسلامی باشد. این ساختمان فرسوده و در حال ریزش را باید مرتب کوبید. از هر جائی که می شود. مراکز تولید ، محیطهای آموزشی، خیابانها، محلات، پادگانها، مدیای جهانی و محلی، مدیای آلترناتیو و اینترنت همه محلهای شکست دادن این رژیم هستند. هر موضوعی که زندگی فلاکتبار انسان را در ایران بتواند ابزاری برای افشاگری این رژیم کند موضوعی جهانی باید کرد.

مسئله انسان  در ایران باید سر تیتر همه مدیای جهانی باشد و بماند. جهان را باید حول مبارزه برای سعادت انسانی سازمان داد. افقهای بی شماری در دسترس است باید بیشتر بیندیشیم و این افقها را به پراتیک روزمره تبدیل کتیم. هنوز باید در مورد ابعاد کمپین جهانی ضد سنگسار اندیشید و پتانسبلهای آنرا بیرون کشید.

 

منابع بیشتر:

(۱)اصغر کریمی: ما کمپین آزادی سکینه را روی دوش انقلاب به پیش میبریم

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/41-asqar-k/4058-1389-06-12-12-12-11.html

(۲)سعید صالحی نیا: توهم “عبور از هژمونی” و کوبیدن تکراری بر طبل “اتحاد جبهه ای”

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/3176-1389-04-11-12-38-16.html